سوتی تبریک تنفیذ حکم ریاست جمهوری احمدی نژاد


دانلود لینک کمکی




افشاگری یک سایت حامی دولت کودتا درباره جنایات کهریزک

یک سایت حامی دولت جزئیات آزار و اذیت در بازداشتگاه شور آباد کهریزک را افشا کرد.

جهان نیوز نوشت: رفتارهای غیرقانونی برخی از مسئولین بازداشتگاه کهریزک که به مانند پدیده مشکوک لباس شخصی‌ها در حوادث مختلف، مشروعیت‌زدایی از برخی نهادهای نظام را هدف گرفته، چند سالی است دلسوزان نظام را با این سوال مواجه کرده که آیا این گونه رفتارها که منجر به بی اعتمادی مردم به بخشهایی از حاکمیت می‌شود اتفاقی است؟
تکرار مکرر حوادثی نظیر حمله به کوی دانشگاه و ضرب و شتم وحشیانه دانشجویان همزمان با شعار دادن در حمایت از رهبری از حوادث عجیبی است که نمی‌توان آن را اتفاقی و غیرمغرضانه دانست. چرا که انگیزه ضاربان در ضرب و شتم افراد بی‌گناه توام با شعار دادن در حمایت از ولایت فقیه و چرخاندن انگشت اتهام به سوی ارکان اصلی نظام توسط مهاجمان به راحتی قابل تعبیر و تفسیر است!
در همین رابطه پس از دستور رهبری در تعطیلی بازداشتگاه کهریزک اطلاعاتی به خبرنگار جهان رسید که ذکر آن کمک می کند تا برخی عوامل مغرض در نظام اسلامی شناخته شده و در صورت همت دستگاه قضایی مورد محاکمه جدی قرار گیرند.
بنابراین گزارش بازداشتگاه غیر استاندارد کهریزک معروف به شور آباد، زندانی است که اراذل و اوباش دوران بازجویی و محکومیت خود را در آن می‌گذرانند و در مواردی هم اعزام برخی زندانیان و متهمان با جرمهای دیگر به این بازداشتگاه گزارش شده است.
در این بازداشتگاه که متاسفانه طبق شواهد موجود برخی مسئولین قضایی نیز از آن با خبر بودند برخی اعمال غیر انسانی نظیر تعرض و ضرب وشتم متهمین توسط اراذل و اوباش با اراده بازجویان صورت می‌گرفته است.
پس از گزارش نیروی انتظامی مبنی بر وجود تنبیهات بدنی در این بازداشتگاه خبرهای ضدو نقیضی از کشته شدن 3 نفر در زندان کهریزک منتشر شده که محسن روح‌الامینی نیز در بین متوفیان بوده است.
گفته می‌شود پس از گزارشی که به مقامات عالیرتبه نظام در خصوص بازداشتگاه کهریزک داده می‌شود، این مقامات دستور می‌دهند که هرچه سریعتر پیگیری کنید و اگر کسی عمدا کتک زده و باعث مرگ کسی شده شخص ضارب حتما باید قصاص شود.
همچنین در محافل سیاسی از قول علی لاریجانی و حسن ابوترابی، رئیس و نایب رئیس مجلس شورای اسلامی نقل می شود که این افراد پس از با خبر شدن از جزئیات بازداشتگاه کهریزک ضمن اظهار تاسف شدید از این گزارش اعلام می کنند که یک مقام قضایی هم قبلا گفته بود که برخی را بخواهیم رویشان را کم کنیم می‌فرستیم شورآباد!
این موضوع وقتی جالب تر می‌شود که بلافاصله پس از اعزام گروه تحقیق از بازداشتگاه و در حالی که تحقیقات ادامه داشته است، خبرهایی از پاکسازی آثار جرم و تخریب برخی قسمت‌های زندان به گوش می‌رسد.

پيشنهاد مناظره بين كدخدايي و محتشمي‌پور

دبيركل اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان با اشاره به برگزاري دوازدهمين كنگره جامعه اسلامي دانشجويان اظهار داشت: عنوان اين كنگره «انقلاب اسلامي و پرسش از درون» است.
به گزارش ايلنا، علي جوادي، دبيركل اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان، تحليل انتخابات دهم رياست‌جمهوري را از ديگر موضوعات اين همايش عنوان كرد و افزود: در اين انتخابات يك طرف احمدي‌نژاد بود كه حرف از فروپاشي سلطه جهاني و امپرياليسم مي‌زد و طرف ديگر كساني بودند كه به اين انديشه ايراد مي‌گرفتند و در نهايت شاهد بوديم نسخه‌اي از عدالت‌خواهي مورد قبول مردم قرار گرفت كه به آرمان‌هاي انقلاب نزديك‌تر بود. انتخابات اخير اتفاقي‌ كم‌نظير بود و پايداري و تثبيت نظام جمهوري اسلامي را به رخ ‌كشيد.
وي ادامه داد: پيشنهادي براي برگزاري مناظره بين كدخدايي و محتشمي‌پور ارائه كرديم كه در صورت قبول اين پيشنهاد توسط سخنگوي شوراي نگهبان و وزير اسبق كشور، حوادث حاشيه‌اي انتخابات مورد تحليل و بررسي قرار مي‌گيرد.
دبيركل اتحاديه جامعه اسلامي خاطر نشان كرد: در اين كنگره از ميرحسين موسوي نيز دعوت به‌عمل آمده كه در جمع دانشجويان حضور يابند و در فضاي آزاد به پرسش‌هاي دانشجويان در رابطه با ابهامات درباره مواضع سياسي خود پاسخ دهد.
وي در ادامه گفت: در اين كنگره منشور مطالبات خود از دولت دهم را منتشر خواهيم كرد.
دبيركل اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان در ادامه اين نشست مطبوعاتي گفت: شاهد برگزاري دادگاهي در روز شنبه بوديم كه در آن، متهمان به اغتشاشات بعد از انتخابات به پاي ميز محاكمه آمدند. همچنين اسناد و اخباري در مورد وقايع اخير منتشر شد.
جوادي افزود: در اين دادگاه اعترافات تكان‌دهنده‌اي درباره ارتباط عده‌اي از جريانات سياسي داخلي با عناصر خارجي به‌خصوص انگليس مطرح شد كه اين اعترافات واضح جايي براي ارتباط عناصر اين كشور خبيث در ايران باقي نمي‌گذارد.
جوادي خاطر نشان كرد: درخواست‌مان از دادگاه و وزارت خارجه اين است كه تصميمي قاطع پس از رسيدگي به اين اتهامات اتخاذ كند؛ وقتي‌كه كشوري مثل انگليس به خود جسارت مي‌دهد كه در اغتشاشات داخلي و در راستاي براندازي و تضعيف جمهوري اسلامي قدم بردارد، ارتباط با اين كشور چه لزومي دارد.
جوادي در پاسخ به پرسش خبرنگاري مبني بر اظهارات اخير رئيس‌جمهور درباره چينش كابينه دولت دهم اظهار داشت: آنچه تحت عنوان جوان‌گرايي توسط احمدي‌‌نژاد مطرح شد، حتماَ مطلوب است و مشكلي در اين زمينه وجود ندارد البته مشروط بر اينكه مولفه‌هايي مدنظر قرار بگيرد.
وي، تعهد، تدين، اصالت فكري و عقيدتي، توانمندي و كارآمدي، تحول‌خواه بودن و روحيه انقلابي داشتن را از جمله اين مولفه‌ها عنوان كرد و افزود: البته افرادي كه معرفي مي‌شوند بايد نسبت به اسناد فرادستي از جمله برنامه‌هاي توسعه‌اي كه براي پيشرفت كشور تدوين مي‌شوند، توجه داشته باشد.
دبيركل اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان تاكيد كرد: فاكتور ديگري هم براي دولت دهم نياز است.
وزراي اين كابينه بايد اهل تامل و گفت‌وگو بوده و بتوانند با اهالي علم و هنر ارتباط برقرار كند.

بازداشتگاه کهریزک همچنان دایر است

یادداشتی از نویسنده وبلاگ سهرابستان

برای حکومت به بازی گرفتن شعور مردم امری عادی و روزمره شده است. بحث بازداشتگاه کهریزک بنحوی مطرح می شود که گوئی مردم ایران افراد کودک فهمی هستند که داستانهای دروغین حکومت را خواهند پذیرفت. اینکه بازداشتگاه کهریزک تعطیل شده باشد یک دروغ محض است، تا کنون کسی بجز مسئولین جنایتکده کهریزک تعطیلی آنجا را تائید نکرده اند و قطعاً این شکنجه گاه همچنان برقرار و آزار و اذیت اسرا در آن ادامه دارد.

حکومت حتی حاضر نشد نمایندگان وکلای مجلس که عضو کمیته ویژه حقیقت یاب بودند را به محل این بازداشتگاه راه دهد و فقط به آنها اعلام کرد که بازداشتگاه تعطیل و چیزی برای دیدن در آنجا وجود ندارد.

با شناختی که از روشهای حکومت وجود دارد اگر بازداشتگاه کهریزک واقعاً تعطیل شده بود نه تنها نمایندگان مجلس را به آنجا راه می دادند بلکه دوربینهای تلویزیون را به آنجا فرستاده و از اقشار مختلف جامعه اعم از هنرمندان و ورزشکاران دعوت می کردند تا از آنجا بازدید نمایند و حداقل یکهفته از این اقدام هوشمندانه رهبر در تعطیلی بازداشتگاه کهریزک حماسه ها ساخته و هر شب برنامه ای در این مورد پخش می کردند.

پس از شهادت محسن روح الامینی بلافاصله نارضایتی گسترده ای در میان سرداران سپاه بوجود آمد که در شرف تبدیل به یک موج مهار نشدنی بود، سرداران به اطلاعاتی دست یافته بودند که متعارض با اطلاعات رسمی ارائه شده به پدر شهید محسن روح الامینی بود، آنها می دانستند که بازداشت شهید محسن اتفاقی نبوده و با یک برنامه ریزی قبلی انجام شده و همچنین از شکنجه ها و حتی اسامی دو نفری که شکنجه شهید محسن را بر عهده داشته و او را بشهادت رسانیده بودند اطلاع دقیق داشتند و این در حالی بود که قبلاً پیشکار خامنه ای به آنها اطلاع داده بود که محسن روح الامینی در اوین نگاهداری می شود و سفارشات لازم برای حفظ سلامتی وی انجام شده است.

حکومت در مقابل این ماجرا ناچار به دو موضع گیری شد، حیاتی ترین موضوع کشف چگونگی نشت اطلاعات بود که با پیگیری بعمل آمده مشخص شد عناصری از وزارت اطلاعات اقدام یه اینکار کرده اند که بدستور مستقیم خامنه ای ولی با امضای احمدی نژاد بلافاصله وزیر و تعدادی از معاونین این وزارتخانه عزل و برکنار شدند و تصفیه مدیران آن همچنان ادامه دارد، دستور صریح خامنه ای این است که همه افرادی که به میرحسین رای داده یا مظنون به اینکار هستند باید از وزارت اطلاعات کنار گذاشته شوند ولو بقیمت تعطیلی کامل آن.

موضع گیری دوم اعلام تعطیلی بازداشتگاه کهریزک بود که صرفاً برای فرونشاندن خشم سرداران انجام شد. بیش از 90 نماینده مجلس سوابق نظامی گری در سپاه داشته و رئیس مجلس خود از سرداران سپاه است و همین ارتباطات سبب شد که بلافاصله پس از اعلام شهادت شهید روح الامینی و روشن شدن مسائل پشت پرده آن رئیس مجلس و اعضای کمیته ویژه فشار خود را برای بازدید از کهریزک و تحقیق در این خصوص گذاشته و فشار زیادی برای اینکار وارد نمایند. دلیل این تقاضا اخباری بود که از دخالت مستقیم یک روحانی عالیرتبه دستگاه رهبری در شکنجه و شهادت شهید روح الامینی درز کرده بود و سرداران مایل بودند از طریق بازدید این کمیته از کهریزک به اطلاعات بیشتری دست یابند. نمایندگان کمیته ویژه علیرغم اعلام تعطیلی بازداشتگاه کهریزک اصرار بر بازدید از این محل داشتند که سرانجام از بیت رهبری به آنها گفته شد که نظر رهبری بر این است که موضوع خاتمه یافته و نیازی به بازدید هیات نمی باشد. اعضای کمیسیون از فرط سرخوردگی ناچاراً استعفاء داده و امکانی برای ادامه فعالیت کمیته ویژه حقیقت یاب ندیدند.

