رسيدن به اين نتيجه كه سران اصلاحطلب به آن چه كه در دادگاه و پس از آن مجبور به بيان آن شده بودند اعتقاد ندارند شايد اثبات بديهيات به نظر برسد اما بررسي موشكافانهء اين اعترافات قطعاً اطلاعات دقيقتري درباره كيفيت آنها و چگونگي حصول به آنها به دست ميدهد. لازم به ذكر است كه اين مطلب توسط يك علاقهمند آماتور حوزهء زبان بدن و روانشناسي نوشته شده است و نظرات خوانندگاني كه در اين زمينه تخصص و يا مطالعه داشتهاند قطعاً به رسيدن به حقيقت كمك خواهد كرد.
----------------------------------------
توضیح مهم: منبع این خبر در ابتدا، سایت ایرانیان انگلستان ذکر شده بود که ظاهرا منبع اصلی و نویسنده مطلب، وبلاگ زیر بوده است:
http://irantwitters.blogspot.com/2009/05/blog-post.html
از این وبلاگنویس خوب به خاطر اشتباه در نقل مطلبی که دیگران متاسفانه بدون ذکر مطلب نقل کردهاند، عذر میخواهیم.
----------------------------------------
نكاتي كه قبل خواندن اصل مطلب بايد به آنها توجه شود:
زبان بدن به مولفههاي فرهنگي وابسته است و خوانش آنها بايد با در نظر گرفتن اين مولفهها انجام شود. به طور مثال مسيحيها هنگام سوگند ياد كردن براي گفتن حقيقت دست خود را بالا گرفته و كف دستشان را رو به مخاطب ميگيرند در حاليكه مسلمانان كف دست خود را روي قرآن ميگذارند. با توجه به اينكه منابع معدود در دسترس براي نوشتن اين مطلب همه ترجمههايي از متون غير ايراني بوده بايد به اين نكته توجه شود كه گاهي اين رمزگشاييها ممكن است مطابق با معاني آنها در فرهنگ ايراني نباشد.
زبان بدن را بايد در رابطه با كليه شرايط خواند و ممكن است رمزگشايي از يك حركت به طور مستقل معني متفاوتي با خوانش آن دركنار كليهء شرايطي كه در كنار آن وجود دارد به دست دهد.بنابراين اين مطلب ممكن است حاوي برداشتهاي ناقص و شايد اشتباهي باشد.
زبان بدن از فرهنگ، عادات و بيش از همه از ناخودآگاه فرد دستور ميگيرد و تقلب كردن و پنهان كردن ناخودآگاه امري تقريباً غير ممكن است و بازيگراني كه مدتها در زمينهء زبان بدن دوره ديدهاند هم تنها تا حد كمي موفق به اين كار ميشوند. بنابراين ميتوان گفت زبان بدن نسبت به زبان گفتار بسيار كم دروغ ميگويد.
با توجه به اينكه امكان اين وجود دارد كه در تدوين فيلم دادگاه نماهاي عمومي به ترتيب زماني خود پخش نشده باشد نميشود به عكس العمل افراد حاضر در سالن نسبت به سخنان ايراد شده در دادگاه استناد كرد.
مصاحبه با خبرنگار 20:30 بعد از اخبار(يازدهم مرداد):
زماني كه از ابطحي دربارهء رفتار بازجوها سوال شد ابطحي با حالت دست به سينه رفتار بازجوها را خوب توصيف كرد.
"در اين حالت هر دو دست به صورت ضربدر روي سينه تا ميشوند. اغلب كساني كه با چيزي كه ميشنوند مخالف هستند، حالت دستهاي چليپا شده را به خود ميگيرند...دستها به صورت چليپا حصاري را تشكيل ميدهند كه مانند سپري در مقابل يك تهديد قريب الوقوع يا شرايطي خصمانه عمل ميكنند-كتاب كوچك زبان بدن"
_عطريانفر موقع شنيدن صحبتهاي ابطحي دربارهء رفتار مناسب بازجوها پوزخند ميزد و زماني كه خبرنگار از او پرسيد كه آيا صحبتهاي ابطحي را تاييد ميكند او در شروع تاييدش پاچه شلوارش را كمي بالا كشيد.
"پاچه شلوار يك پا به نشانه نـابـاوري بـه بــالا كشيده ميشود. مانند اين ميماند كه پايش را روي يك چيز ناخوشايند گـذاشـته و ميكوشد آن را از روي شلوارش بتكاند. سايت پزشكان بدون مرز"
ابطحي در لحظهاي كه خبر خوردن قرصها را تكذيب ميكرد مانند كودكان خردسال دستانش را محكم به صندلي گرفته بود و پاهايش را كه به هم قلاب كرده بود در هوا تاب ميداد. كاري كه در شرايط عادي از يك بزرگسال آن هم يك روحاني كاملاً بعيد است. چيزي كه واضح است در اين حالت ابطحي نيمي از بدنش را كاملاً ايستا و مستحكم نگه داشته و نيمي ديگر را در وضعيتي كاملاً نامتعادل قرار ميدهد.
