اطلاعیه

بازدید کننده های محترم برای آخرین اخبار روز قسمت بایگانی روی روز مربوطه را کلیک کرده تا مطلب همان روز برای شما به نمایش درآید .

اعتراف ضرغامی: بینندگان تلويزيون بعد از انتخابات از نصف کمتر شده است!

رئيس سازمان صدا و سيما در حالي از سقوط بسيار زياد تعداد بينندگان رسانه ملي خبر داد که در روزهاي پس از انتخابات عملکرد صدا و سيما مورد انتقاد بسياري قرار گرفت و چهره هاي زيادي به عملکرد جناحي و يکجانبه رسانه ملي اعتراض کردند.

ضرغامي در جلسه شوراي عالي انقلاب فرهنگي اعلام کرده مردم ديگر اقبال چنداني به تلويزيون نشان نمي دهند. او در ادامه چنين گفته است؛ «بينندگان تلويزيون بعد از حوادث اخير پس از انتخابات به کمتر از 40 درصد رسيده است.»

سایت انتخاب نوشته که شنيده مي شود عملکرد يکجانبه صدا و سيما در حوادث اخير باعث شده رسانه ملي در روزهاي اخير در برنامه هايي که بر محوريت ميهمان اجرا مي شود با مشکل روبه رو شود چون بسياري از چهره هاي شاخص فرهنگي، اجتماعي و... به دليل عملکرد صدا و سيما در روزهاي انتخابات و پس از آن حضور در اين رسانه را تحريم کرده اند.

اين موضوع تا جايي پيش رفت که برنامه «دو قدم مانده به صبح » محمد صالح علا که محوريت ميهمان به اوج رسيد و پاي چهره هايي چون شمس لنگرودي، احمدرضا احمدي، احمد پوري، سيدعلي صالحي، مسعود کيميايي و... را که چند وقتي بود مناسبات خوبي با صدا و سيما نداشتند به تلويزيون باز کرد، هفته گذشته در حالي برنامه ادبياتش را درباره اخوان ثالث برگزار کرد که کاکاوند مجري کارشناس بخش ادبيات روبه روي محمد صالح علا مجري برنامه نشست و از او درباره اخوان ثالث شنيد.

تحريم صدا و سيما از جانب چهره هاي ناآشنا در حالي به صورت اخبار غيررسمي شنيده مي شود که چندي پيش سايت هاي خبري از ممنوع التصوير شدن 100 چهره فرهنگي، اجتماعي و سياسي در تلويزيون خبر دادند و مسوولان صداوسيما درباره تاييد و تکذيب اين خبر هيچ واکنشي نشان ندادند.

صفایی‏فراهانی: این مزخرفات چیست؟



"هنگامی که صفایی‏فراهانی حرف‏هایی را که ابحطی از روی کاغذ می‏خواند شنید، با صدای بلند گفت: این مزخرفات چیست؟"

به گزارش پایگاه خبری نوروز، یکی از اسرایی که چند روز را در یک سلول همراه با تنی چند از جوانانی که در دادگاه‏های نمایشی حضور داشتند، گذرانده‏است و به تازگی از بند حامیان کودتا آزاده شده، به نقل از این جوانان اطلاعات تازه‏ای از دادگاه‏های نمایشی ارائه کرده است.

این اسیر آزاد شده می‏گوید: "قبل از حضور اسرا در دادگاه، حامیان کودتا جوانانی را که قرار بوده در نمایش حضور پیدا کنند، توجیه نموده و به آن‏ها یادآوری می‏کردند که در دادگاه هیچ فرد مستقل یا غریبه‏ای نیست. حامیان کودتا اشاره می‏کردند که شاید آن جا خبرنگار، عکاس، فیلمبردار و تماشاگر ببینید و فکر کنید که می‏توانید چیزی بگویید، اما مطمئن باشید همه آن‏ها از نیروهای خودمان هستند و اگر حرفی غیر از موضوعاتی که تعیین شده است اظهار کنید، نه تنها منعکس نخواهد شد، بلکه پس از دادگاه هم دوباره سروکارتان با ما خواهد بود.