بدلیل خاموش نشدن آتش خشم سرداران، اقدامات بعدی شامل اعلام برخی تخلفات در کهریزک و انتشار مجازات متخلفین بود که چندان تاثیری نداشت و بیشتر باعث تحریک طرف مقابل شد. در آخرین اظهار نظرها دادستان کل کشور ضمن پذیرش اینکه در روزهای اول بعد از حوادث انتخابات شکنجه وجود داشته، در خصوص بازداشتگاه کهریزک ابراز نمود: «تذکر داده بودیم کسی را به بازداشتگاه كهريزك نبرند، غفلت و سهل انگاری بعضی از برادران باعث شد که حادثه کهریزک و بعضی از حوادث تلخ دیگر به وجود بیاید.»

دقت بفرمائید که آیت الله دُری نجف آبادی دادستان کل کشور، و نه یکی از مقامات اسرائیل یا آمریکا، اعلام می نماید که شکنجه وجود داشته است و از همه مهمتر به موضوع «حادثه کهریزک» اشاره می کند که منظور ایشان همان شکنجه و شهادت شهید روح الامینی است و بقدری این مسئله موجب شکاف در درون نظام و موضع گیری سرداران شده است که بنام «حادثه کهریزک» از آن یاد می شود تا عمد بودن آن بنوعی لاپوشانی شود.

دادستان کل کشور نه بعنوان یک مقام عالی قضائی بلکه بعنوان یک روحانی که بادعای خودش لباس پاسداری از دین را پوشیده چگونه بخود اجازه می دهد برای سرپوش گذاشتن بر جنایاتی چنین آشکار به داستانسرائی بپردازد. مگر از ایشان بالاتر هم دادستان در کشور داریم؟ ایشان بعنوان دادستان کل کشور دستور داده که کسی را به کهریزک نبرند، چه قدرت مافوقی این دستور را به هیچ حساب کرده و اینهمه اسیران بیگناه را به جهنم کهریزک برده است؟ چرا روشن نمی گوید که به چه کسی دستور داده و تحت چه شرایطی برای دستور دادستان کل کشور ارزشی قائل نشده اند؟ لابد همان دو گروهبان خاطی نیروی انتظامی کهریزک دستور دادستان کل را به تمسخر گرفته و نقض کرده اند!؟

اینکه دادستان کل می پذیرد که شکنجه وجود داشته به این دلیل است که امروزه انکار آن مساوی با انکار خورشید است ولی در عین حال تلاش می کند بگوید فقط در همان روزهای اول بوده و دیگر نیست، ایشان بروشنی می داند که اسیران جنبش سبز بدون وقفه و حتی در حال حاضر هم تحت شکنجه های وحشیانه قرار دارند. دادستان کل کشور خدمت سربازی نرفته ولی همه مردان ایران تجربه خدمت سربازی را دارند و دقیقاً می دانند که در نیروی نظامی، در ارتش و سپاه و نیروی انتظامی دستورات فقط از سلسله مراتب آمده و زیردستان فقط موظف به اجرای آن هستند. در این سلسله مراتب حتی خود فرمانده سپاه یا نیروی انتظامی هم اجازه و جرات دستور شکنجه و قتل را نداشته و می داند که در صورت انجام چنین حماقتی چه سرنوشتی در دادگاههای نظامی در انتظارش خواهد بود. فقط فرمانده کل قوا است که در کشور ما چنین اختیاراتی دارد و نه هیچکس دیگر.

شکنجه های کهریزک را نمی توان به تعبییر دادستان کل کشور «غفلت و سهل انگاری» نامید، این شکنجه ها سالها است که بطور علنی و در سطح کشور در مقابل دیدگان مردم و دوربینهای تلویزیونی و خبرنگاران جراید شروع گردیده و ادامه داشته و دستور دهنده آن هم شخص خامنه ای می باشد. خامنه ای در راستای دکترین حکومتی «النصر بالرعب(پیروزی در سایه ایجاد رعب است)» برای زهرچشم گرفتن از مردم و تمرین وحشی گری برای نیروی انتظامی، دستور به اجرای طرح باصطلاح جمع آوری اراذل و اوباش داد در حالیکه اراذل و اوباش مشکل اول جامعه نبوده و رانت خواری و تبعیض و فساد دولتی و نابسامانی اقتصادی و معیشتی و شیوع مواد مخدر و بیکاری 25 درصدی مشکلات تلخ مردم بودند ولی مشکل حکومت فقط اراذل و اوباش بود. بنا بدستور صریح شخص خامنه ای نیروی انتظامی به منازل افراد ضعیفی که گناهشان در هیچ محکمه ای اثبات نشده بود با نقاب و باتوم حمله و آنها را با شدتی باور نکردنی در مقابل چشمان بهت زده مردم مورد شکنجه خیابانی و علنی قرار می دادند، بدون اینکه بخواهیم بدانیم افراد دستگیر شده در این طرح اراذل و اوباش بوده اند یا آمر و عاملین این جنایت اراذل و اوباش هستند توجه دادستان کل را به قانون اساسی و مجموعه قوانین جزائی و کیفری کشور جلب می نمایم، تصدیق می فرمایند که در جنگل یا سرزمین وحشی ها زندگی نمی کنیم، در کشوری زندگی می کنیم که دارای قانون است و رهبر و رئیس جمهور و رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه دست روی قرآن گذاشته و قسم خورده اند که حافظ و مجری قانون باشند، کجای قانون نوشته شده که فردی بدون محاکمه قانونی و اثبات جرم باید مجازات شود؟ چرا این افراد را باسم اراذل و اوباش قبل از دستگیری و محاکمه با این شدت و وحشیگری در ملاء عام شکنجه کردید؟ چه کسی را می خواستید از قدرتتان بترسانید؟ حتی اگر این افراد محاکمه و محکوم هم می شدند در کدام صفحه کتاب قانون مجازاتی بنام آفتابه به گردن انداختن و با باتوم بقصد کشت زدن وجود دارد؟ شاید سواد شما بعنوان دادستان کل کشور بیشتر باشد و بنده را راهنمایی بفرمائید.

همان موقع هم حقوقدانان و وکلا به این نقض حریم انسانی و زیرپا گذاشتن قانون اعتراض کردند و بعد از گسترش موج نارضایتی در بین مردم، احمدی نژاد سعی کرد برای کسب محبوبیت خود سوار این موج شده و در مورد صدور دستور توقف این طرح مصاحبه ای نماید که در پاسخ فرمانده نیروی انتظامی اظهار نمود رئیس جمهور دستور دهنده اجرای طرح نبوده که اکنون بخواهد آنرا متوقف کند و طرح با قدرت تمام ادامه می یابد. فرمانده نیروی انتظامی منصوب خامنه ای و تحت امر او است. شاید در آنزمان خود فرمانده نیروی انتظامی هم نمی دانست که این مانور باتوم کوبی بر پیکر «اراذل و اوباش» نوعی آماده شدن برای روان شدن دستشان برای سرکوب «اغتشاشگران» است.

اگر آن ضربات بیشمار و وحشیانه باتوم بر سر و صورت و بدن دستگیر شدگان در آن طرح کذایی در خیابانهای تهران «شکنجه» نبوده پس نام آن چیست؟ می دانید که تمام آن بازداشتی ها را به کهریزک می بردند و تصور بفرمائید وقتی جلوی چشم مردم و دوربینها این وحشی بازی را در می آوردند در بازداشتگاه کهریزک و اطاقهای مجهز شکنجه در بازداشتگاه چه به روز دستگیرشدگان که فقط متهم بودند و هنوز جرمشان در محکمه ثابت نشده بود می آوردند. اطاقهای شکنجه کهریزک علاوه بر تخت تعزیر برای شلاق و کابل مجهز به تمام امکانات برای شکنجه های دیگر از جمله «قپانی» و «جوجه کباب» و «آویزان» و غیره است، بهمراه ماموران و شکنجه گرانی که حتی اراذل و اوباش واقعی هم در مقابل آنها فرشته اند.

شکنجه های کهریزک سهل انگاری و غفلتی نبود که در اثر بی اطلاعی مسئولین نظام پیش آمده باشد، این دستگاه شکنجه و این «آشوویتس نوین» حاصل درایتها و هوشمندی و طراحی و ابتکار شخص خامنه ای است و باید واقعاً تعطیل شده و افراد مورد اعتماد مردم تعطیلی آنجا را تصدیق کنند.

قتلگاه کهریزک تنها ابتکاری از رهبر نیست که امروزه مورد حمله و انتقاد قرار می گیرد، اطرافیان قدرنادان رهبر، به بسیاری از دیگر ابتکارات ایشان نیز جسارت کرده و قدر آنها را نمی دانند، از جمله طرح کودتا و دستگیریهای فله ای و محاکمات فله ای و اعترافات فله ای که همه خودیها و اطرافیان رهبر نیز آنها را مذمت می کنند و چیزی هم متوقفش نخواهد کرد مگر یک «حادثه».
رهبر بعد از 8 سال از راه اندازی قتلگاه کهریزک متوجه شد که آنجا «غیر استاندارد» است، در مورد «کودتا» و «گروگان گیری سیاسیون و متفکرین» و «اعترافات تعزیری» چقدر طول خواهد کشید که بفهمد این ابتکارت هم «غیر استاندارد» هستند؟

ملت ایران تلاش خواهد داشت با حضور سبز و ادامه اعتراضات خود، به «رهبر» کمک کند که این زمان زیاد طول نکشد.

پاسخ یک عضو جبهه مشارکت به حسین شریعتمداری

یک عضو شاخه کارگری حوزه اسلامشهر منطقه تهران، در پاسخ به حسین شریعتمداری نماینده ولی فقیه در روزنامه کیهان، یادداشت روز شنبه این روزنامه را نشان از تناقضات ذهنی و فکری و سردرگمی نویسنده و دیگر عوامل کودتا دانشت. این عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی ضمن تاکید بر ناآگاهی نویسنده از اساسنامه جبهه مشارکت، انتشار اینگونه مطالب را نشانه شکست پروژه کودتا عنوان نمود:"اما حاق مطلب این است که انتشار چنین مطالبی از یک طرف موید شکست پروژه بازداشت و اعتراف‌گیری از اصلاح‌طلبان توسط ستاد کودتا و زدن برچسب ناچسب اتهام انقلاب مخملی به آنها و جبهه مشارکت است و از طرف دیگر سعی نویسنده را در فرافکنی از اصل موضوع که تقلب درانتخابات و دولت نامشروع و غیرقانونی بر آمده از آنرا نشان می‌دهد به اثبات می‌رساند. تشابه ادبیات این نوشته با متن کیفر خواست تهیه شده در دادگاه متهمان بی اطلاعی نویسندگان آن را از درک ماهیت این جبهه و اعضاء آن به تصویر می‌کشد." متن کامل این نامه که در سایت نوروز منتشر شده بدین شرح است:

