موسوی: جنبش حق‌طلبانه مردم کوچکترین ارتباطی با خارج ندارد/ سرشت جنبش مردم،جنبه مسالمت‌آمیز دارد

قلم - میرحسین موسوی تاکید کرد: شعار کلیدی مردم در راه سبزی که برگزیده‌اند، "جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر" است.
مهندس میرحسین موسوی روز شنبه در گفت‌وگویی کوتاه با قلم‌نیوز، درباره شعارهای نهضت سبز در در اجتماعات اظهار کرد: شعارهایی مورد حمایت راه سبز میلیونی مردم است که فراتر از قانون اساسی جمهوری اسلامی نرود. خواسته مردم دفاع از جمهوریت نظام در کنار اسلامیت آن است و شعار جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد در بیان این جنبه از مطالبات آنان نقش راهبردی دارد. موسوی همچنین با تاکید بر ظرفیت‌های قانون اساسی افزود: ما به دنبال آزادی، عدالت و کرامت انسانی هستیم و اینها اهدافی هستند که تحققشان با اجماع و تاکید گسترده و تحول‌آفرین مردم بر چارچوب قانون اساسی و مطالبه‌شان برای اجرای کامل و دقیق آن امکان‌پذیر است. ما باید بدانیم برای آن که تغییر به سمت مطلوب صورت گیرد، اجماعی در مورد چنین چارچوبی جنبه سرنوشت ساز دارد و گرنه وارد یک دوران هرج و مرج خواهیم شد. وی درباره ماهیت مطالبات مردم افزود: سرشت جنبش مردم جنبه مسالمت‌آمیز دارد و متکی به خواست عمومی برای استیفای حقوقشان است که در انتخابات گذشته پایمال شده است. موسوی با اشاره به دروغ‌پراکنی‌های رسانه غیرملی و برخی افراد و تریبون‌ها تاکید کرد: به‌رغم ادعای مخالفان، این جنبش حق‌طلبانه و معنوی کوچکترین ارتباطی با خارج ندارد و کاملا داخلی است و ملت ما به خوبی نسبت به اهمیت این فاصله‌گذاری با بیگانگان آگاه است و بر اساس تجربیات دویست‌ساله خود نسبت به نیات اجانب با سوءظن برخورد می‌کند. وی همچنین افزود: در حرکت عظیمی که در سراسر جهان از سوی ایرانیان مقیم خارج در دفاع از مردم داخل کشور صورت گرفت، به طور محسوسی این فاصله‌گذاری نمایان بود و جا دارد از همه این هموطنان سپاس‌گزاری و تقدیر شو

آقای ابطحی! شما دوست‌داشتنی‌ترین دروغ‌گوی دنیا هستید!

شما دوست‌داشتنی‌ترین دروغ‌گوهای دنیا هستید! شما را دوست دارم به خاطر همه‌ی وجودتان. شما را دوست دارم به خاطر این که پیکر نیمه‌جنان‌تان، در بیدادگاه‌های ستم، پایه‌های استبداد را می‌لرزاند.

هرچه گفتی به گوش ما خوش آمد. شاید فکر کنید نیده و نشنیده از حرف‌های‌تان دفاع می‌کنم. نه! البته چون من فقط چشمان شما را دیدم. ولی هرچه بود ر آن چشم‌ها بود.

حرف‌های شما، چون حرف‌های شما نبود، به گوش‌های من راهی نداشت و اگر تا ابد هم همین‌ها را بگویی و از فاصله‌ی یک قدمی هم بگویی من آن‌ها را باور نخواهم کرد. آقای ابطحی! شما را دوست دارم چون بلد نیستید دروغ بگویید. چون آن هیکل نصف‌شده‌تان اجازه نمی‌دهد دروغ بگویید. چون چشم‌های پر از درد و رنج‌تان نمی‌گذارد دروغ بگویید. بله آقای ابطحی‌ی نازنینم! چشم‌های شما راست می‌گوید و اشک‌های من. شما هرچه را که ما نمی‌دانستیم به یک نگاه به ما فهماندید. شما حتا بدون این که اسمی بر زبان بیاورید، اسم‌ها به ما شناساندید.
آقای ابطحی! شاید خیلی‌ها امروز برای شما اشک ریختند که برای شهدای سبزمان هم نگریسته بودند! تصویر شما، می‌تواند فرق انسان‌ها را به نمایش بگذارد. که یک نفر خود را عاشق مردم نشان می‌دهد و مردم از او متنفرند، ویکی مثل شما که مردم با دیدن عکس شکسنه‌تان، دیگر هیچ چیزی جز اشک روی صورت‌شان باقی نمی‌ماند. شما دوست‌داشتنی‌ترین خز و خاشاک دنیا هستید. آقای ابطحی‌ی گل! دفعه‌ی دیگر که خواستی از این دروغ‌ها بگویی، آن را حفظکن و از روی کاغذ نخوان عزیز دلم! نازنینم!