با این همه، این فعال سیاسی به نقل از دو نفر از حاضرین در دادگاه اول، به عکس‏العمل صفایی‏فراهانی به اعترافات نمایشی اشاره کرده و می‏گوید: "هنگامی که صفایی‏فراهانی حرف‏هایی را که ابحطی از روی کاغذ می‏خواند شنید، با صدای بلند گفت: این مزخرفات چیست؟"

این اسیر از بند آزاد شده، از برخی اظهارات دیگر در این ‏بیدادگاه‏ها نیز سخن گفته است که با توجه به اینکه نقل آن مطالب ممکن است باعث شود که حامیان کودتا فشار بیشتری به اسرای دربند وارد آورند، فعلا از نقل آن خودداری می‏کنیم.

پیشنهاد به موسوی: پیگیر ملی شدن دوباره نفت باشید

یکی از خوانندگان سایت، پیشنهادی را در قالب متن زیر به مهندس موسوی ارائه کرده و از ما خواسته است که آن را منتشر کنیم. پیشنهاد قابل تأملی به نظر می‌رسد و لااقل نکات خوبی در آن نهفته که ممکن است در آینده سیاسی کشور به کار بیاید. نام نویسنده محفوظ است، اما متن پیشنهاد وی را بی‌کم و کاست بخوانید:

جناب آقای میرحسین موسوی، رئیس‌جمهور قانونی ایران

شروع حرکت منسجم حضرت عالی در قالب تشکیلات سبز امید موجب خرسندی است ولی بیشتر از آن تلاش برای برقراری نظمی نوین در جهت احقاق حقوق مردم و برقراری دائمی عدل و داد و نیز جلوگیری از بوجود آمدن شرایطی است که افراد سودجو با استفاده از آن شرایط بتوانند قدرت را یکجا در اختیار خود درآورند و این هدف به نحو نیکویی می تواند در قالب اهداف تشکیلات شما قرار گیرد و به کمک مردم و نخبگان به امید خدا به مرحله عمل برسد.

و اما منظور اینجانب از این مقدمه، بیان مصداقی بود که به نظر بنده یکی از مشکلات اساسی این مملکت در قرن اخیر بوده است و تا این مشکل حل نشود، معضل دیکتاتوری در این ایران حل نخواهد شد. در آن سالی که دکتر مصدق نفت را ملی اعلام کرد در واقع نیت آن را داشت که منافع حاصل از فروش نفت به جیب همه مردم برود و ایشان بر این گمان بود که حکومت حتی از نوع سلطنتیش، در محدوده قانون مجبور است سود حاصل از فروش نفت را واقعا به دست مردم برساند.

ولی در سال های اخیر به دنبال افزایش بسیار زیاد قیمت نفت و سود هنگفت و بادآورده آن ما شاهد نوعی از خصوصی شدن دوباره صنعت نفت هستیم که در خفا انجام شده است و مردم عادی غافل از این حیله به هیچ وجه متوجه این دزدی بزرگ نشده اند.

خلاصه کلام اینکه درامدهای نفتی و واریز شدن پول های آن به کیسه دولت سبب بوجود آمدن نظام دیکتاتوری در ایران است که این روزها شاهد آن می باشیم و تا روزی که این درامد در کیسه حکومت برود ظالمان در کمین هستند تا با ایجاد تسلط در دولت و حکومت و با بهانه های واهی نظیر اجرای حکومت اسلامی، این ثروت خدادادی را به یغما برده و برای مردم فقط درد و رنج و نکبت و فلاکت به یادگار بگذارند.

وعده های مسخره و مردم فریبی نظیر برداشتن قانون یارانه و پرداخت سهام عدالت اصلا محلی از اعراب برای مردم ایران ندارد زیرا این امور زمانی باید انجام گیرد که سود نفت مستقیما به جیب مردم می رود و مردم خود اختیار درامدهای نفتی شان را دارند و از طرفی در این مملکت چه دارا و چه ندار به طور مساوی حق استفاده از درامد نفت را دارند و نفت فقط برای فقیر نیست. به عقیده اینجانب وجود نفت در ایران در زمان های گذشته یکی از دلایل داشتن چشم طمع به ایران از سوی قدرت های خارجی بوده است و الان یکی از دلایل انجام کودتا از سوی سپاه و احمدی نژاد و مصباح و هر چی آدم گدا و گرسنه و بی عرضه ای است که برای رسیدن به نان و نوایی لباس ریا را پوشیده اند و با حجاب دین از انجام هرگونه جنایتی روگردان نیستند.