شنبه 17 مرداد مدیرمسئول روزنامه کیهان و نماینده ولی‌فقیه در این موسسه مطبوعاتی بار دیگر در یادداشتی، که ظاهرا این بار هم عجولانه نوشته شده بود، اعضای جبهه مشارکت را مورد خطاب و عتاب خود قرار داده و برای برخی آنها دلسوزی کرده است! در این سرمقاله ضمن اشاره به دستگیری و بازداشت نزدیک به دو ماهه دبیر کل، قائم مقام و یکی از معاونین حزب و برخی از اعضای شورای مرکزی و ارکان حزب نتیجه‌گیری کرده است که با توجه به عدم حضور این افراد (ظاهرا پلمب نیمه کاره ساختمان مرکزی حزب از قلم ایشان افتاده) چه کسانی به نوشتن بیانیه‌های جبهه مبادرت می‌کنند؟
این یادداشت، که تلاش شده مستند به بندهایی از اساسنامه جبهه مشارکت باشد، با سر درگمی آشکاری نوشته شده و تناقضات ذهنی و فکری نویسنده درآن به نمایش درآمده است به گونه‌ای که از یک طرف نویسنده از شناخت خود نسبت به برخی از بازداشت شدگان و دوستی با آنها سخن می‌گوید و از طرف دیگر با تقسیم‌بندی اعضای این حزب به خوب و بد روشن نمی‌کند که بازداشت‌شدگان جزء کدام گروه هستند؟ و درعین حال تلاش دارد که خود را دلسوز و ناصح جبهه مشارکت و این افراد نشان دهد در حالیکه مواضع گذشته و حال نویسنده و روزنامه متبوعش در این باره روشن‌تر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد.
با همه این احوال لازم دیدم به عنوان یک عضو نکاتی را در پاسخ به ادعاهای مطروحه توسط نویسنده این یادداشت به آگاهی ملت شریف ایران برساند:
1- ظاهرا مدیرمسئول کیهان یا به همه اسناد و مدارک برده شده از ساختمان حزب دسترسی نداشته اند و یا اگر داشته اند همه آنها را بدقت مطالعه نکرده اند که اگر چنین بود اساسنامه حزب و اصلاحات انجام شده در آن ابهامات ایشان را برطرف می‌ساخت. به اطلاع ایشان می رسد که تعداد اعضای شورای مرکزی و علی البدل جبهه مشارکت 35 نفر است که تماما توسط کنگره انتخاب شده اند وجلسات شورای مرکزی حزب با 18 نفر رسمیت یافته و تصمیمات آن با رای دوسوم حاضرین اتخاذ می‌شود. در غیاب دبیر کل، قائم مقام ومعاونین بر اساس اصلاحیه اساسنامه اعضاء دیگر می توانند با شرایطی که در اساسنامه دیده شده به برگزاری جلسات و اخذ تصمیم اقدام نمایند. در مورد دفتر سیاسی نیز اطلاعات نگارنده نادرست است واعضای این دفتر، که غالبشان از شورای مرکزی نیستند، نیز می‌توانند در غیاب دبیر کل تشکیل جلسه داده و به اتخاذ تصمیم بپردازند و معمولا صدور بیانیه و اعلام موضع با تصمیم اکثریت اعضای شورای مرکزی و دفتر سیاسی انجام می‌شود.
بنابراین در غیاب دبیرکل، قائم مقام و معاونین به ویژه در شرایط خاص ارکان حزب می‌توانند نسبت به رخدادهای کشور تشکیل جلسه داده و اعلام موضع و صدور بیانیه کنند. همان طور که به مناطق حزبی نیز اختیاراتی در این خصوص داده شده است. و این شیوه اداره تشکیلات مکمل اعلام مواضع توسط دبیرکل و قائم مقام جبهه است.

2- تصمیم گیری در این تشکل و بر اساس اساسنامه و اصلاحیه‌های بعدی آن در یک روند کاملا دموکراتیک انجام می‌شود. نویسنده اگر اعضای زندانی عضو شورای مرکزی و دفتر سیاسی جبهه مشارکت را شماره می‌کرد براحتی در می‌یافت که تعداد آنها 12 نفر است و بنابراین افراد باقی مانده برای تشکیل جلسه و اتخاذ تصمیم برپایه اساسنامه و اصلاحات آن مشکلی ندارند، و البته روزنامه وزین!! شما در سالهای اخیر با هر کسی که عناد داشته است وی را عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت پنداشته است.

3- اما حاق مطلب این است که انتشار چنین مطالبی از یک طرف موید شکست پروژه بازداشت و اعتراف‌گیری از اصلاح طلبان توسط ستاد کودتا و زدن برچسب ناچسب اتهام انقلاب مخملی به آنها و جبهه مشارکت است و از طرف دیگر سعی نویسنده را در فرافکنی از اصل موضوع که تقلب در انتخابات و دولت نامشروع و غیرقانونی بر آمده از آنرا نشان می‌دهد به اثبات می‌رساند. تشابه ادبیات این نوشته با متن کیفر خواست تهیه شده در دادگاه متهمان بی‌اطلاعی نویسندگان آن را از درک ماهیت این جبهه و اعضاء آن به تصویر می‌کشد.
من به عنوان یک عضو شهرستانی این حزب شهادت می‌دهم که این حزب از آغاز تاسیس تا به امروز تمام تلاش خود را برای حفظ جمهوریت و اسلامیت نظام برآمده از رای مردم با استفاده از ظرفیت‌های موجود در ساختار حقیقی و حقوقی کشور عزیزمان ایران بکار گرفته است و از همه اتهامات واهی کودتا گران مبراست.

عضو شاخه کارگری
حوزه اسلامشهر منطقه تهران

واقعیت‌های کهریزک چه وقت آشکار خواهد شد؟

کلی‌گویی مسئولان و روشن نکردن واقعیت‌های بازداشتگاه کهریزک، سبب شده است تا ضمن تقویت احساس بی اعتمادی مردم، داستان سرایی‌هایی درباره آنچه در این بازداشتگاه رخ داده، صورت پذیرد که به شدت افکار عمومی را تخریب می‌کند.

پس از آنکه رهبر انقلاب در دستوری ویژه خواستار پیگیری وضعیت بازداشتگاه کهریزک شدند، آن وقت مشخص شد که پشت پرده این بازداشتگاه حوادث هولناکی رخ داده است که بیان آنها اعتراضات شدیدی را به دنبال داشت.

هرچند در روزهای نخست، همه ارگانها تلاش می‌کردند تا خود را از مدیریت این بازداشتگاه مبری بدارند، اما سرانجام پس از چند روز نیروی انتظامی مسئولیت آن را پذیرفت و با چند روز تاخیر، بار دبگر در بیانیه ای هر چند کلی، تلاش کرد این گونه اعلام کند که با مأموران خاطی برخورد خواهد شد؛ هرچند که در پایان همین بیانیه، مقصران اصلی این رخدادها را «اغتشتاشگران» و «تحريك‌كنندگان» نامید.

در آغاز این بیانیه آمده است: به دنبال دستور مقام معظم رهبري مبني بر تعطيلي بازداشتگاه كهريزك و بررسي حوادث بازداشتگاه توسط هيأت ويژه شوراي عالي امنيت ملي، به دستور فرمانده نيروي انتظامي تيم ويژه‌اي توسط بازرسي كل ناجا، همزمان مسئول پيگيري موضوع شد.

نکته‌ای که در این بخش بیانیه اذهان عمومی را درگیر کرده، این است که آیا نظارت بر بازداشتگاه‌های نیروی انتظامی در حیطه وظایف بازرسی کل ناجا نبوده و اینکه آیا تاکنون گزارشی از این بازداشتگاه به اطلاع مسئولان نیروی انتظامی نرسیده است؟ یا اینکه آیا آن زمان که به دلیل اشباع بودن دیگر بازداشتگاه‌ها به اجبار تعدادی از افراد را به این بازداشتگاه منتقل کرده‌اند، مسئولان نیروی انتظامی در جریان نبوده‌اند و اینکه چه مقامی در نیروی انتظامی این دستور را صادر کرده است؟

این‌ها بخشی از پرسش‌هایی است که این روزها در محافل عمومی مطرح می‌شود و البته پرسش‌های دیگری که در ادامه این گزارش به آنها پرداخته خواهد شد.

بنا بر این گزارش، در بندهای چهارگانه آخرین اطلاعیه ناجا درباره وضعیت بازداشتگاه کهریزک و مسائل پیرامون آن مواردی تأمل‌برانگیز به چشم می‌خورد، مانند اینکه: شماري از دستگيرشدگان اغتشاشات 18 تير به زندان اوين برده مي‌شوند، ولي به خاطر محدوديت پذيرش، تعدادي از آنها به صورت موقت به بازداشتگاه كهريزك منتقل مي‌شوند كه با توجه به شرايط يادشده اصولا اعزام بازداشتي‌ها به اين بازداشتگاه‌ها درست نبوده است. یا اینکه: محدوديت پذيرش بازداشتگاه و اضافه شدن دستگيرشدگان 18 تير باعث تراكم جمعيت در بند بازداشتي‌ها شده و شرايط نامساعد زيستي و بهداشتي موجبات آزار و اذيت آنان را فراهم مي‌آورد.

در بخش دیگر این بیانیه آمده است: برابر بررسي‌هاي انجام شده و مصاحبه با بازداشت‌شدگان و مطلعان، سهل‌انگاري و تخلف تعدادي از مسئولان، مأموران و كاركنان بازداشتگاه كهريزك و رده‌هاي نظارتي محرز مي‌باشد؛ بنابراين ضمن تشكيل و تكميل پرونده برای فرستاده شدن به مراجع قضايي براي افراد فوق اقدامات تنبيهي درون‌سازماني به شرح ذيل اعمال شد: عزل و تنبيه مسئولان بازداشتگاه به دليل پذيرش بازداشت‌شدگان بيش از ظرفيت بازداشتگاه، عدم انعكاس محدوديت‌ها و مشكلات به سلسله مراتب، بي‌توجهي و نبود نظارت و كنترل بر زيرمجموعه و عدم توجه به تدابير ابلاغ شده در خصوص نحوه نگهداري و مراقبت از بازداشت‌شدگان.

- عزل و تنبيه دو نفر از مسئولاني كه در انجام وظايف نظارتي و كنترلي كوتاهي و سهل‌انگاري داشته‌اند.
- برخورد و تنبيه دو نفر از افسران نگهبان وقت به دليل اقدام خودسرانه در تنبيه بدني بازداشت‌شدگان.
ـ تنبيه انضباطي تعداد ديگري از مسئولان و مأموراني كه به صورت مستقيم و غيرمستقيم در ايجاد شرايط به وجود آمده نقش داشته‌اند."

هرچند اقدامات فرماندهی ناجا در رسیدگی به وضعیت این بازداشتگاه و تخلفات صورت گرفته،البته پس از دستور ویژه رهبری ،امر مثبتی است اما این بیانیه نکاتی را در خود دارد و از سوی دیگر نکاتی را مغفول گذارده که اکنون مورد پرسش از سوی جامعه و فعالان اجتماعی و سیاسی است.

نخست اینکه ناجا تاکنون رسما اعلام نکرده است که چند نفر از دستگیر شدگان حوادث اخیر را به این بازداشتگاه اعزام داشته‌اند؟ دوم آن که آیا آزار و اذیت و ضرب و شتم بی رحمانه بازداشت شدگان تنها توسط دو افسر نگهبان صورت گرفته است؟ اگر بیش از این بوده است که البته معقول تر این است که بیش از دو نفر در چنین اقداماتی مشارکت کرده باشند،تکلیف دیگرخاطیانی که حتی اشاره ای به تعداد آنها هم نشده چه می‌شود؟ اینکه اگر رهبر انقلاب دستوری در باره رسیدگی به وضعیت این بازداشتگاه صادر نمی کردند آیا بازرسی ناجا نباید وارد عمل می‌شد؟ و اینکه چرا تا آن موقع هیچ گزارشی در این باره تهیه نشده است؟

این پرسش‌ها به یقین با این هدف بیان می‌شود که تلاش کنیم حقی از مظلومی ضایع نشود؛ بنابراین آیا مکانیسمی از سوی نیروی انتظامی برای شکایت کسانی که در این بازداشتگاه‌ها مورد ظلم، اهانت و بی حرمتی قرار گرفته‌اند تعبیه شده است؟

در همین باره، حميدرضا كاتوزيان، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی نیز گفته است: در مورد وقايع كهريزك يك بخش‌ قتل‌هايي است كه رخ داده و منجر به از بين رفتن تعدادي از جوانان اين كشور شده است كه در اين موضوع قانون روشن و شفاف است و صرف‌نظر از بحث سياسي بايد مورد بررسي قرار گيرد.
این پرسش نیز که از سوی یک نماینده مجلس مطرح شده، از مواردی است که در بیانیه ناجا مغفول مانده است.