ابطحي در دادگاه:
ابطحي درست در لحظهاي كه گفت "اعتراف ميكنم" دستش را جلوي دهانش گرفت. او چندين بار موقع ادا كردن كلمه تقلب در عبارت "تقلب رمز شورش بود" دستش را(و به طور خاص انگشت سبابه اش را) جلوي دهانش گرفت. او همچنين در اين قسمت از صحبتهايش براي پنهان كردن اضطرابش از بطري آب در ليوان ريخت بي آنكه آب را بنوشد!
"پوشاندن دهان: اين حالت، يكي از حالتهاي نادر بزرگسالان است كه مانند حالات بچهها واضح است....كسي كه هنگام حرف زدن از اين حالت استفاده ميكند، آشكارا دارد دروغ ميگويد-كتاب كوچك زبان بدن"
در بيشتر زمان اعترافات، كف دستان ابطحي رو به پايين بود يا رو به خودش. تنها دو بار به صورت آشكار كف دستانش را رو به بالا گرفت.بار اول در ابتداي اعترافاتش عليه خودش و اصلاحطلبان بود و درست در لحظهاي كه كلمه اي را فراموش كرده بود و به دنبال آن ميگشت و بار دوم زماني بود كه گفت بايد فضايي ايجاد كنيم كه رايدهندگان موسوي را هم جذب كنيم و البته بلافاصله دستش را مشت كرد.
" دست باز(كف دست رو به بيرون) علامت حقيقت، وفاداري و تسليم است... در حالت نگه داشتن كف دست رو به بالا حالت خواستن و در خواست كردن كردن چيزي است....وقتي كف دست رو به پايين است،يعني صاحب دست ميخواهد اوضاع را آرام نگه دارد- كتاب كوچك زبان بدن"
زماني كه ابطحي ميگفت خاتمي كشور را ميشناخت و اين شكست را ميدانست لحظهاي بيني اش را با دو انگشت گرفت.
"ممكن است علت به وجود آمدن اين حالت اين باشد كه شخص ناخواسته دستش را به طرف دهان بالا ميبرد، اما در آخرين لحظه نظرش تغيير ميكند و انگشتها را به زيربيني ميبرد.اين حالت هم مثل پوشاندن دهان، براي مخفي نگه داشتن فريبكاري گوينده به كار ميرود- كتاب كوچك زبان بدن"
نكاتي ديگر دربارهء ابطحي:
دستان ابطحي تمام مدت اعترافاتش ميلرزيد.
ابطحي در پايان صحبتهايش گفت: ما نوزده ممم(راي واقعي موسوي)... يازده... سيزده ميليون(راي اعلام شده رسمي موسوي) نفر داشتيم كه به آقاي موسوي راي دادند.
زبان چهرهء ابطحي را به سختي ميتوان خواند. او شبيه افراد مسخ شده حالات كاملاً يكنواختي را نشان ميداد كه حتي گاهي با لحن صدايش در تضاد بود.
به نظر نگارنده با رمزگشايي زبان بدن محمد علي ابطحي و كنار هم گذاشتن قطعات اين پازل ميشود به اين جمع بندي رسيد كه آشفتگي روحي ابطحي بسيار فراتر از آنچه كه در نگاه اول به نظر ميرسد است. زبان بدن تحت تاثير مستقيم ناخودآگاه بوده و تقريباً غير قابل كنترل است.اما با اين وجود حركات ابطحي به اندازهء صحبتهايش آشفته و متناقض و عجيب است و حتي تا جايي پيش رفت كه در مصاحبهء اخبار بيست و سي همانطور كه ذكر شد ابطحي در قالب يك كودك فرو رفت. اينكه چنين نشانه هايي آيا مي تواند دال بر مصرف انواع خاصي دارو باشد يا نشان از آشفتگي شديد رواني دارد بر عهده متخصصين است.
عطريانفر در دادگاه:
زبان بدن عطريانفر در جريان دادگاه نشان از تسلط نسبي او به اعصاب و حركاتش داشت به طوري كه مجموع حركات او تقريباً در يك راستا بود و كمتر آشفتگي و تناقضي بين رفتار او ديده ميشد. به عنوان مثال تكيه دادن او روي تريبون با حالتي ناشي از تسلط و اعتماد به نفس بود كه پيش از اين نمونهء آن را در دادگاه خسرو گلسرخي مشاهده كرده بوديم.