منبع: وبلاگ آزاد باشیم

بیانیه جبهه ملی ایران: صد سال گذشته و هنوز به الفبای آزادی و دموکراسی نرسیده‌ایم

جبهه ملی ایران با انتشار بیانیه‌ای قانون‌شکنی‌ها و حوادث اخیر را نشانی از ندانستن الفبای ساده آزادی و دموکراسی دانست. به گزارش «موج سبز آزادی» متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

در زمانی‌که که نظام‌های استبدادی خودکامه حاکم بر اکثر جوامع بشری بودند و ارزش‌های انسانی برای حاکمان معنا و مفهومی نداشت و در فرایند جنگ‌ها سرنوشت سکنه کشور مغلوب غالبا در کشتار جمعی ،یا اسارت جمعی و بردگی خلاصه می‌شد، مدیران و مدبران سرزمین ایرانی ما بنیانگذار نظم و نسقی جدید مبتنی بر همزیستی اجتماعی– فرهنگی، تساهل و سازگاری نژادی و آزادی مذهبی بودند. آئینی که در حدود یک هزار سال دوام داشت. اما پس از آنکه جامعه ایران در فراز و نشیب‌های سیاسی و اجتماعی در معرض تهاجم‌های پی در پی اقوام بادیه‌نشین و عشیره‌نشین قرار گرفت و مقهور نظام‌های استبدادی گردید، با مبانی دو فرهنگ متفاوت و ستیزه‌جو روبرو گردید: یکی مبتنی بر فرهنگ تک-بعدی و خودکفا و متعارض با فرهنگ چندبعدی ایرانی و نفی‌کننده و عقیم‌کننده ارزش‌های متفاوت آن، دیگری مبتنی بر فرهنگی نهیلیستی (نیست‌گرایی)که با مفاهیم همزیستی و همکاری بیگانه بوده و امنیت واقعی خود را در نابودی مخالفین جستجو می‌کرد.گو اینکه در گذر زمان اندیشمندان ایرانی به ویژه دیوانسالاران موفق شدند تا حدودی مهاجمان را به ارزش‌های اجتماعی و سیاسی خود فرهیخته سازند، ولی از سوی دیگر جامعه ایرانی وارث آئین‌ها و قوانین شوم و غیر انسانی حکام مهاجم از لحاظ مدیریت و اداره جامعه گردید. به طوری‌که رویه و تصمیمات خودسرانه‌ آنان به ویژه در امور کیفری مانند قتل عام، شکنجه، مکحول نمودن بینایی، قطع و جرح اعضای بدن و غیره اثرات خاص خود را در رویه و روش استبدادی حکام بعدی به ارث گذاشت .