البته این بخش از سخنان کاتوزیان هم اهمیت خاصی دارد که گفته است: در اين موضوع فرمانده‌ي ناجا مسئول است و بايد پاسخگو باشد و اين‌ را كه عنوان شود نمي‌دانستيم، بنده درست نمي‌دانم؛ زيرا بارها گزارش روزانه به او داده مي‌شود.

وي همچنین بیان داشته: ‌در قانون كشور مشخص شده كه چگونه بايد با جاني برخورد شود، لذا اين‌كه بخواهند تنها دو نفر از افسران را بگيرند و بازداشت كنند، نه فرزندان خانواده‌ها زنده مي‌شوند و نه توهيني كه به نظام جمهوري اسلامي شده توسط اين افراد، به اين وسيله پاك مي‌شود."

به نظر می‌رسد اکنون که موضوع بازداشتگاه کهریزک حساسیت افکار عمومی را برانگیخته جای آن دارد که فرمانده نیروی انتظامی یا یکی از مقامات ارشد آن، با حضور در رسانه ای مانند تلویزیون به طور شفاف و صادقانه، به بیان واقعیت‌های موجود در باره بازداشتگاه کهریزک بپردازد زیرا اگر طبق ادعای مسئولان این نیرو تخلفات صورت گرفته تنها از سوی برخی عوامل انتظامی بوده و به عنوان یک رویه اعمال نمی شده است، این شفاف سازی خدمت به مأموران و تشکیلات نیروی انتظامی خواهد بود چرا که نگه داشتن جامعه در بی اطلاعی و ابهام، سبب داستان سرایی‌ها و انتشار شایعاتی غلو آمیز در خصوص وضعیت این بازداشتگاه و برخورد مأمورین با بازداشت شدگان خواهد شد که این موضوع نه برای نیروی انتظامی و نه وجهه نظام در عرصه ملی و بین‌المللی خوشایند نخواهد بود.


بر پایه این گزارش، اکنون بسیاری از رسانه‌های بیگانه و برخی سایت‌های اینترنتی با دادن اطلاعات و تحلیل‌هایی که به نظر می‌رسد، برخی از آنها بزرگنمایی شده است، ادعا می‌کنند دیگر بازداشتگاهها نیز وضعیت مشابه ای با کهریزک داشته و یا اینکه بازداشتگاه‌هایی متعلق به این نیرو و یا سایر ارگان‌هاست که نظارتی بر آنها نبوده و وضعیتی مشابه کهریزک دارند.

بنابراین به نظر می‌رسد، شفاف سازی در این مورد خاص، با صراحت و صداقت از سوی مسئولان نیروی انتظامی ضمن آنکه به بازسازی وجهه آسیب دیده این نیرو در ماجرای این بازداشتگاه کمک خواهد کرد، حقی است که برای مردم و به ویژه آسیب دیدگان در این بازداشتگاه وجود دارد.


منبع:تابناک

خبرنامه امیرکبیر برای دهمین بار فیلتر شد

خبرنامه امیرکبیر برای دهمین بار فیلتر شد

خبرنامه امیرکبیر، پایگاه خبری تحلیلی دانشجویان، برای دهمین بار فیلتر شد. این فیلترینگ در حالی روی داده است که از اول ماه جاری تعداد اعضای کمیته فیلترینگ به 12 نفر افزایش یافته و تغییراتی در آن انجام شده است

ریاست کمیته فیلترینگ بر عهده دری نجفی آبادی دادستان کل کشور است. وی طی هفته های گذشته سعی کرد خود را حامی مردم و پیگیر خواسته های آنان نشان دهد. 2 روز پیش از این خبرنامه امیرکبیر خبری منتشر کرد که در آن به سخنان اشتباه دادستان کل کشور که گفته بود «شنود مکالمات تلفنی تنها در مورد متهمین قاچاق و مواد مخدر انجام می شود»، اشاره کرد

در کمیته فیلترینگ وزرا و یا نمایندگان وزراتخانه های اطلاعات، آموزش و پرورش، علوم، ارشاد، و روسا یا نمایندگان نیروی انتظامی، صداوسیما، و یک نفر از نمایندگان مجلس حضور دارند

علی مطهری به عنوان نماینده مجلس در این کمیته است

لازم به یادآوری است این سایت دانشجویی در اسفند ماه سال گذشته و در پی اعتراضات گسترده دانشجویان به دفن شهید و بازداشت نزدیک به صد دانشجو و زخمی شدن تعدادی از دانشجویان، به دلیل از انتشار اخبار مربوط و تصاویر وحشی گری های نیروهای نظامی به هنگام دفن شهید، مورد حمله هکرها قرار گرفته و از دسترس مخاطبان خارج شد، اما پس از 2 روز مجددا راه اندازی گردید

از همان زمان یعنی اسفندماه گذشته 4 دومین این سایت ,info , net , org ,com توسط شرکت «پرشین تولز» و به درخواست وزارت اطلاعات مسدود شده است

توضیح وبسایت آیت الله هاشمی

حذف خبر "اقامه نماز جمعه " این هفته تهران در راستای احترام و رعایت مراتب همیشگی اعلام نام خطیب نماز جمعه صورت گرفت
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بر " ثبات و اعتدال " و رعایت ضوابط حرکت جمعی در ساختار نظام مقدس جمهوری اسلامی چنان معتقدند که انجام هرگونه حرکتی را در تخطی از این مسیر بر نمی تابند و این مهم" استثنایی" برای ایشان ندارد چرا که رعایت " تقوا و پرهیز از هرگونه تندروی " آموزه اصلی وهمیشگی معظم له برای نسل دیروز ، امروز و فردای انقلاب است . از این رو وقتی خبر موثق " اقامه نماز جمعه این هفته تهران " به جهت پاسخ به مطالبات انبوه کاربران و علاقه مندان بیشمار ایشان بر روی سایت قرار گرفت ، آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان قدیمی ترین خطیب نماز جمعه که در آستانه ورود به دهه چهارم تصدی امامت جمعه موقت تهران قرار دارند ، به حذف خبر و رعایت مراتب همیشگی اعلام نام" امام جمعه نماز تهران "از سوی مرجع مرتبط دستور فرمودند تا جملگی ما بار دیگر در محضر " تجربه ، تعهد و کیاست " ایشان آموزه ای دیگر بیاموزیم .

علی مطهری: متخلفان بازداشتگاه کهریزک باید با اسم و عکس به مردم معرفی شوند

علی مطهری تاکید کرد: «متخلفان بازداشتگاه کهریزک باید مجازات شوند نه اینکه مانند قضیه قتل‌های زنجیره‌ای و حوادثی مانند قتل زهرا کاظمی و زهرا بنی‌یعقوب مشخص نشود که با افراد خاطی برخورد شد یا نه.»

این عضو فراکسیون اصولگرایان در جمع خبرنگاران پارلمانی و در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا بیانیه احمدی‌مقدم درباره برخورد با متخلفان بازداشتگاه کهریزک کفایت می‌کرد؟، اظهار داشت:«خیر این بیانیه کفایت نمی‌کرد؛ افراد خاطی باید با اسم و رسم و نام و نام خانوادگی و حتی عکس‌شان در صدا و سیما و مطبوعات به مردم معرفی و محاکمه شوند.»

وی با بیان اینکه مجازات متخلفان کهریزک باید مشخص و به اطلاع مردم برسد، تاکید کرد:«باید ترتیبی اتخاذ شود که مردم مطمئن شوند مجازات این افراد انجام می‌شود، نه اینکه مثل قتل‌های زنجیره‌ای و حوادثی مثل قتل زهرا کاظمی و زهرا بنی یعقوب معلوم نشود که افراد خاطی مجازات شدند یا نه، بلکه مساله باید شفاف باشد.»

مطهری در پاسخ به سئوالی در مورد برخی شایعه‌ها در مورد مرگ ترانه موسوی در حوادث پس از انتخابات و تکذیب این خبر، تصریح کرد:«اخیرا شنیدم که پلیس امنیت اعلام کرده که خانمی به همین نام و عکس در هلند زندگی می‌کند، من اطلاعاتم کافی نیست اما مساله این خانم هم باید روشن شود.»

وی ادامه داد:«باید مشخص شود آیا این خانم که گفتند چنین حادثه‌ای برای او رخ داده همان است که در هلند زندگی می‌کند یا احیانا شخص دیگری است.»

مطهری در پاسخ به این سئوال که آیا سکوت مسئولان در مورد حوادث پس از انتخابات و کشته‌شدگان در درگیری‌ها منجر به رواج شایعه و استفاده سوء از این فضا نمی‌شود، گفت:«در آنجا که شبهه‌ای مطرح است و سئوالی مطرح می‌شود مسئولان باید پاسخگو باشند.مقامات باید پاسخگوی شائبه‌ای که در رسانه‌ها یا بین مردم مطرح می‌شود، باشند و توضیح دهند.»

وی در خصوص عملکرد کمیته‌ای که از طرف مجلس برای بررسی حوادث پس از انتخابات تشکیل شده و عدم همکاری با این کمیته و اطلاعات ناکافی اعضای آن گفت:«این کمیته ضعیف عمل کرده و باید جدی‌تر کار خودش را ادامه دهد.»

نماینده تهران خاطر نشان کرد:« این کمیته به صرف دادن گزارش محرمانه به مقامات کشور اکتفا نکند و تا زمانی‌که مجرمان معرفی و مجازات نشدند به کار خودش ادامه دهد.»

کاتوزیان: احمدی مقدم مسئول وقايع كهريزك است

به گفته يك عضو كميته حقيقت‌ياب مجلس تشر زدن به دو نفر نمي‌تواند پاسخگوي حوادث اخير باشد و شخص فرمانده ناجا مسوول وقايعي است كه در كهريزك رخ داده است.

حميدرضا كاتوزيان نماينده تهران با حضور در جمع خبرنگاران پارلماني با اشاره به وقايعي كه در بازداشتگاه كهريزك رخ داده است گفت: متاسفانه مسائلي در آنجا رخ داده كه منجر به از ميان رفتن برخي جوان‌هاي كشور و قتل شده است.

وي با تاكيد بر اينكه شخص فرمانده ناجا را مسوول اين مسائل مي‌داند بر لزوم پاسخگويي وي تاكيد كرد و افزود: اينكه مي‌گويند ما اطلاعي از اين مسائل نداشته‌ايم درست نيست. براساس بررسي‌هاي ما گزارش‌هاي روزانه‌اي به اين مسوولان داده مي‌شده است از اين رو رفتارهاي خودسرانه در بازداشتگاه‌ها را خيلي بعيد مي‌دانم.

كاتوزيان تاكيد كرد: در آينده اگر چنين اتفاقاتي تكرار شود به معني دهن‌كجي به مردم و عدم اجراي دستورات رهبري است كه صراحتا خواستار توقف اينگونه رفتارها شده‌اند. اگر چنين رفتارهايي ادامه يابد بايد ديد كه وقتي خلاف نظر رهبري عمل مي‌شود، ديگر چه كارهايي ممكن است رخ دهد.