محمد عطريانفر در هنگام ايراد سخنراني در دادگاه در بيشتر مواقع پشت دست چپش را در حاليكه مشتش حالتي نيمه جمع شده داشت (انگاري كه توپي در دست دارد) رو به حضار ميگرفت و كف دستش را از آنها پنهان ميكرد در حاليكه كف دست راستش را كه كاملاً باز بود رو به رئيس دادگاه ميگرفت و گويي دستش را به سمت او پرتاب ميكرد.
"نشان دادن روى دست[منظور همان پشت دست است چون به كف دست روي دست گفته نميشود!] در حين صحبت، به معناى ترديد در صحبت و يا پنهان كردن مطلبى است... كسى كه دست باز خود را به طرف جلو حركت مىدهد و سخن مىگويد، مىخواهد خود را از شر موضوعى خلاص كند- سايت بانك اطلاعات كارآفريني وزارت كار و امور اجتماعي"
_عطريانفر در سخنانش گفت:"مگر اين پستها چقدر ارزش دارد؟" بعد از گفتن اين جمله لحظهاي سكوت كرد و به قاضي خيره شد.
_در پايان نطق عطريانفر او بخشي از دعاي شعبانيه را خواند و در قسمتي از ترجمهء فارسي دعا كه ميگفت" از همه غير از تو[خدا] ببريم... زمان ادا كردن كلمهء "همه" رو به قاضي اشاره كرد.
ساير حاضرين در دادگاه:
صفايي فراهاني در حال شنيدن صحبتهاي ابطحي (در صورتي كه جابه جايي در تدوين صحنهها وجود نداشته باشد) دستش را روي گلويش كشيد.
"گلو محل تجمع نگراني از چگونه بيان كردن افكار است.اين عضو همچنين نشان دهندهء افكار و احساساتي است كه قبلاً در بيان آن ناموفق بودهايم- دايرة المعارف مصور قيافهشناسي"
_در تصويري از صفايي فراهاني كه در سايت خبرگزاري مهر منتشر شده او چشمهايش را ميمالد.
"چشمها محل تجمع خستگي، خشم و عصبانيت ناشي از فشار زياد نيز هستند.پيام "ديگر بس است" پشت ماليدن چشم ها نهفته است- دايرة المعارف مصور قيافه شناسي"
توضيح عكس:رمضانزاده در رديف دوم با عينك
_رمضانزاده با چشمهايي گرد شده و از حدقه بيرون زده طوري با شتاب اطراف را نگاه ميكرد كه نگاهش بيشتر حاكي از ترس بود تا كنجكاوي يا حتي نگراني.
_بهزاد نبوي تمام مدتي كه در تصاوير ديده شد گويي ميخواست خودش را در صندلي غرق كند تا جايي كه ممكن بود در صندلي فرو رفته بود و نگاهي شبيه به يك پدر نگران را داشت.او لحظه اي دستش را در گوشش فرو برد كه آشكارا ميل او را به نشنيدن اعترافات نشان ميداد.
نكاتي كه نياز به رمزگشايي شدن دارند:
عطريانفر در جلسهء دادگاه گاهي دست راستش را روي تريبون تكيه ميداد. زماني كه از "امام"،"نظام"، "ولايت فقيه" و "رهبر" [دربارهء رهبر مطمئن نيستم] نام ميبرد با انگشت سبابه اش به صورت نامنظم روي تريبون ضرب ميگرفت.
عطريانفر: فرمايشات امام به سه نكته اشاره دارد....(زماني كه گفت سه نكته چهار انگشتش را نشان داد)
در مصاحبهء ايمان مرآتي خبرنگار اخبار بيست و سي بعد از اخبار با محمدعلي ابطحي و محمد عطريانفر، عطريانفر گفت:" من قاطي كردهام" و ابطحي با دستپاچگي صحبت او را قطع كرد و گفت :" ولي من قاطي نكردهام".زماني كه ابطحي اين جمله را ميگفت شبيه مسيحياني كه در دادگاه سوگند ياد ميكنند دست راستش را بالا نگه داشته بود.
ابطحي در طول سخنراني مدام انگاري با دستش روي شيئي نامرئي ضربه ميزد. چيزي شبيه بر سر كسي زدن و يا به شيوهء ايراني روي سنگ قبر ضربه زدن هنگام شروع به خواندن فاتحه.
ابطحي در لحظاتي به كاغذي كه در دست دارد نگاه ميكند اما به نظر نميرسد كه از روي نوشته ميخواند چون هيچ مكثي براي پيدا كردن سطر مورد نظرش نميكند.ظاهراً نگاه كردن به آن متن بيشتر شبيه يك حركت ناخودآگاه است كه شايد در اثر تكرار اجراي اعترافاتش برايش عادت شده، يا يكجور انداختن بار عذاب وجدان اش به صورت ناخودآگاه بر دوش متن نگاشته شده است و يا شايد نگاه كردن به آن كاغذ به او اعتماد ميدهد كه حرفهاييش طبق برنامه پيش ميرود.
0 نظرات:
ارسال یک نظر