تاسف بارتر آنکه از آغاز قرن نوزدهم که ایران عملا در طیف دیپلماسی، سیاسی و اقتصادی غرب و مظاهر استثماری آن قرار گرفت، حکام وقت به سبب اتصاف به سرشتی ژانوسی استبدادی و استعمارپذیری، بیش از پیش در ایفای وظایف و مسئولیت‌های ملی و تاریخی خود ناتوان و آسیب‌پذیر شدند. چنانکه در طول یکصد و سی سال حکومت استبدادی آنها، ناتوانی آنان در عرصه‌های گوناگون نه تنها منجر به از دست رفتن سرزمین‌هایی در شمال ارس و اترک، مشرق و جنوب شرقی و شمال غربی شد، بلکه در نیمه دوم قرن مزبور مجبور به پذیرش معاهدات تجاری مخرب اقتصاد داخلی و واگذاری امتیازات مشابه و رقابتی به دو قدرت استعماری زمان یعنی انگلستان و روسیه شدند.
مجموعه این ناکامی‌ها و نافرجامی‌ها در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، نظامی و اجتماعی موجب گردید که نواندیشان، آزاد اندیشان، آگاهان و فعالان سیاسی برای برون رفت از نظام استبدادی و استعمارزده وقت، تغییر وضع موجود و استقرار قانون را به معنای روز خود تبلیغ و تجویز نمایند. روندی که زمینه‌ساز جنبش مردم ایران برای نیل به آزادی و عدالت خواهی گردید که فرآیند آن انقلاب مشروطیت و پیروزی آن شد. بی شک این رویداد در زمانی که در دو قاره آسیا و آفریقا فقط شش کشور ظاهرا مستقل ( ژاپن ، چین ، ایران ، عثمانی ، حبشه ، لیبریا ) وجود داشت، از اهمیت خاصی برخوردار بوده واحتمالا بنحوی در انقلاب 1908 ترک های جوان و انقلاب مشروطه 1911 چین موثر بوده است.
با اینکه دولت مشروطه تنها پس از یک سال با مشکلات، محدودیت‌ها و تحمیلات قدرت‌های استعماری از جمله عهدنامه 1907 ( ناظر به تقسیم ایران به دو منطقه تحت نفوذ)، استبداد صغیر، دوران فترت و بالاخره اشغال ایران در جنگ بین الملل اول مواجه گردید، ولی نمایندگان منتخب ملت ایران تا مجلس چهارم در حفظ و دفاع از منافع و مصالح جامعه ایران صادقانه کوشا بودند .
دریغا که پس از اتمام جنگ بین الملل اول اگر چه نظم نوین جهانی در محدوده میثاق جامعه ملل به ویژه اصل آزادی تعیین سرنوشت مردم از یکسو و بروز انقلاب اکتبر روسیه از سوی دیگر به ویژه پس از نا فرجامی و ناکامی وقوع انقلاب کارگری در اروپا و چرخش از استراتژی انقلابی به استراتژی دفاعی و درون گرا بعد از 1919 ، که فضا را برای رشد و تحقق ارزش های مشروطیت فراهم نموده بود ولی جامعه ایران با کودتای استبدادی 1921 و استقرار مجدد حکومت استبدادی مواجه گردید. گواینکه در دوره بیست ساله نظام استبدادی اقداماتی در زمینه نوسازی جامعه انجام گرفت ولی نظام مشروطیت عملا تعطیل و آزادی مورد نظر ملت در محاق نظام استبدادی وقت قرار گرفت. اگرچه در طول جنگ بین الملل دوم و بعد از آن در مقاطعی به ویژه دوران سه ساله نهضت ملی کردن نفت ، جامعه ایران از برخی اصول و مضامین آزادی از جمله آزادی بیان، قلم، مطبوعات ، احزاب، تجمعات، و نقش فعال قوه مقننه بهره‌مند گردید اما نهضت ملی شدن صنعت نفت با تمام اثرات فراگیر داخلی و خارجی آن مقهور کودتای ننگین 28 مرداد گردید و بار دیگر استبداد در کسوت مشروطیت به حیات خود ادامه داد .
دریغ و درد آنکه در زمانیکه ارزش های جهان شمول بشری مندرج در منشور ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سر لوحه قوانین اساسی بسیاری از کشورها قرار گرفته بود و در پرتو جنبش‌های استقلال طلبانه و آزادیخواهانه تعداد کشورهای مستقل آسیایی و آفریقایی از شش کشور به بیش از یک صد کشور افزایش پیدا کرده بود و مردم ایران که از فرایند مشروطیت استبداد زده به رنج و درد آمده بودند برآن شده بودند که در پرتو جنبش همگانی 1357 نظم نوینی را بر اساس آزادی ، مردم سالاری و حکومت قانون بنا نمایند، ولی غافل از اینکه این انتظارات دولت مستعجلی بیش نبود واز درون و لابه لای حوادث پیش آمده چون گروگان گیری ، جنگ تحمیلی هشت ساله و غیره استبداد مذهبی با تمام ویژگی هایش در مقام چالشگری نسبت به حقوق بشر و آزادی‌های اساسی برآمد. جویندگان مردم سالاری و حکومت قانون یا به حاشیه رانده شدند و یا در زندان‌ها جای گرفتند و برخی نیز مجبور به جلای وطن گردیدند و اسف‌بارتر اینکه اصلاح‌طلبان و طالبان تغییرات مسالمت آمیز برخاسته از دورن همین نظام مذهبی نیز بتدریج سرنوشتی مشابه غیرخودی‌های اعلام شده پیدا نمودند. مردم ایران با صد سال تجربه پای صندوق رفتن حضور در انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری را امری ضروری برای رفع نابسامانی‌ها و نارسائی‌های موجود در امور داخلی و خارجی و پایان دادن به ادامه وضع موجود تشخیص دادند و به این امید که با شرکت در انتخابات به این مقصود مهم دست می‌یابند در آن شرکت نمودند.
غافل از اینکه فرآیند انتخابات مورد بحث از قبل بنفع نامزد مورد نظر نظام که شکستش قطعی بنظر می‌رسید تنظیم و مهندسی شده بود و به طرزی ناشیانه، عجولانه و نابخردانه پیروزی کاندیدای نظام حاکم اعلام شد. وقتی حکومت انحصارطلب و تمامیت‌خواه با اعتراض آرام، مسالمت آمیز، قانونمند و متمدنانه میلیونی مردم روبرو می‌گردد به اقتضای طبیعت استبدادی‌اش در مقام سرکوبی معترضان قانونمند برآمده به ضرب و شتم ، زندان ، شکنجه و کشتار آنان دست می‌یازد. اقداماتی که نه تنها انزجار داخلی بلکه اعتراض و انتقاد جهانی را در پی داشته است.
شگفت آنکه در آستانه روز 14 امرداد که یاد آور روز غرورآفرین پیروزی انقلاب مشروطیت و فداکاری‌های شهدای راه آزادی و عدالت است ، مردم ایران پس از گذشت یک صد سال از این وریداد هنوز برای تحقق الفبای اولیه آزادی و دموکراسی با نظام استبدادی مذهبی روزدر مبارزه هستند. آنهم در شرایطی که خواست‌ها، درخواست‌ها، و استدلال‌های مسالمت‌آمیز و قانونمند آنها با واکنش‌های خشونت آمیز مواجه می‌شود. اسف بارتر اینکه در آستانه روز 14 امرداد که یاد آور پیام آزادی و آزادگی پدران آنهاست و ظاهرا می‌بایست با شادمانی و شادی برگزار گردد، مردم ایران باید شاهد مراسم تحلیف فردی باشند که منصوب فرایند شمارش مخدوش آرای انتخابات و احرازکننده غیرمشروع مقام ریاست‌جمهوری است و بدین ترتیب جو ارعاب ، اخافه، خشونت و کشتار جاری با این رویداد نامیمون رقم زده می‌شود. غافل از اینکه مردم ایران با الهام و پیام برگرفته از ندای آزادی و عدالت خواهی پدران خود در یک صد سال گذشته و با اعتقاد و پای بندی به ارزش های جهانشمول حقوق بشر و آزادیهای اساسی و تعهدات بین المللی ناشی از آن ، قویا در راه تحقق آزادی و مردم سالاری کوشا بوده و برآن هستند که جنبش آزادیخواهی را به سر منزل مقصود یعنی استقرار دموکراسی و حقوق بشر و حکومت قانون برسانند.
جبهه ملی ایران ضمن تاکید به همبستگی هر چه بیشتر صفوف کنشگران آزادی و مردم‌سالاری آنها را به ادامه اعتراضات آرام و مسالمت آمیز برای پایان دادن به وضع خفقان آور موجود و مظاهرغیرانسانی آن فرا می خواند و بر این باور است که رودهای کوچک و متفرق مقاومت و مبارزه مردم سرانجام چون سیل به دریای خروشان آزادی می‌پیوندند.