عضو كميته حقيقت‌ياب مجلس با تاكيد بر اينكه مسوولان مربوطه تاكنون پاسخ مشخصي به سوالات نمايندگان نداده‌اند، تشر زدن به دو نفر مامور جزء را كافي ندانست و گفت: پدر آقاي روح‌الاميني خواستار قصاص شده‌اند چون جنايتي صورت گرفته كه منجر به مرگ شده است. با جاني بايد مطابق قوانين جزايي و كيفري عمل شود. تشر زدن به دو نفر، نه فرزندان كسي را زنده مي‌كند و نه توهين‌هايي كه به نظام زده شده را پاك مي‌كند.

نماينده تهران با تاكيد بر اينكه دستگاه‌هاي پليسي و امنيتي بايد نشان دهند كه با حساسيت، با اين موضوعات برخورد مي‌كنند ادامه داد: متاسفانه در جريان مسائل اخير نظام جمهوري اسلامي در افكار عمومي زير سوال رفته و اعتمادسازي مورد تاكيد رهبري مخدوش شده است و لازم است تا به بازسازي اين اعتماد با اقداماتي سريع و جدي پرداخته شود.

وي در پاسخ به سوالي كه به نقش سردار رادان در اتفاقات اخير اشاره داشت گفت: معتقدم كه بايد در اين زمينه مطالعه شود تا افرادي كه در اين مسائل نقش موثري نداشته‌اند، بيخود هتك حرمت نشوند. اما متاسفانه اطلاعات مستقيم و شفافي به ما داده نمي‌شود.

كاتوزيان با بيان اينكه فعلا به قوه قضائيه و نيروي انتظامي اعتماد مي‌كنيم ادامه داد: اميدواريم مسوولان اين دستگاه‌ها با كساني كه مستقيما در وقايع اخير دست داشته‌اند يا مباشرتي داشته و دستوراتي داده‌اند برخورد متناسب همراه با قانون و شرع انجام شود تا اعتماد مردم به اين نيروها برگردد.

وي در پاسخ به سوال خبرنگار ايلنا، يادآور شد كه هنوز پرونده پزشكي كشته‌شدگان بازداشت‌هاي اخير به مجلس ارائه نشده است.


منبع: ایلنا

بیانیه جدید و مهم موسوی درباره افق آینده جنبش سبز، به زودی منتشر می‌شود

«موج سبز آزادی» مطلع شده که میرحسین موسوی به زودی بیانیه جدید خود را درباره آینده فعالیت‌های جنبش سبز و چگونگی سازمان‌یابی آن منتشر می‌کند.

در این بیانیه تفصیلی، موسوی الگوی سازمانی سبزها را نه یک حزب یا حتی جبهه سیاسی، بلکه یک شبکه گسترده اجتماعی ترسیم کرده که احزاب و جبهه‌های سیاسی، نهادهای مدنی، فعالیت‌های اجتماعی و توده‌های مردمی، همگی در آن می‌گنجند.

به زعم صاحبنظران، الگوی شبکه‌ای به جای بدیل‌های حزبی و جبهه‌ای، نشانگر بستر به مراتب گسترده‌تری است که میرحسین برای آینده این حرکت متصور است.

به گزارش «موج سبز آزادی» موسوی این بیانیه را با دهها صاحبنظر سیاسی، اجتماعی، مذهبی و علمی به مشورت گذاشته و به نوعی برآیند نظر گروه کثیری از نخبگان از در این بیانیه گنجانده است.

پیش‌بینی می‌شود انتشار این بیانیه مهم، با افق‌نمایی متفاوتی که نسبت به آینده سیاسی و اجتماعی کشور دارد، خونی تازه در رگ‌های جنبش سبز جاری کند و امید را همچنان در دل همه کسانی که در روزهای قبل از انتخابات با آرزوی تغییر و تحول وارد صحنه شدند، زنده نگه دارد.

هاشمی اواسط هفته درباره نمازجمعه این هفته تصمیم می‌گیرد

يكي از نزديكان آيت‌الله هاشمي رفسنجاني در خصوص اقامه نماز جمعه اين هفته تهران توسط وي گفت:آقاي هاشمي هنوز تصميمي براي حضور يا عدم حضور در نماز جمعه نگرفته است.

وي در گفت‌وگو با ايلنا با اشاره به شائبه‌هايي مبني بر اينكه نماز جمعه اين هفته تهران توسط هاشمي رفسنجاني اقامه نخواهد شد،با رد اين موضوع گفت: آقاي هاشمي اواسط هفته در خصوص حضور يا عدم حضورش در نماز جمعه تصميم‌گيري مي كند و رسما هم اعلام خواهد شد. اين مقام مطلع همچنين در خصوص علت حذف خبر اقامه نماز جمعه تهران توسط هاشمي رفسنجاني از سايت شخصي وي نيز گفت: از آنجا كه اين خبر بدون هماهنگي با آقاي هاشمي در سايت منتشر شد به همين دليل مبادرت به حذف آن كردند.

همچنین سایت دفتر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که دیروز خبر حضور ایشان در نمازجمعه این هفته را پس از چند ساعت حذف کرده بود، امروز درباره علت حذف این خبر توضیح داد و تاکید کرد که خبر حضور ایشان در نمازجمعه، از سوی مرجع رسمی همیشگی اعلام می‌شود.

گفتنی است به دنبال انتشار خبر حضور هاشمی رفسنجانی نمازجمعه 23 مرداد، رئيس ستاد اقامه نماز جمعه تهران گفته بود: ستاد نماز جمعه تهران هنوز اطلاعي از خطيب اين هفته نمازجمعه ندارد و طبق روال روز سه‌شنبه خطيب اين هفته نمازجمعه اعلام مي‌شود.

اما در توضیح علت حذف خبر مذکور، سایت هاشمی نوشته است: رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بر ثبات و اعتدال و رعایت ضوابط حرکت جمعی در ساختار نظام مقدس جمهوری اسلامی چنان معتقدند که انجام هرگونه حرکتی را در تخطی از این مسیر بر نمی تابند و این مهم استثنایی برای ایشان ندارد چرا که رعایت تقوا و پرهیز از هرگونه تندروی آموزه اصلی وهمیشگی معظم له برای نسل دیروز ، امروز و فردای انقلاب است . از این رو وقتی خبر موثق اقامه نماز جمعه این هفته تهران به جهت پاسخ به مطالبات انبوه کاربران و علاقه مندان بیشمار ایشان بر روی سایت قرار گرفت، آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان قدیمی ترین خطیب نماز جمعه که در آستانه ورود به دهه چهارم تصدی امامت جمعه موقت تهران قرار دارند ، به حذف خبر و رعایت مراتب همیشگی اعلام نام امام جمعه نماز تهران از سوی مرجع مرتبط دستور فرمودند تا جملگی ما بار دیگر در محضر تجربه، تعهد و کیاست ایشان آموزه ای دیگر بیاموزیم.

بیانیه جمعی از روزنامه‌نگاران به مناسبت روز خبرنگار

جمعی از روزنامه‌نگاران با انتشار بیانیه‌ای ضمن ابراز نگرانی از دربند بودن جمع زیادی از دوستان روزنامه‌نگار خود اعلام کردند که امسال روز خبرنگار نداریم. متن کامل این بیانیه که در سایت نوروز منتشر شده به شرح زیر است:

17 مرداد، فقط یک بهانه بود و یک دلخوشی کوچک؛ اگرنه رنج روزنامه‌نگاری و روزنامه‌نگار ماندن در این سرزمین، نقل مکرری است که تکرار آن تنها نمکی بر زخم کهنه ماست. اما این بار در شرایطی بس عجیب و ناگوار، روز خبرنگار از راه می‌رسد. روزنامه‌ها از کمترین آزادی بیان برای نقل – و نه حتی تحلیل- این روزهای پرآشوب و پراتفاق برخوردارند و عده‌اي به صورت غيرقانوني تا لحظه چاپ، بر تمامی جزئیات مطالب نظارت و مداخله می‌كنند. مسولان قضايي و دولتي مردم را از توجه به رسانه‌هاي برون مرزي بازمي‌دارند، اما با بستن دريچه‌هاي اطلاع رساني براي رسانه‌هاي داخلي عملا فرصت را در اختيار رسانه‌هاي برون مرز قرار داده‌اند. بي‌اعتمادي دولت و دستگاه قضايي به اصحاب رسانه تا بدان جا پيش رفته كه اكنون ده‌ها تن از همكاران ما قريب پنجاه روز است كه در بازداشت غیرقانونی و نگران‌کننده به سر می‌برند و خطر بازداشت و تعقیب بسياري ديگر را تهدید می‌کند. انجمن صنفی روزنامه‌نگاران نیز در آستانه برگزاری مجمع عمومی، شب هنگام با دستور عجیب و خارج از عرف و روال دادستان تهران تعطیل می‌شود تا روزخبرنگار بیش از پیش ناگوارتر و غمبارتر شود. با این شرح مختصر که تنها گوشه ای از وضعیت نابه‌سامان و غیرقانونی حاکم بر روزنامه ها و روزنامه نگاران است، روز خبرنگار امسال را به سوگ آزادی قلم و بیان می نشینیم و براي ابراز همدردري و همصدايي با همكاران دربندمان از هرگونه شرکت در مراسم تقدیر و تشکر از اصحاب رسانه و دریافت تبریک‌ها و هدایای نهادها، ارگان ها و سازمان هاي دولتي خودداری می کنیم. تا زماني كه حقوق اساسي ركن چهارم دموكراسي و روزنامه‌نگاران به آساني پايمال مي‌شود، چگونه مي‌توان تبريك گفت و تبريك شنيد. هديه امسال ما حسرت است و دريغ و با اندوه در آرزوي آزادي دوستان دربندمان هستيم. باشد که در روزگاری نزدیک، تاوان آیینه‌گی، سنگ نباشد و حرمت و حريم روزنامه‌نگاران و اصحاب رسانه پاس داشته شود.
ابراهیم زاده حمید رضا،
آذر شبنم،
آذر،شكوفه
آذرپیک صبا،
آصفي،سهيل
ارغنده پورکریم،
اسلامی منوچهری حمیدرضا،
اسدی هوشنگ
اعزازی مجید،
افتخاری راد امیرهوشنگ،
افروز منش مهدي،
امرايي،اميلي
آقایی ساسان،
سامناک آقایی
انصاری فراز،
اکبری مريم،
اکبریان هاشم،
امامي،پروين
امیری نوشابه
ایرانمهر امید،
باباخانی سحر،
بابایی آرش،
بابایی، علیرضا
باستانی
بارسقيان،سرگه
باروتی هاشم،
بهکام نگين،
بیژن مومیوند،
بورغني،احمد
بیگدلی زهرا،
پاک نهاد ایمان،
پدرام،مسعود
پژوه فریبا،
تاجیک عبدالرضا،
تاجیک مهدی،
تهرانی فرنوش،
توحیدی مرجان،
تخيري،نسرين
جعفری محمد،
جعفری نوشین،
جهانبين،شيدا
جمشیدی ایرج،
حسن نيا آرش،
حسنعلی زاده فرناز،
حسین زاده محبوبه،
حسيني،مليحه
الحسینی محمد صادق،
حکمت مهسا،
خرسند ليلي،
خيرابي،ناهيد
خوارزمی مهراوه،
درخشان ليلا،
دليري جواد،
دهقان علي،
دوراندیش هومان،
رحیمی علیرضا،
رستگاری ثمینا،
رستمي،اردشير
رسول پور،سامان
رفیعی طالقانی مسعود،
رفيعي،بهرام
رفيع زاده،شهرام
رنجی پور علی،
رهبر محمد،
روستایی فرزانه،
زارع کهن نفیسه،
سالک سجاد،
سخنور حسین،
سعادت آیدا،
سيدآبادي،علي
سلطاني،كامبيز
سلطان آبادی محمود،
سهرابی نژاد ثریا،
شادی آذری،
شجاعیان رضا،
شرفی مینا،
شریف شهرام،
شعردوست صبا،
شهرابي محمد،
شیرزادی علی،
صادقي،محمد
صفاری سارا،
صمدبیگی بهروز،
طجوزی علی،
طلوعی سحر،
عاشوري امین،
عبدالهي،عشرت
عدلی محمد،
عليپور،محمد حسن
عليجاني،رضا
عسگری محمدعلی،
عقلمند زهرا،
غلامی احمد،
غنی مهدی،
فاتحی مهدی،
فتحي،مجتبي
فرقانی مهدیس،
فراهاني،عذرا
فرهادیان سروش،
فغفوري،گيسو
فرهنگی شهرام ،
فضلی زهرا،
قاضی هلیا،
قاضي،فرشته
قافله باشي،مهديه
قربانپور فرشاد،
قلی پور علی،
کاکایی پریسا،
كاظميان،مرتضي
كلهري زهرا،
گودرزی کوهیار،
گوران فرهاد،
لطفي ليلا،
لقایی مرجان،
علم الهدی امین،
عليخاني،ارشاد
لهردی ندا،
مازندراني احسان،
مافی حمید،
مجمع علیرضا،
محمدحسين آزاده،
محمدی حسن،
محسنی مهدی
محمودی سام،
مسعود میر،
مظاهری ریحانه،
ملیحی علی،
منتظري آرمين،
مهرابي احسان،
مهرانی بهزاد،
مهرجو بهراد،
مهرگان کیوان،
موسوی علی،
موسوی سمانه
میرزایی مریم،
میرزایی مژگان،
مزورعی حنیف،
میری مسعود،
نسب‌عبداللهي محمدرضا،
نمکچیان یاسین،
نخعي،اميرعباس
همتی زینب،
واعظ زهرا،
يوسفي هيوا،