اینجانب معتقدم باید اداره صنعت نفت ایران در اختیار شرکت ملی نفت ایران در حالی که یک سازمان مستقل از دولت است قرار گیرد و نحوه اداره این سازمان و انتخاب روسای آن با ساز و کاری هرچه مستقل تر انجام پذیرد تا جایی که بعنوان مثال کارمندان این سازمان حق عضویت در هیچ نهاد دولتی و نظامی و قضایی و غیره را نداشته باشند و نیز اعضای سازمان های نظامی و سیاسی و دولتی هم حق عضویت در این شرکت را نداشته باشند و از سویی شرکت های سرمایه گذاری خصوصی به نظارت شدید شرکت ملی نفت بوجود آیند که وظیفه سرمایه گذاری درامد نفتی ایران در ایران و دنیا را داشته باشند و نیز کنترل تبعات ورود ارز به مملکت و افزایش نقدینگی و در کل تبعات مالی و اقتصادی درامدهای نفتی از طریق همین شرکت های خصوصی و وابسته انجام پذیرد.

به عنوان مثال برای جلوگیری از افزایش بی رویه نقدینگی می توان سود حاصل از سرمایه گذاری درامدهای نفتی را به مردم داد نه اصل درامد را که این سود توسط همین شرکت های سرمایه گذاری به دست می آید. در پایان باید گفت به قول معروف تا نفت در ایران وجود دارد مردم رنگ آرامش را نخواهند دید مگر اینکه نحوه استفاده از آن سر و سامانی بگیرد.

صدا وسيما لااقل آبروداري كند / حسین مرعشی

به دليل اينکه صدا و سيما تنها رسانه تصويري و شنيداري کشور است و به اصطلاح رسانه منحصر به فرد است طبيعتاًً مي تواند آثار مثبت يا منفي تعيين کننده يي در عرصه سياسي و فرهنگي داشته باشد. اي کاش در بازنگري قانون اساسي به مديريت صدا و سيما توجه کافي مي شد. در واقع صدا و سيما نبايد تحت تاثير حاکميت اداره شود.

مدتي قبل سفري به لبنان داشتم که اين کشور به لحاظ تنوع سياسي و تکثر صداهايي که در آن شنيده مي شد، بسيار برايم جالب توجه بود. در آنجا همه رسانه تصويري و شنيداري دارند و اين فرصت در اختيار سليقه هاي مختلف سياسي وجود دارد که بتوانند مطالب مورد نظر و ديدگاه هايشان را بيان کنند و براي مردم نيز اين فرصت وجود دارد که نظرات مختلف را بشنوند و اين گونه است که نقطه مبهمي براي تصميم گيري وجود ندارد. مردم مي توانند با گوش کردن سليقه هاي مختلف و متناسب با اطلاعات دريافتي تصميم بگيرند. زماني که شاهد اين مساله بودم به حال لبنان غبطه خوردم که چرا ما چنين امکاناتي را در اختيار نداريم تا مردم بتوانند صحبت ها و ديدگاه هاي جناح هاي مختلف سياسي را بشنوند.

در مسائل انتخابات بود که متوجه عمق مشکل شدم. اين مشکل به آن منجر شد که به جرات بتوان گفت کسي نمي تواند در ايران به حرف هايي که صدا و سيما مي زند اعتماد کند و در اين رسانه حرف هاي مخالف را هم بشنود. رسانه هاي کشورهاي ديگر که ممکن است منافع مشترکي هم با مردم و کشور ما داشته باشند، اما تحت نظر دولت و ملت هاي ديگر اداره مي شوند و به هر ترتيب طبق منافع ملي خودشان پيش مي روند. پخش انحصاري ديدگاه ها و نظرات عده يي از سياستمداران که همسو با حاکميت هستند و جايي براي اظهارنظر مخالف خود نمي بينند، چه حسني دارد؟ بايد متوجه بود اين مساله مشکل اساسي است. بنابراين مردم مجبورند يا صدا و سيماي آقاي ضرغامي را ببينند يا صدا و سيماي گوردون براون را که اين ضايعه بزرگي است.