تهران - جبهه ملی ایران

10/5/88

انفجار بمب اهواز را دقایقی پیش لرزاند

بنا بر گزارش‌های رسیده از اهواز، صدای انفجار، دقایقی پیش این شهر را لرزانده است.

به گزارش «نوروز» دقایقی پیش در اهواز صدای بلند انفجار شنیده شده به نحوی که صدای آن در نقاط مختلف اهواز به گوش رسیده است. ‫موج انفجار صدای آژیر اکثر ماشین‌ها را به صدا در آورده است‬، ‫صدا ماشین و موتورهای نظامی درخیابان‌ها شنیده می‌شود‬.

بنا به گزارش‌های رسیده ‫انفجار در نزدیکی محله کیانپارس اتفاق بوده است

مهاجرانی: اعترافات پرده سوم یک نمایش بود که از روز انتخابات شروع شد

عطاءالله مهاجرانی، دادگاه مضحک و اعترافات دروغین امروز را پرده سوم سناریویی خواند که همچنان ادامه دارد و پرده چهارم آن حذف هاشمی است.

عطاءالله مهاجرانی، وزیر دولت اصلاحات که مهمان برنامه‌ی“شصت دقیقه” بی‌بی‌سی فارسی دیروز بود، درباره‌ی اعترافات دیروز صبح گفت که این دادگاه نمایشی، پرده‌ی سوم از سناریویی بود که از روز برگزاری انتخابات به اجرا گذاشته شده است. دربرابر اشاره‌ی مجری برنامه به نقل قولی که می‌گفت “اكنون كه دانه‌ريزها در دادگاه اعتراف كردند بايد به سراغ دانه‌درشتها رفت”‌ مهاجرانی گفت به نظر می‌رسد این سناریو پرده‌ی چهارمی هم خواهد داشت که آن ضربه زدن به هاشمی، موسوی و خاتمی است و در واقع اعترافات این محاکمات مقدمه‌ی آن پرده‌ی چهارم است.
او درباره‌ی سخن ابطحی مبنی بر هم‌قسم شدن هاشمی، موسوی و خاتمی و تکذیبیه‌ی مجمع تشخیص گفت کسی که آقای هاشمی را بشناسد یا ذره‌ای باریک‌بینی سیاسی داشته باشد به خوبی می‌داند که باتوجه به شخصیت و منش هاشمی و جایگاهش به عنوان رییس مجمع تشخیص، هم‌قسم شدن او با یکی از کاندیداها به این شکلی که مطرح شده، غیرممکن و بی‌معنی است و به جمله‌ی آخر تکذیبیه‌ی مجمع در اشاره به نوع اعتراف‌گیری از دستگیرشدگان توجه داد. مهاجرانی همچنین گفت آن‌ها در پی حذف کامل سران و احزاب اصلاح‌طلب و هاشمی که از نظر آن‌ها معمار اصلی اصلاحات است هس

اعتراف جهان نیوز: بازی خوردیم!

سایت جهان نیوز که به محافل کودتاچی نزدیک است، با اذعان به اینکه اعترافات دیروز اصلاح‌طلبان افکار عمومی را قانع نکرده، از «دفاع جانانه و بعضا تئاتر گونه برخی از متهمان از انقلاب و ارزشهای آن» به عنوان یکی از نشانه‌های بازی خوردن اعتراف گیران یاد کرد و خواستار ذکر جزئیات بیشتر شد تا افکار عمومی چنین اعترافاتی را جدی بگیرند.

متن نوشته‌ی جهان نیوز را بی‌هیچ کم و کاستی بخوانید:

دیروز اولین جلسه دادگاه علنی متهمان به اغتشاش در کشور برگزار شد و اظهارات و اعترافات ابطحی و عطریان فر بازتابهای گسترده ای در داخل و خارج از کشور به همراه داشته است .

به گزارش جهان ،اگرچه تلاش های گسترده ای پیش از این آغاز شده بود که از اهمیت اعترافات و وجاهت قانونی آن بکاهند اما اعترافات تکان دهنده و صریح ابطحی و عطریان فر دستپاچگی ها و اضطراب های فراوانی را برای یک طیف سیاسی به همراه داشت و سکوتی معنادار را در آنها پدید آورد.

بی تردید پخش اعترافات و اظهارات متهمان به جهت تنویر افکار عمومی و اطلاع رسانی شفاف در جامعه مقوله ای در خور توجه و قابل تقدیر است اما در خصوص دادگاه دیروز چند ملاحظه جدی وجود دارد.

نکته اول ؛ این اعترافات پاسخ قانع کننده ای به سوالات افکار عمومی نبود به دلیل اینکه در ان هیچگونه اشاره ای به نقش افراد در انقلاب و براندازی نرم ان گونه که انتظار می رفت نشد . مردم انتظار داشتند اعتراف کنندگان به تاکتیک های براندازی در جلسه اشاره صریح و روشنی داشته باشند .البته این انتظار، انتظاری منطقی است. اخباری که یک ماه گذشته به وسیله نهادهای امنیتی منتشر و کیفر خواستی که در ابتدای دادگاه توسط دادستان قرائت شده بود این انتظار را پدید آورده بود که گوشه هایی از رفتار خارج از چارچوب انقلاب جریان اصلاح طلبان افشا شود.