رمزگشايي زبان بدن در ابطحي و عطريانفر در جريان اعترافات

رسيدن به اين نتيجه كه سران اصلاح‌طلب به آن چه كه در دادگاه و پس از آن مجبور به بيان آن شده بودند اعتقاد ندارند شايد اثبات بديهيات به نظر برسد اما بررسي موشكافانهء اين اعترافات قطعاً اطلاعات دقيق‌تري درباره كيفيت آنها و چگونگي حصول به آنها به دست مي‌دهد. لازم به ذكر است كه اين مطلب توسط يك علاقه‌مند آماتور حوزهء زبان بدن و روانشناسي نوشته شده است و نظرات خوانندگاني كه در اين زمينه تخصص و يا مطالعه داشته‌اند قطعاً به رسيدن به حقيقت كمك خواهد كرد.

----------------------------------------

توضیح مهم: منبع این خبر در ابتدا، سایت ایرانیان انگلستان ذکر شده بود که ظاهرا منبع اصلی و نویسنده مطلب، وبلاگ زیر بوده است:

http://irantwitters.blogspot.com/2009/05/blog-post.html

از این وبلاگ‌نویس خوب به خاطر اشتباه در نقل مطلبی که دیگران متاسفانه بدون ذکر مطلب نقل کرده‌اند، عذر می‌خواهیم.

----------------------------------------

نكاتي كه قبل خواندن اصل مطلب بايد به آنها توجه شود:
زبان بدن به مولفه‌هاي فرهنگي وابسته است و خوانش آنها بايد با در نظر گرفتن اين مولفه‌ها انجام شود. به طور مثال مسيحي‌ها هنگام سوگند ياد كردن براي گفتن حقيقت دست خود را بالا گرفته و كف دستشان را رو به مخاطب مي‌گيرند در حالي‌كه مسلمانان كف دست خود را روي قرآن مي‌گذارند. با توجه به اينكه منابع معدود در دسترس براي نوشتن اين مطلب همه ترجمه‌هايي از متون غير ايراني بوده بايد به اين نكته توجه شود كه گاهي اين رمزگشايي‌ها ممكن است مطابق با معاني آنها در فرهنگ ايراني نباشد.
زبان بدن را بايد در رابطه با كليه شرايط خواند و ممكن است رمزگشايي از يك حركت به طور مستقل معني متفاوتي با خوانش آن دركنار كليهء شرايطي كه در كنار آن وجود دارد به دست دهد.بنابراين اين مطلب ممكن است حاوي برداشت‌هاي ناقص و شايد اشتباهي باشد.
زبان بدن از فرهنگ، عادات و بيش از همه از ناخودآگاه فرد دستور مي‌گيرد و تقلب كردن و پنهان كردن ناخودآگاه امري تقريباً غير ممكن است و بازيگراني كه مدتها در زمينهء زبان بدن دوره ديده‌اند هم تنها تا حد كمي موفق به اين كار مي‌شوند. بنابراين مي‌توان گفت زبان بدن نسبت به زبان گفتار بسيار كم دروغ مي‌گويد.
با توجه به اينكه امكان اين وجود دارد كه در تدوين فيلم دادگاه نماهاي عمومي به ترتيب زماني خود پخش نشده باشد نمي‌شود به عكس العمل افراد حاضر در سالن نسبت به سخنان ايراد شده در دادگاه استناد كرد.
مصاحبه با خبرنگار 20:30 بعد از اخبار(يازدهم مرداد):
زماني كه از ابطحي دربارهء رفتار بازجوها سوال شد ابطحي با حالت دست به سينه رفتار بازجوها را خوب توصيف كرد.
"در اين حالت هر دو دست به صورت ضربدر روي سينه تا مي‌شوند. اغلب كساني كه با چيزي كه مي‌شنوند مخالف هستند، حالت دست‌هاي چليپا شده را به خود مي‌گيرند...دست‌ها به صورت چليپا حصاري را تشكيل مي‌دهند كه مانند سپري در مقابل يك تهديد قريب الوقوع يا شرايطي خصمانه عمل مي‌كنند-كتاب كوچك زبان بدن"
_عطريانفر موقع شنيدن صحبت‌هاي ابطحي دربارهء رفتار مناسب بازجوها پوزخند مي‌زد و زماني كه خبرنگار از او پرسيد كه آيا صحبت‌هاي ابطحي را تاييد مي‌كند او در شروع تاييدش پاچه شلوارش را كمي بالا كشيد.
"پاچه شلوار يك پا به نشانه نـابـاوري بـه بــالا كشيده مي‌شود. مانند اين مي‌ماند كه پايش را روي يك چيز ناخوشايند گـذاشـته و مي‌كوشد آن را از روي شلوارش بتكاند. سايت پزشكان بدون مرز"
ابطحي در لحظه‌اي كه خبر خوردن قرص‌ها را تكذيب مي‌كرد مانند كودكان خردسال دستانش را محكم به صندلي گرفته بود و پاهايش را كه به هم قلاب كرده بود در هوا تاب مي‌داد. كاري كه در شرايط عادي از يك بزرگسال آن هم يك روحاني كاملاً بعيد است. چيزي كه واضح است در اين حالت ابطحي نيمي از بدنش را كاملاً ايستا و مستحكم نگه داشته و نيمي ديگر را در وضعيتي كاملاً نامتعادل قرار مي‌دهد.
ابطحي در دادگاه:
ابطحي درست در لحظه‌اي كه گفت "اعتراف مي‌كنم" دستش را جلوي دهانش گرفت. او چندين بار موقع ادا كردن كلمه تقلب در عبارت "تقلب رمز شورش بود" دستش را(و به طور خاص انگشت سبابه اش را) جلوي دهانش گرفت. او همچنين در اين قسمت از صحبت‌هايش براي پنهان كردن اضطرابش از بطري آب در ليوان ريخت بي آنكه آب را بنوشد!
"پوشاندن دهان: اين حالت، يكي از حالت‌هاي نادر بزرگسالان است كه مانند حالات بچه‌ها واضح است....كسي كه هنگام حرف زدن از اين حالت استفاده مي‌كند، آشكارا دارد دروغ مي‌گويد-كتاب كوچك زبان بدن"
در بيشتر زمان اعترافات، كف دستان ابطحي رو به پايين بود يا رو به خودش. تنها دو بار به صورت آشكار كف دستانش را رو به بالا گرفت.بار اول در ابتداي اعترافاتش عليه خودش و اصلاح‌طلبان بود و درست در لحظه‌اي كه كلمه اي را فراموش كرده بود و به دنبال آن مي‌گشت و بار دوم زماني بود كه گفت بايد فضايي ايجاد كنيم كه راي‌دهندگان موسوي را هم جذب كنيم و البته بلافاصله دستش را مشت كرد.
" دست باز(كف دست رو به بيرون) علامت حقيقت، وفاداري و تسليم است... در حالت نگه داشتن كف دست رو به بالا حالت خواستن و در خواست كردن كردن چيزي است....وقتي كف دست رو به پايين است،يعني صاحب دست مي‌خواهد اوضاع را آرام نگه دارد- كتاب كوچك زبان بدن"
زماني كه ابطحي مي‌گفت خاتمي كشور را مي‌شناخت و اين شكست را مي‌دانست لحظه‌اي بيني اش را با دو انگشت گرفت.
"ممكن است علت به وجود آمدن اين حالت اين باشد كه شخص ناخواسته دستش را به طرف دهان بالا مي‌برد، اما در آخرين لحظه نظرش تغيير مي‌كند و انگشت‌ها را به زيربيني مي‌برد.اين حالت هم مثل پوشاندن دهان، براي مخفي نگه داشتن فريبكاري گوينده به كار مي‌رود- كتاب كوچك زبان بدن"
نكاتي ديگر دربارهء ابطحي:
دستان ابطحي تمام مدت اعترافاتش مي‌لرزيد.
ابطحي در پايان صحبت‌هايش گفت: ما نوزده ممم(راي واقعي موسوي)... يازده... سيزده ميليون(راي اعلام شده رسمي موسوي) نفر داشتيم كه به آقاي موسوي راي دادند.
زبان چهرهء ابطحي را به سختي مي‌توان خواند. او شبيه افراد مسخ شده حالات كاملاً يكنواختي را نشان مي‌داد كه حتي گاهي با لحن صدايش در تضاد بود.
به نظر نگارنده با رمزگشايي زبان بدن محمد علي ابطحي و كنار هم گذاشتن قطعات اين پازل مي‌شود به اين جمع بندي رسيد كه آشفتگي روحي ابطحي بسيار فراتر از آنچه كه در نگاه اول به نظر مي‌رسد است. زبان بدن تحت تاثير مستقيم ناخودآگاه بوده و تقريباً غير قابل كنترل است.اما با اين وجود حركات ابطحي به اندازهء صحبت‌هايش آشفته و متناقض و عجيب است و حتي تا جايي پيش رفت كه در مصاحبهء اخبار بيست و سي همانطور كه ذكر شد ابطحي در قالب يك كودك فرو رفت. اينكه چنين نشانه هايي آيا مي تواند دال بر مصرف انواع خاصي دارو باشد يا نشان از آشفتگي شديد رواني دارد بر عهده متخصصين است.
عطريانفر در دادگاه:
زبان بدن عطريانفر در جريان دادگاه نشان از تسلط نسبي او به اعصاب و حركاتش داشت به طوري كه مجموع حركات او تقريباً در يك راستا بود و كمتر آشفتگي و تناقضي بين رفتار او ديده مي‌شد. به عنوان مثال تكيه دادن او روي تريبون با حالتي ناشي از تسلط و اعتماد به نفس بود كه پيش از اين نمونهء آن را در دادگاه خسرو گلسرخي مشاهده كرده بوديم.
محمد عطريانفر در هنگام ايراد سخنراني در دادگاه در بيشتر مواقع پشت دست چپش را در حاليكه مشتش حالتي نيمه جمع شده داشت (انگاري كه توپي در دست دارد) رو به حضار مي‌گرفت و كف دستش را از آنها پنهان مي‌كرد در حاليكه كف دست راستش را كه كاملاً باز بود رو به رئيس دادگاه مي‌گرفت و گويي دستش را به سمت او پرتاب مي‌كرد.
"نشان دادن روى دست[منظور همان پشت دست است چون به كف دست روي دست گفته نمي‌شود!] در حين صحبت، به معناى ترديد در صحبت و يا پنهان كردن مطلبى است... كسى كه دست باز خود را به طرف جلو حركت مى‌دهد و سخن مى‌گويد، مى‌خواهد خود را از شر موضوعى خلاص كند- سايت بانك اطلاعات كارآفريني وزارت كار و امور اجتماعي"
_عطريانفر در سخنانش گفت:"مگر اين پست‌ها چقدر ارزش دارد؟" بعد از گفتن اين جمله لحظه‌اي سكوت كرد و به قاضي خيره شد.
_در پايان نطق عطريانفر او بخشي از دعاي شعبانيه را خواند و در قسمتي از ترجمهء فارسي دعا كه مي‌گفت" از همه غير از تو[خدا] ببريم... زمان ادا كردن كلمهء "همه" رو به قاضي اشاره كرد.
ساير حاضرين در دادگاه:
صفايي فراهاني در حال شنيدن صحبتهاي ابطحي (در صورتي كه جابه جايي در تدوين صحنه‌ها وجود نداشته باشد) دستش را روي گلويش كشيد.
"گلو محل تجمع نگراني از چگونه بيان كردن افكار است.اين عضو همچنين نشان دهندهء افكار و احساساتي است كه قبلاً در بيان آن ناموفق بوده‌ايم- دايرة المعارف مصور قيافه‌شناسي"
_در تصويري از صفايي فراهاني كه در سايت خبرگزاري مهر منتشر شده او چشم‌هايش را مي‌مالد.
"چشم‌ها محل تجمع خستگي، خشم و عصبانيت ناشي از فشار زياد نيز هستند.پيام "ديگر بس است" پشت ماليدن چشم ها نهفته است- دايرة المعارف مصور قيافه شناسي"
توضيح عكس:رمضانزاده در رديف دوم با عينك
_رمضان‌زاده با چشم‌هايي گرد شده و از حدقه بيرون زده طوري با شتاب اطراف را نگاه مي‌كرد كه نگاهش بيشتر حاكي از ترس بود تا كنجكاوي يا حتي نگراني.
_بهزاد نبوي تمام مدتي كه در تصاوير ديده شد گويي مي‌خواست خودش را در صندلي غرق كند تا جايي كه ممكن بود در صندلي فرو رفته بود و نگاهي شبيه به يك پدر نگران را داشت.او لحظه اي دستش را در گوشش فرو برد كه آشكارا ميل او را به نشنيدن اعترافات نشان مي‌داد.
نكاتي كه نياز به رمزگشايي شدن دارند:
عطريانفر در جلسهء دادگاه گاهي دست راستش را روي تريبون تكيه مي‌داد. زماني كه از "امام"،"نظام"، "ولايت فقيه" و "رهبر" [دربارهء رهبر مطمئن نيستم] نام مي‌برد با انگشت سبابه اش به صورت نامنظم روي تريبون ضرب مي‌گرفت.
عطريانفر: فرمايشات امام به سه نكته اشاره دارد....(زماني كه گفت سه نكته چهار انگشتش را نشان داد)
در مصاحبهء ايمان مرآتي خبرنگار اخبار بيست و سي بعد از اخبار با محمدعلي ابطحي و محمد عطريانفر، عطريانفر گفت:" من قاطي كرده‌ام" و ابطحي با دستپاچگي صحبت او را قطع كرد و گفت :" ولي من قاطي نكرده‌ام".زماني كه ابطحي اين جمله را مي‌گفت شبيه مسيحياني كه در دادگاه سوگند ياد مي‌كنند دست راستش را بالا نگه داشته بود.
ابطحي در طول سخنراني مدام انگاري با دستش روي شيئي نامرئي ضربه مي‌زد. چيزي شبيه بر سر كسي زدن و يا به شيوهء ايراني روي سنگ قبر ضربه زدن هنگام شروع به خواندن فاتحه.
ابطحي در لحظاتي به كاغذي كه در دست دارد نگاه مي‌كند اما به نظر نمي‌رسد كه از روي نوشته مي‌خواند چون هيچ مكثي براي پيدا كردن سطر مورد نظرش نمي‌كند.ظاهراً نگاه كردن به آن متن بيشتر شبيه يك حركت ناخودآگاه است كه شايد در اثر تكرار اجراي اعترافاتش برايش عادت شده، يا يكجور انداختن بار عذاب وجدان اش به صورت ناخودآگاه بر دوش متن نگاشته شده است و يا شايد نگاه كردن به آن كاغذ به او اعتماد مي‌دهد كه حرفهاييش طبق برنامه پيش مي‌رود.