در واقع مشکل اساسي صدا و سيما، انحصاري بودن آن است. اين سياست بايد در صدا و سيما کنار گذاشته شود و مشمول اصل 44 قانون اساسي شود. همان طور که اصل 44 صنايع، نيروگاه ها و پالايشگاه ها را از انحصار درآورد، مي تواند اجازه دهد رسانه هاي تصويري و شنيداري کشور هم از انحصار بيرون بيايد. اگر قرار است صدا و سيما در انحصار حاکميت قرار بگيرد، بايد عاقلانه هم به بقاي خودش فکر کند و هم به حل مشکلات خود چرا که سياست هاي حاکم بر صدا و سيما در انتخابات اخير نابخردانه بود و نتيجه عکس داد. رفتار صدا و سيما به گونه يي بود که مردم عصباني را عصباني تر کرد و مردم بي اعتماد را بي اعتمادتر. نتيجه کار صدا و سيما نتيجه يي کاملاً معکوس داشت و اين رسانه کوچک ترين کمکي به حفظ آرامش در جامعه و در ميان مردم نکرد؛ مشکلي که به سياست هاي حاکم بر صدا و سيما بازمي گردد. حتي اگر صدا و سيما علاقه مند بود يکسري سياست ها را القا کند، حداقل بايد حفظ ظاهر مي کرد و اين سياست ها را با بي طرفي، در ظاهر القا مي کرد و با حوصله، ملايم، متين و بالطافت مواضع خود را القا مي کرد نه با مواضع لخت و پوست کنده و بدون استفاده از عقل، خرد، تدبير و هنر. صدا و سيما با بي هنري کامل جايگاه خودش را ضعيف کرد و چهره نظام را ضعيف به مردم نشان داد. مردم ما چگونه مي توانند فراموش کنند زماني که تصاوير کشته شدن زن مصري که بارها از طريق تلويزيون پخش شد و انواع مراسم و تشييع پيکرهاي نمادين در کشور برگزار شد و مسوولان صدا و سيما کلي مانور داده اند، اما تصاوير کشته شدن بانوي ايراني به وسيله عوامل خودسر و در آن وضعيت مطلقاً نشان داده نشد.به هر ترتيب من معتقدم رسانه هاي شنيداري و تصويري بايد از انحصار بيرون بيايند و مردم بتوانند از نظرات جناح هاي مختلف سياسي بهره مند شوند و اگر صدا و سيما مي خواهد همچنان سياست هاي مورد نظر خود را اجرا کند، اداره آن به دست افراد خردمندي سپرده شود که سياست هاي مورد نظرشان را به نحو آبرومندانه اجرا کنند.

اخبار دانشگاه‌ها - استعفای اعتراضی رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه

رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی به علت مخالفت با اعطای غیرقانونی مدرک دکترا به یک تحصیلکرده‌ی موسسه‌ی مصباح یزدی، از سمت خود استعفا داد.

به گزارش موج سبز آزادی، ماجرای این استعفا بدین ترتیب بود که صدرالدین شریعتی، رئیس دانشگاه علامه، از مسئولان دانشکده اقتصاد خواسته بود میزبان جلسه دفاع و اعطا کننده‌ی مدرک دکتری به یک روحانی باشند که در موسسه‌ی امام خمینی (تحت مدیریت مصباح یزدی) تحصیل کرده بود و پرویز داودی و صمصامی، دو مقام دولتی نزدیک به احمدی‌نژاد، استادان راهنما و مشاور وی بودند. اما اعضای هیأت علمی این دانشکده به طور مکرر با این درخواست غیرقانونی مخالفت کردند.

بر اساس این گزارش، در پی دفاع رئیس دانشکده - که خود از طرفداران احمدی‌نژاد است - از موضع اعضای هیأت علمی, این جلسه دفاع با اصرار حجت‌الاسلام شریعتی در ساختمان مرکزی دانشگاه علامه (و نه در دانشکده اقتصاد) برگزار شد و در پی این اقدام عجیب رئیس دانشگاه علامه طباطبایی، رئیس دانشکده اقتصاد استعفا کرد.

برخی افراد آگاه گفته‌اند که شریعتی، به سفارش نزدیکان مصباح یزدی، می‌خواهد این فرد را در هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه عضو کند و به همین خاطر بر برگزاری سریع جلسه دفاعیه با وجود مخالفت رئیس و اعضای هیات علمی دانشکده مذکور تاکید داشته است.

گفتنی است دیروز عباسپور رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ادعا کرده بود که مدرک دکترای کامران دانشجو هم با همین شیوه اخذ شده است؛ شیوه‌ای که آشکارا غیرقانونی است و به علاوه با ادعای قبلی وزیر علوم پیشنهادی دولت کودتا مبنی بر اخذ مدرک از انگلستان نیز منافات دارد.