این انتظار وجود دارد در جلسات بعدی دادگاه حلقه های اصلی جریان برانداز در جبهه اصلاحات با جزئیات و اسناد بیشتر افشا شود . طبیعی است حضور گروههای نفاق و جریانات وابسته به سازمانهای جاسوسی و امنیتی خارجی نمی تواند بعنوان مهره های اصلی کودتای مخملی معرفی شوند. بدون شک حضور ا ین گروه جریانات با اتصال به محافل افراطی دوم خرداد و اصلاح طلبان صورت گرفته است بنابراین انتظار این است تا مهره های اصلی شناسایی و به صورت کامل به مردم معرفی شوند.

نکته دوم ؛تجربه تاریخی برخوردهای امنیتی با فعالان سیاسی حاکی از این امر است که این افراد در اکثر موارد پس از اعتراف و آزادی از زندان همان روال سابق خود را ادامه می دهند و این اعترافات تاثیری در اطلاح رفتار پیشین آنها نداشته است. نمونه هایی چون عبدی، سحابی، جهان بنگلو از ذهن افکار عمومی پاک نشده است.لذا مردم انتظار دارند ضمامت لازم در تکرار رفتارهای گذشته از این متهمان اخد گردد تا در صورت تکرار برخورد موثر و جدی تر در پیش گرفته شود.

نکته سوم ؛از آنجایی که نسبت به سلامت زندان و دادگاه های کشور اطمینان کامل وجود دارد در نوع برخورد با متهمان این نگرانی وجود دارد که این افراد با هدف آزادی و رها شدن از زندان این اعترافات را بیان کرده اند.

دفاع جانانه و بعضا تئاتر گونه برخی از متهمان از انقلاب و ارزشهای آن تردیدهایی را در میان افکار عمومی ایجاد کرده است، به ویژه سابقه این افراد در چند سال اخیر در عرصه رسانه و اطلاع رسانی زیر سوال بردن همین ارزشها و مقدمان بوده است.

بدون شک حضور چند روزه در زندان نمی تواند چنین انقلاب ارزشی و فکری در این افراد ایجاد کند با توجه به اینکه هر دو این متهمان در یک دوره مشخص و در یک دادگاه اعترافات مشابهی را ارایه کرده اند .نمی توان پذیرفت که فضای دادگاه چنین تغییر شگرف را در این مدت کوتاه در آنها ایجاد کرده و بازگشت به خویشتن اتفاق افتاده است.

در صورتی که در دیگر جلسات دادگاه حلقه ای اصلی نفاق و جریان اصلی معرفی نشوند خدای نکرده این تلقی ایجاد می شود که تمام ادعاهای اخیر در خصوص کودتای مخملین و براندازی نرم توهم بوده و بعنوان ابزاری برای از میدان به در کردن یک رقیب سیاسی از صحنه طراحی شده است.

راه‌اندازی یک وبلاگ برای آزادی سعید حجاری

وبلاگ سعید حجاریان برای جمع‌آوری مجموعه مطالب مربوط به درخواست برای آزادی این زندانی سیاسی در آدرس free-hajjarian.blogspot.com راه‌اندازی شد.

وبلاگ سعید حجاریان برای جمع‌آوری مجموعه مطالب مربوط به درخواست برای آزادی این زندانی سیاسی در آدرس free-hajjarian.blogspot.com راه‌اندازی شد.

به گزارش «موج سبز آزادی» این وبلاگ توسط گروه موج سبز و با هدف منتشر کردن آخرین اخبار مربوط به سعید حجاریان و یادداشت‌هایی که وبلاگ‌نویسان برای او می‌نویسند، راه‌اندازی شده است.

برای مشاهده‌ی این وبلاگ به آدرس زیر مراجعه کنید:
http://free-hajjarian.blogspot.com

عبدالجبار کاکائی، شعرش جدیدش را به جنبش سبز تقدیم کرد

ما چه بسیاریم

پابه پای قصه در راهیم

پا به پای کینه ی کاووس

پا به پای مکر سودابه

برستیغ کوه چون آرش

یا سیاوش در دل آتش

یا حسین تشنه بر صحرای تف تنها

یا چو یوسف در ته چاهیم

ما چو دریا های بی پایاب بسیاریم

ما چو طوفان های نا آرام در راهیم

پا به پای اندوهان تلخ

پا به پای بزم و شادی ها

نام زال پير

چون پر سیمرغ در آتش

نو شداروی شگفت نامرادی ها

ذوالفقار مرتضی دردست

بی امان پا در رکاب رخش

ازکویر و کوه

در پناه سایه سار نخل و گردو

گرم پیکاریم

ما چه بسیاریم ، بسیاریم ، بسیاریم

از زلال جاری اروند

تا سپید تارک الوند

از سیاکوه تا دماوند

از ارس تا تنگه ی هرمز

زیر سقف نقره کوب آسمان از عشق سرشاریم

ما چه بسیاریم بسیاریم بسیاریم .....