سمیه توحیدلو با خانواده‌اش در اوین ملاقات کرد

سمیه توحیدلو بعد از ۵۶ روز با خانواده‌اش در زندان اوین ملاقات کرد. طی تماسی که در تاریخ 16 مرداد ماه (جمعه) از طرف سمیه توحیدلو با خانه گرفته شد، خانواده‌اش خبردار شدند که یک واحد ملاقات در اختیار سمیه و خانواده‌اش قرار داده‌اند.موعد ملاقات امروز 17 مرداد بود. برادر سمیه توحیدلو در صفحه شخصی‌اش در فیس‌بوک در مورد این ملاقات این‌طور نوشته است:

امروز به همراه خانواده به اوین رفتیم و از درب اصلی وارد شدیم و با سمیه به صورت رو در رو در فضای باز زندان (توی آلاچیق محوطه) ملاقات کردیم.
خدا رو شکر خیلی حالش خوب بود. یه کم لاغر شده بود. از محیط سلولش ناراضی نبود. گفت که اونجا قرآن رو چند دور کامل با ترجمه خونده. ازمون خواسته بود تا براش یه سری کتاب بیاریم از جمله دیوان حافظ خودش رو.
نیم ساعت باهاش بودیم. از دیدنش و صحبت کردن باهاش لذت می‌بردیم.
ظاهرا یک ماه اول بازداشتش رو روزه می‌گرفته هر روز و به درخواست پزشکش دیگه روزه نمی‌گیره.
ظاهرا جرم خاصی نتونستن بهش ببندند و بازجویی‌هاش هنوز تموم نشده.
گفت تو این مدت زمان استراحتی برام به وجود اومد که توش تونستم فکر کنم. عبادت کنم و آروم باشم.
امید وار بود که به زودی آزاد بشه اما هیچ اطلاعی از موعد آزادی نداشت.
ظاهرا این روزها تلویزیون در اختیارشون گذاشتند و در سلولشون یخچال دارند.
سمیه می‌گفت انقدر که توی تموم عمرم تلویزیون ندیده بودم این روزا به ناچار می‌بینم ...
خدا رو شکر حالش خوب بود و با انرژی و روحیه بود.
تو تمام مدت این ملاقات هیچ کدوممون گریه نکردیم و کاملا سعی بر خندیدن و شاد بودن بود.
دلمون شاد شد انصافا.
بوسیدن دست سمیه خیلی آرومم کرد. امیدوارم به زودی همه یاران سبزمون سرافرازانه آزاد بشند.

صفایی‌فراهانی به طراحی انقلاب مخملی اعتراف کرد!

محمدعلی مومنی

سایت «آی طنز» در مطلبی به قلم محمدعلی مومنی نوشت «جلسه‌ی تمرینی اعترافات صفایی فراهانی در اردوی اوین با موفقیت برگزار شد». متن کامل اعترافات صفایی فراهانی به شرح زیر است:

در طی این تمرینات محسن صفایی فراهانی اعتراف کرد با پوشاندن لباس‌های یک رنگ به تن بازیکنان تیم ملی، درصدد انقلاب رنگی بوده است و در برابر کسانی که به او پیشنهاد داده بودند «هر بازیکن هر رنگی که عشقش می‌کشد تن کند» خائنانه مقاومت کرده و بر اجرای این توطئه پافشاری کرده است.او حتی با بی‌شرمی گفت: ما به تماشاگرها پرچم‌های رنگی می‌دادیم و در مرحله‌ی بعد قرار بودبه آنها لباس‌ها براندازنه‌ی متحدالشکل اهدا شود.
در این تمرینات که با حضور عوامل مختلف انجام شد صفایی فراهانی به خوبی ظاهر شد و آمادگی بالایی از خود به نمایش گذاشت.
در ادامه یکی از عوامل از صفایی فراهانی پرسید: چرا این کارها را می‌کردید؟ نمی‌دانستید روزی همه متوجه می‌شوند که بازیکنان بصورت هماهنگ و توطئه‌آمیز یک رنگ را پوشیده‌اند؟ چه پیامی برای هم سن و سال‌های خودتان دارید؟
او در پاسخ گفت: سادگی کردیم. خامی کردیم. فکر می‌کردم با رنگ واحد باریکنان همدیگر را بهتر پیدا می‌کنند و بهتر با هم هماهنگ می‌شوند.
رییس سابق فدراسیون فوتبال گفت تاکید بر سبز بودن زمین‌های فوتبال از دوره‌ی او آغاز شده که نشانه‌های جنبش سبز بوده است. در حالیکه پیش از آن زمین‌ها خاکی بودند و افتخار فوتبالیست‌ها این بود که در زمین خاکی فوتبالیست شده‌اند. این افتخار در همین دوره از بازیکنان سلب شد.
صفایی فراهانی درباره‌ی دعوت از آقای خاتمی برای حضور در یکی از بازی‌های ایران در استادیوم آزادی، در حالیکه اشک می‌ریخت، گفت: واقعا من خیانت کردم. ایشان هم خیانت کرد. چرا رئیس جمهوری که نمی‌تواند گل بزند باید به ورزشگاه بیاید؟ همینجا اعلام می‌کنم که مردم بدانند «آقای خاتمی حتی یک پاس سالم هم نمی‌تواند بدهد. چه برسد به گل‌زدن.»
صفایی شایعه‌ی آسیب دیدنش در خلال تمرینات را قویا تکذیب کرد و در ادامه گفت: نفوذ چهره‌های خودفروخته به تیم ملی فوتبال یکی از نقشه‌های ما بود. مثلا محمدعلی ابطحی را به تیم ملی فوتبال دعوت کردیم و در 15 بازی از او به جای علی کریمی استفاده کردیم که سرانجام با انفجار یکی از گِن‌هایی که با آنها از حجم ابطحی کم می‌کردیم و وی را گریم کرده و به جای کریمی به بازی می‌فرستادیم؛ این ماجرا لو رفت که همینجا از فدراسیون جودوی جناب آقای علی‌آبادی تشکر می‌کنم. همچنین از اینکه تحت تمرینات عزیزانمان، محمدعلی ابطحی آماده شرکت در مسابقات ژیمناستیک نوجوانان شده است کمال تشکر را دارا می‌باشم و از دادگاه محترم درخواست اشد مجازات را برای خودم می‌نمایم.
جا دارد از آقای کفاشیان هم تشکر کنم. ایشان واقعا کاربلد هستند. همین که با بهم ریختن بساط فدراسیون فوتبال استعمار را گیج و ناامید کرده‌، خیلی مهم است. از کمیته انظباطی هم درخواست می‌کنم کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا را برای مدتی از حضور در میادین محروم کنند.
فیفا و کنفدراسیون باید بداند که وقتی قرار باشد ما جهان را مدیریت کنیم، آن فدراسیون و فیفا هم می‌آیند زیر نظر فدراسیون موفق فوتبال ما.
در این هنگام ادامه‌ی تمرینات توسط مربی/کارگردان تشک قطع شد و قرار شد به جای جملات فوق، صفایی فراهانی مسئولیت کوبیده شدن سر زین‌الدین زیدان به صورت «ماتراتزی» را متوجه جبهه مشارکت و شخص «ماتراتزی» بداند و بگوید: جبهه مشارکت به ماتراتزی 100000 دلار پرداخت کرد، که صورتش را محکم به کله‌ی زیدان بکوبد تا او را خشونت‌طلب معرفی کنند. همین الگو در اعتراضات خیابانی توسط چند میلیون اغتشاشگر اجرا شد و خودشان را محکم به باتوم و مشت و لگد عزیزان می‌کوبیدند. البته پول ماتراتزی از محل چمدان پولی که آمریکای جنایکار برای ما می‌فرستد، برداشته شد.
ادامه‌ی تمرینات به صورت خصوصی برگزار شد و اردو همچنان ادامه دارد.