شاعر سبز، عبدالجبار كاكايي

اطلاعیه دفتر هاشمی رفسنجانی در باره اظهارات ابطحی در دادگاه

دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در اطلاعیه ای بخشی از سخنان محمد علی ابطحی در جلسه دادگاه مبنی هم قسم شدن هاشمی رفسنجانی با خاتمی و موسوی برای پشتیبانی از هم را کذب محض دانست.
به گزارش خبرگزاری مهر دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی در اطلاعیه ای تاکید کرد : با توجه به اظهارات یکی از بازداشت شدگان اخیر در خصوص هم قسم شدن آیت الله هاشمی رفسنجانی با آقایان خاتمی و موسوی در جهت پشتیبانی از همدیگر، به اطلاع می رساند این خبر از اساس کذب محض است و معلوم نیست در چه شرایط و ملاحظاتی بیان شده است.
جهت تنویر افکار عمومی به اطلاع می رساند در دیداری که بعدازظهر شنبه و بعد از جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام و نه روز دوشنبه با حضور آقایان خاتمی ، موسوی و حاج حسن خمینی انجام شده بود، آقای خاتمی اعلام مواضع خود را به تشکیل جلسه مجمع روحانیون مبارز موکول کرده و آقای موسوی نیز مواضع خود را با صدور بیانیه ای که قبلا منتشر شده اعلام کرده و آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز در آن جلسه بر رعایت موازین قانونی در اعلام مواضع و پیگیری خواسته ها تاکید کرده بودند .
همانگونه که آیت الله هاشمی رفسنجانی در نامه مورخ 19 / 3/ 88 خود تصریح کرده اند، در این انتخابات از هیچ یک از نامزدها حمایت نداشتند و در جریان حوادث بعداز انتخابات کوچکترین دخالتی نکرده اند و نظر ایشان برای برون رفت از وضع نامناسب جاری همان است که در خطبه های نماز جمعه مورخ 26 / 4 /88 بیان کرده اند . پس هرگونه مطلبی خارج از این چارچوب کذب محض می باشد.
در پایان این اطلاعیه آمده است: انشاءالله همه ما در بیان مطالب و همچنین اعتراف گرفتن از بازداشت شدگان اخیر برای خوشایندی یک جریان خاص، اصل و اساس نظام را زیر سئوال نبریم.

دروغی دیگر در روزنامه کیهان



تجمع خانواده‌های زندانیان، ساعت 11 فردا جلوی دفتر رئیس قوه قضائیه

بر اساس خبرهای رسیده به «موج سبز آزادی» خانواده های زندانیان قصد دارند فردا (یکشنبه) ساعت 11 جلوی دفتر آیت‌الله هاشمی شاهرودی جمع شوند و اعتراض خود را به این دادگاه فرمایشی و اعتراف‌گیری زیر شکنجه اعلام کنند.

به گزارش «موج سبز آزادی» خانواده‌های زندانیان از آحاد مردم نیز خواسته‌اند که آنها را در این حرکت حق‌طلبانه تنها نگذارند.
بر اساس این گزارش، دفتر رئیس قوه قضائیه در این آدرس قرار دارد: خیابان ولیعصر، روبه‌روی خیابان جامی، خیابان پاستور شرقی، روبه‌روی مجمع تشخیص مصلحت نظام، دفتر آیت‌الله هاشمی شاهرود

نامه به ابطحی و دیگر متهم شدگان

دو تن از مخاطبان خوب «موج سبز آزادی» دو یادداشت را خطاب به فعالان سیاسی حاضر در دادگاه امروز ارسال کرده‌اند که در ادامه می‌خوانید:


1) برای همه متهم‌شده‌گان به متهم بودن


گفته‌اند حکم باید در دادگاه قانونی صادر شود، مگر طبق قوانین همین جمهوری اسلامی متهم در هر شرایط نباید با وکیل خود ملاقات داشته باشد؟ مگر نباید قبل از دادگاه با وکیل خود مشورت کند؟ اگر دادگاه علنی است، پس چرا خبرنگران خودی ِ خود را نیز بیرون می‌کنید؟ دادگاه فقط باید برای خبرگزاری فارس (متعلق به سپاه) علنی باشد و برای دیگر خودی‌های خودتان مثل ایرنا و ایلنا و ایسنا و پرس تی وی و ... غیر علنی؟


پس از وقایع خرداد 82 در انفرادی بودیم و پس از بازجویی‌های مختلف و بدون خبر و اطلاعی از اوضاع بیرون، یک راست به دادگاه بردند ما را، فقط یک بار با وکیل خود ملاقات داشتیم و دیگر هیچ، در دادگاه غیرعلنی ِ ما حتی خبرنگاران هم حضور نداشتند که ما از آنچه که در زندان گفته بودیم، تبری بجوییم و اعتقادات راستین خویش را مانند خسرو گلسرخی بر زبان بیاوریم، ناچار به همه سناریویی که آنها گفته بودند، اعتراف کرده و فقط یاری خدا بود که ما را از آنجا رهاند.


اکنون سخنم با ابطحی، عطریانفر، رمضان‌زاده، نبوی و همه متهم‌شده‌گان به متهم بودن است، حتی با تاج‌زاده که در میان عکسها چهره‌ی دوست‌داشتنی‌اش را ندیدم.


در دادگاه که چه عرض کنم در یک شوی رسانه‌ای - تلوزیونی که فقط خبرگزاری سپاه در آن حضور دارد چه سود که از اعتقاد راستین خود سخن بگویید؟ بریدن و سانسور کردن برای آن خبرپراکنی دروغ پرداز مثل آب خوردن است، گرچه در این کار هم بسیار آماتور عمل می‌کنند. به همه سناریوی آنها اعتراف کردن تنها کاری است که باید بکنید، آن ادعانامه آنقدر مسخره و بی‌معنی است که بی‌اختیار هر انسان آزاده‌ای را وادار به خنده می‌کند، آن چیزهایی که بر زبان حق‌گوی شما جاری می شود، فقط به سخره گرفتن ادعاهای مرتضوی و پشتیبانانش است، سرتان را بالا بگیرید و با ابتکار خود این سناریویی مسخره را بازی کنید، حکم باید در دادگاه صادر شود، دادگاه باید قانونی و روالش نیز قانونی باشد، کدامیک از روال قانون در روند اتهام شما طی شده است که این بار در روال دادگاه طی شود، در شوی تلوزیونی - رسانه ای به کارگردانی شریعتمداری و مرتضوی که نمی‌توان حکم صادر کرد؟ حکم باید در دادگاه صادر شود.


شما قهرمانید، شما در تاریخ این سرزمین ثبت شدید، من‌بعد هیچ کس را یارای خط زدن نام مبارکتان را از تاریخ ایران نیست.


با چشمانی اشک‌بار خواهش می‌کنم سرتان را بالا بگیرید.


یک آزادی خواه گمنام


2) آقای ابطحی سلام،
وقتی تو در دادگاه صحبت می کردی، خشم را در چهره اطرافیانم به وضوح می‌دیدم، خشمی که نه از تو، بلکه از آن دریوزگان قدرت بود، آنانی که برای ماندن؛ نه تو را؛ بلکه اسلام را شکنجه دادند و به مسلخ بردند؛ آنان که یک بار دیگر به همه دنیا ثابت کردند حکومت دینی وقتی با جهالت و قدرت‌طلبی می‌آمیزد، فرقی ندارد اسلام یا مسیحیت یا دین دیگری؛ آن تنها لباسی است
بی‌ارزش بر تن جلادان دست‌نشانده شیطان.

لازم نیست وقتی به زبان، کفر می گویی تا زنده باشی، با پایت حق را انشا کنی؛ دیگر با دیدن دادگاه تو، معدود افرادی که به قرون وسطای تاریک ایران اعتقاد نداشتند، بر آن صحه گذاردند.


از کرده ات پشیمان نباش، بلکه به آن افتخار کن، کسی از تو خرده ای به دل ندارد، که مایه افتخار هم بودی، سخنان تو یکبار دیگر داغ ننگ بر چهره‌ی شکنجه‌گرانت زد. داغی که اکنون دیگر نمی‌توانند به راحتی آن را از چهره‌شان بزدایند. داغی که هیچ گزارشی از زندانهای مخوف و شکنجه های غیر انسانی‌شان، نتوانسته بود اینچنین بر پیشانی‌شان بزند. براستی چرا هر حیله از شیاطین مسلمان‌نما می‌رسد؛ از بی درایتی خودشان، ساده بی‌اثر می‌شود، آیا آنها مظهر بی‌دانشی‌اند یا این معجزه خداوند است که سدی از جهل بر بین دو دستشان و بر پشتشان نهاده تا نبینند و نداند که چگونه خود تیشه بر ریشه خود می‌زنند، تا بار دیگر حق بر باطل و خون بر شمشیر پیروز شود.

بار دیگر خداوند به کسانی شاید شکی در دل داشته باشند ثابت کرد که اگر بخواهد، چگونه دشمنان اسلام را به دست خودشان نابود می کند. و تو سمبلی دیگر از این جنبش شدی تا ماندنی باشی.

بیانیه چهارم ستاد 88: رئیس‌جمهوری قانونی ایران، میرحسین موسوی است

ستاد 88 که از ستادهای تبلیغاتی حامی خاتمی و موسوی بوده است، با صدور چهارمین بیانیه خود، اعلام کرد که میرحسین را رئیس‌جمهوری قانونی ایران می‌داند و به شدت از اعتراف‌گیری‌های مخملی انتقاد کرد.


"انه لا یاس من روح الله الا قوم الکافرین"


ملت آزاده ایران، مردم شریفی که انتخابات ریاست جمهوری دهم را به امید تغییر سازنده و نجات کشور رقم زدید و فعالان سیاسی-اجتماعی و فرهنگی که از بذل هیچ کوششی برای اصلاح روند نابجای اداره کشور دریغ نکردید


همانگونه که پیش بینی می شد سناریوی اصحاب اقتدار در ادامه سناریوی کودتای مخملین، این بار فرزندان شما و انقلاب سرافراز 57 را به شهادت آورد تا از قول آنان به مردم ایران بقبولاند که حوادث پیش و پس از انتخابات 22 خرداد 88، برنامه ریزی برای کودتای مخملین و براندازی نظام جمهوری اسلامی بود. غافل از اینکه این سناریو به قدری فریب کارانه و البته گستاخانه است که هر ذهن آگاه و مخاطب بیداری را با سئوال های محتملی رو به رو می سازد که:


- چرا تمام آنچه به عنوان اتهامات دادستان مطرح می شود، کپی برابر اصل اتهاماتی است که پیش از این روزنامه کیهان بارها و بارها مطرح کرده بود؟


- چرا آنچه که به عنوان اعترافات دستگیرشدگان پیش از این انتشار یافته بود در روزنامه "جوان" منتشر شده بود و مگر گردانندگان این روزنامه چه سر و سری با بازجویان و اعتراف گیرندگان داشتند که از درون اتاق بازجویی به اصطلاح اعترافات بازجویان را منتشر می کردند؟


- چرا در جریان محاکمه دادگاه این تنها خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، است که به انتشار خبر می پردازد؟


- چرا در مصاحبه مطبوعاتی بازداشت شدگان تنها از رسانه های وابسته به جناح راست - فارس، ایرنا، مهر، ایسنا- دعوت می شود و واحد مرکزی خبر که وابستگی آن به جناح اقتدارگرا از روز روشن تر است اجازه حضور می یابند؟