منبع: آی طنز

کاریکاتور این همه جدی نیست/ یادداشتی از سعید رضوی‌فقیه

سعید رضوی فقیه

-

به نظر می‌رسد عنوان این یادداشت چنان گویاست که شاید نیازی به شرح و تفسیر آن نباشد زیرا هم بهانه خبری ان معلوم است و هم جوهر استدلالی آن به اختصار مذکور. بنابراین شاید هر گونه توضیح و تفصیل به مثابه حشو زاید یا تکرار مکرر باشد. با اینهمه شرح و بیان مطلب ممکن است چندان هم خالی از فایده نباشد. یکی از فواید این است که راهی می‌گشاید تا نقد سالم و محترمانه گفتار و کردار بازیگران عرصه سیاست در هررتبه و مقامی که هستند بر اساس سنجه‌های واقع بینی و انصاف و بدور از شعارپردازی‌های له و علیه صورت پذیرد. متاسفانه نقد سالم تحت تاثیر دو جریان کمتر زمینه رشد و تبدیل شدن به هنجار برتر داشته است.
اول جریانی که به جای نقد منصفانه و واقع‌بینانه بر اساس برخی پیش‌فرضها هر سخن یا عملی را صرفا دستاویز تکرار همان پیش‌فرضها و پیش‌داوریها ان هم در قالب‌های تند و گزنده می‌نماید. فرقی هم نمی‌کند که هر یک از این دو جریان در کدام جهت و جناح باشند پوزیسیون یا اپوزیسیون.
اما پس از این مقدمه باید به موضوع اصلی یادداشت پرداخت. اصل ماجرا از این قرار است که آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی مهم و مفصل خود در مراسم تنفیذ حکم آقای احمدی‌نژاد و انتصاب ایشان به ریاست جمهوری از جنبش اعتراضی اخیر با عنوان کاریکاتوری از انقلاب اسلامی سال پنجاه و هفت یاد کرد.البته بر خلاف بحث‌های علمی و فلسفی در خطابه‌های سیاسی بسیار پیش می‌آمد که در باب اوصاف اشیاء کمی یا بیشتر مبالغه شود و حتی تشبیهات و استعارات غلیظ مورد استفاده قرار گیرد.
اما نکته اینجاست که فن خطابه هم برای خود منطق و معیار دارد و مبالغه در باب اوصاف اشیاء نباید چنان باشد که نه تنها تاثیر گذار نباشد بلکه تاثیر وارونه و معکوس بگذارد. از این‌رو می‌توان گفت کاریکاتور خواندن حوادث تلخ و عظیم پنجاه و چند روز اخیر که همچنان هم زنجیره‌وار ادامه دارد بنا به جهاتی محل اشکال است و نه به کار تقویت روحیه موافقان می‌اید و نه تضعیف روحیه مخالفان و صرفا ممکن است بر مجموعه سوء تفاهمات که از قضا کم نیستند بیفزاید و موجب دل چرکینی‌های بیشتر شود که البته خلاف تدبیر ان هم در شرایط احساس و بحرانی کنونی است.
اما استعاره کاریکاتور از چند جهت محل اشکال است چون اولا کاریکاتور معمولا مضحک است و ابعاد واقعی یک شئ به طرزی مسخره و مبالغه امیز در ان افزایش یا کاهش می‌یابد. فی‌المثل صدام حسین اگرچه یک دیکتاتور سنگدل و وحشتناک بود و جنایتهای تکان‌دهنده‌ای مرتکب شد اما برخی رفتارهای نمایشی او به قصد تبدیل شدن به رهبر جهان عرب برخی مواقع او را به کاریکاتوری از جمال عبدالناصر بدل می‌کرد. اما حوادث اخیر به هیچ وجه مضحک نبود بلکه بر عکس بسیار تلخ و تاثیربرانگیز بود. در کشته شدن دهها هموطن ایرانی از زن و مرد چه در درگیری‌های خیابانی و چه در بازداشتگاه‌های غیر استاندارد چه مسخرگی وجود دارد که مناسبتی با کاریکاتور داشته باشد؟ واقعا در جریان یک جنبش سیاسی یا اجتماعی چند نفر باید بازداشت و چند نفر کشته شوند تا ان جنبش مسخرگی یک کاریکاتور را تداعی نکند؟ حتی اگر از دریچه منافع و مصالح نظام و حاکمان هم بنگریم ماجراهای تلخی رخ داده است که شرح ان وقت بسیار می‌گیرد. فقط کافی است به گزارش‌های نمایندگان مجلس که اکثریت قریب به اتفاق انان توسط شورای نگهبان دست چین شده‌اند اشارت کرد تا معلوم شود چه فجایع تلخی رخ داده است.
نکته دوم اینکه در کاریکاتور سراغی از بزرگی و عظمت نیست. واقعیت ان است که فضلیت‌ها و عظمت‌ها را نمی‌توان کاریکاتوریزه کرد. حوادث اخیر در ایران واجد عظمتی بود که نسبتی با کاریکاتور ندارد. حضور بیش از سه میلیون جمعیت در خیابان انقلاب و ازادی در اعتراض به تقلب های انتخاباتی در سه دهه گذشته جز در مقاطعی از انقلاب عظیم پنجاه و هفت سابقه نداشته است. اینکه یک روز این جمعیت خس و خاشاک نامیده شود و روز دیگر جنبش انان کاریکاتور انقلاب نامیده شود چشم بستن بر عظمت یک راهپیمایی چند میلیونی است.
دست اخر این که جنبش اعتراضی حاضر بسیار جدی و ریشه‌دار است و همچنان تداوم دارد. اگر کاریکاتور انقلاب سال پنجاه و هفت بود بیش از پنجاه روز به رغم همه فشارها و داغ و درفش‌ها تداوم نمی‌یافت و اگر ریشه‌دار نبود به اولین تند باد هجوم نیروهای ویژه یا لباس شخصی‌ها از بین می‌رفت.
این درست است که انقلاب سال پنجاه و هفت عظمتی بی‌نظیر در تاریخ ایران دارد و این هم درست که شرایط سیاسی و اجتماعی امروز از همه جهات مناسبت و مشابهتی با شرایط سال‌های پنجاه و شش و پنجاه و هفت ندارد اما هیچ‌کس مدعی تکرار تاریخ و راه‌اندازی مجدد یک انقلاب اسلامی نیست. انچه از مشابهت در شعارها و مراسم به چشم می‌آید پیوند ریشه‌های جنبش امروز با ریشه‌های انقلاب اسلامی پنجاه و هفت است که در سطوح و لایه‌های زیرین جامعه وجود دارد و به چشم همگان نمی‌آید. این جنبش تلاشی است برای بازگشت به اصول و ارمان‌های فراموش شده انقلاب اسلامی همچنانکه جنبش اصلاحات نیز در اصل همین بود. این جنبش نه تقلید است نه کاریکاتور. واقعیتی است در ابعاد واقعی خود، نه کمتر نه بیشتر. اما در همین ابعاد نیز به اندازه کافی تراژیک، عظیم و تاثیرگذار است. اگر کاریکاتور بود اینهمه ابعاد جدی نمی‌یافت. همچنانکه تفسیر کبیر فخر رازی اگر بیهوده بود بدین درازی نمی‌شد.

منبع: روزآنلاین

پاسخ خواننده سایت نوروز به حسین شریعتمداری: نویسنده بیانیه “من” هستم. دنبال “او” نگردید

یکی از خوانندگان خوش‌ذوق سایت نوروز در واکنش به سرمقاله روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری با عنوان «پس او کیست؟»، نوشت:آقای شریعتمداری! نویسنده اصلی بیانیه حزب مشارکت “من” هستم. دنبال “او” نگردید! متن کامل این نظر را که در بخش کامنت‌های نوروز آمده است در زیر بخوانید:

روزنامه کیهان مورخ 17 /5/88 به قلم جنابعالی ، با عنوان ” پس او کیست ؟ “ حاوی سوالی است بنیادی. این سوال حکایت از شناخت و درک جنابعالی از “شرایط بحرانی کشور” است و نباید بی پاسخ بماند. شما با اشاره به مقدماتی بسیار قانونی و منطقی ، آورده اید : “بيانيه اخير حزب مشاركت روز چهارشنبه 14/5/88 صادر شده و اين در حالي است كه دبيركل، قائم مقام، معاونان و تقريباً تمامي اعضاي شوراي مركزي حزب ،از مدتها قبل بازداشت شده و در زندان به سر مي برند، بنابراين بيانيه حزب مشاركت را چه كسي و يا چه كساني نوشته و به نام حزب منتشر كرده‌اند؟!” و در ادامه بسیار منطقی استدلال کرده‌اید : ” مطابق اساسنامه حزب مشارکت ، اعلام دیدگاه‌ها و صدور بیانیه از وظایف دبیرکل است و در غیاب ایشان با قائم مقام دبیرکل. اکنون که آقای دبیرکل جناب میردامادی و قائم مقام محترم حزب جناب رمضانزاده در زندان هستند ، پس متن بیانیه را چه کسی نوشته است و بیانیه را چه کسی صادر کرده است ؟ ” (باختصار) و در نهایت با نگرانی پرسیده‌اید :اما، «او» كيست؟ و اين مركز فرماندهي كجاست؟! آقای شریعتمداری ، بسیار واضح و شفاف می‌گویم. نویسنده اصلی بیانیه حزب مشارکت “من” هستم . دنبال “او” نگردید . من در حزب سمتی ندارم ، اما متن بیانیه را تهیه و برای تایید و رویت دبیر کل و حتی قائم مقام حزب مشارکت، توسط یکی از وکلای ِ محترم ایشان به زندان فرستاده و پس از تائید نامبردگان منتشر کردم. آقای شریعتمداری! اکنون دادگاه تشکیل شده است و در سایه قانون مقدس جمهوری اسلامی ، وکلای متهمان به آنها دسترسی داشته و زندانیان از کلیه حقوق قانونی خود برخوردارند! مگر خدای ناکرده شما منکر اجرای قانون‌اید و یا از متن قانون بی‌خبرید که نمی‌دانید ، وفق ماده 35 قانون اساسی و ماده (128) قانون آئين‌دادرسي‌دادگاههاي عمومي و انقلاب مصوب 1378.6.28 حقوق زندانیان به تمامی رعایت می‌شود و اکنون که دادگاه تشکیل شده، زندانیان در چارچوب قانون این نظام مقدس به وکیل دسترسی دارند ؟ آقای شریعتمداری ! پنهان نکنید. اگر به مجریان قانون و همکاران خود دردانشگاه انسان سازِ اوین شک دارید، اگر اساسا منکر اجرای قانون در نظام جمهوری اسلامی هستید و یا از عدم اجرای آن اطلاع مخصوص دارید، هیچ نیمه‌ای را پنهان نکنید . آفتابی شوید. بدون لفافه وصریح و با نام خودتان اعلام فرمائید: وقتی قوانین جزای اسلامی در مورد زندانیان اجرا نمی‌شود و آنان به وکیل دسترسی ندارند و نمی‌توانند خانواده خود را ملاقات کنند ، پس این بیانیه چگونه به رویت دبیر کل حزب و قائم مقام او رسیده است ؟ آن گاه ”من” نیز ، صریح‌تر از شما و صد البته قاطع‌تر و محکم‌تر و آشکارتر از شما، خودم را معرفی کنم ، تا با هم در محضر دادگاه ِ نظام مقدس جمهوری اسلامی محاکمه شویم. آقای شریعتمداری، دنبال ” او ” نگردید ! اینجا فقط “من” و “تو” هستیم. آیا تو هم مانند من به آنچه می‌نویسی پای ‌بندی؟ سر سبز باشید