این سئوالات و هزاران سئوال پرسش بی پاسخ دیگر به خوبی بیانگر آن است که آنچه تحت عنوان اعترافات دستگیرشدگان به اشکال مختلف از قبیل - پخش اعتراف، دادگاه و مصاحبه مطبوعاتی - مطرح می شود برنامه ریزی جریانی است که با کودتای مخلملین قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی را دارد و در این بین بی شرمانه از بهترین فرزندان نظام و انقلاب قربانی می گیرد. در این سناریو هم متاسفانه قوه قضائیه که باید ملجا مردم و پناهگاه آسیب دیدگان در مقابل زورگویان و مستکبران باشد، خود مجری برنامه ای است که طراحان آن دیگران هستند و از قوه قضائیه کشور خرج می کنند. ما دستگاه قضایی را صرفا مجری کوچک پروزه ای می دانیم که در حال اجراست و معتقدیم مدیریت و طراحی این سناریوی بی فرجام از جایی فراتر سازماندهی شده و هدف آن پالایش نظام از نیروهای ریشه دار و هویت بخش آن است.


ستاد ملی جوانان حامی خاتمی و موسوی (ستاد 88) به قوه قضائیه و رئیس آن که تصمیم گرفته است به جای آنکه حر باشد و به حسین بپیوندد، در آرزوی چرب و شیرین دنیا، زندگی عمرسعد را انتخاب کند، انذار می دهد که هنوز برای باطل کردن سناریوی اصحاب اقتدار دیر نشده است و او می تواند در آخرین روزهای ریاستش، آزادمردانه راهی را انتخاب کند که راه جهنم را به بهشت تبدیل نماید. ستاد 88 همچنین به اقتدارگرایانی که اینگونه بر انقلاب 57 تاخته اند هشدار می دهد هرچند تلاش دارند با زندانی کردن و اعتراف گیری از فرزندان انقلاب، تمام آرمانهای بهمن 57 و نظام برآمده از آن را به تاراج برند و بر ایران عزیز آن کنند که مغولان با وطنمان کردند، اما بدانند ما، همانگونه که مهندس بارزگان در زندان شاه گفته بود، از آخرین گروه هایی هستیم که با لباس قانون به سراغ شما آمده ایم. آنانکه پس از ما به هماوردی شماها خواهند آمد دیگر از فلان بند قانون اساسی و بهمان بخشنامه حقوق شهروندی با شماها سخن نخواهند گفت و سرنوشتی برایتان رقم می زنند صدها مرتبه دردناک تر از دژخیمان رژیم پهلوی و بازجویان سرسپرده درباری.


سخن آخر ما هم با کسانی است که هر روز و هر مرتبه، از رای 40 میلیونی مردم به نظام جمهوری اسلامی می گویند و مدعی هم می شوند که حاضرند دست تک تک آفرینندگان این حماسه را ببوسند. به شماها یادآور می شویم که ما هم جزو همان تک تک رای دهندگان 40 میلیونی هستیم، بازداشت شدگان ما هم جزو همان 40 میلیون هستند و تمام آنچه که ما پیش از این انتخابات برای حضور مردم کردیم در راستای باشکوه تر برگزار شدن انتخاباتی بود که شماها اکنون با دزدین رای ما، پز آن را می دهید و امروز در ادعانامه دادستانتان مدعی می شوید که ستاد 88 و دیگر گروه های خودجوش حامی "رئیس جمهوری میرحسین موسوی" غیرقانونی بوده است. اگر صداقت داشتید، همان زمان که ما تمام تلاش خود را برای حضور مردم می کردیم به سراغمان می آمدید و غیرقانونی مان می نامیدید، نه اینکه پس از انتخابات و آن شعبده بازی مکارانه، برای توجیه کودتای مخملی تان، ما را متهم کنید به آنچه که سرتاسر به آن افتخار می کنیم و ذره ای در عزمی که کرده ایم برای آزادسازی ایران از دست شما، ارباب زر و زور و تزویر، تردید نداشته و نداریم.


ما، میرحسین موسوی را رئیس جمهوری قانونی ایران می دانیم. در عهدی که با وی بسته ایم کوچک ترین تردیدی نداریم و حال که امروز، رئیس جمهوری ما تا این حد ثابت قدم و استوار در ستاندن رای ما از هیچ تلاش و کوششی دریغ ندارد دوباره با او پیمان می بندیم که تا آخرین قدم حامی او باشیم.


برای ما، اعترافات و پخش مصاحبه های ساختگی از فرزندان انقلاب و اصلاح طلبان راستین هیچگونه ارزشی ندارد. ما این آزادمردان را در طول سالها شناخته ایم و اعتراف گیران از هر دسته و قماشی، نمی توانند تردید بر اعتقاد ما به راه دوستانمان را پس از چند ماهی فشار و ارعاب ایجاد کنند. ما به سنت خداوند اعتقاد داریم که در نهایت پرهیزگاران پیروز خواهند شد و هیچ قومی جز کافران از خداوند بزرگ ناامید نمی شوند. در آخر هم کلام رسول خدا به یار وفادارش عمار را یادآور می شویم که در زیر شکنجه مشرکان مکه ناچار به گفتن آن چیزی شد که مشرکان می خواستند. محمد (ص) که می دانست قلب عمار مالامال از عشق و ایمان به خداست خطاب به او فرمود: "اگر باز هم جانت در خطر افتاد این کلمات را بگو و خودت را نجات بده. تو سرتاپا ایمان هستی"