نامه محقق داماد به هاشمي شاهرودي:

استاد برجسته کرسی فقه و حقوق و فلسفه در نامه‌ای کم سابقه خطاب به رئیس قوه قضائیه با ابراز تاسف از برخوردهای صورت گرفته بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری گفت:«ایکاش در حوزه علمیه به کار تدریس و پژوهش ادامه داده بودید و هرگز به این ورطه خطیر پای نمی‌نهادید.»

به گزارش نوروز، متن کامل این نامه به همراه مقدمه‌ای که روزنامه اطلاعات در صدر این نامه نوشته، بدین شرح است:

نامه‌ای که ملاحظه می‌شود، نوشته استاد کرسی فقه و حقوق و فلسفه، دکتر مصطفی محقّق داماد است. هرچند ممکن است برخی از کلمات آن به ذائقه برخی از خوانندگان ناگوار آید، امّا هنگام مطالعه کلمه کلمه‌ نامه نباید این احساس و این امتیاز را از یاد برد که نویسنده منتقد در جایگاه دلسوزترین و آگاه‌ترین شخصیت‌های برجسته حوزه و دانشگاه است. صاحب چنین قلمی جز خیرخواهی برای اسلام و انقلاب و ملّت و نظام ناشی از آن‌چه انگیزه‌ای می‌تواند داشته باشد؟ آمیزه‌ای از درد و درک، پشتوانه این نامه است. بنابراین آنان که به برخورداری از نعمت شرح صدر مفتخرند نه تنها لحن و لسان گاه تند و تیز این نوشته و هر نوشته دلسوزانه و خیرخواهانه‌ی مشابه را تاب می‌آورند، بلکه خود را به پیگیری و پذیرش نکته‌های ظریف مندرج در متن آن موظّف خواهند دانست. «لا یحبّ‌الله الجهر بالسوء من‌القول الاّ من ظلم». وقتی خداوند دوست دارد صدای رسای دادخواهان را هرچند جهر به سوء باشد، به طریق اولی دوست خواهد داشت زبان و قلم عالمان عدالت‌جویی را که صدایشان نه «جهر به سوء» بلکه جهر به حسن است. آیت‌الله مصطفی محقق داماد چنانکه بسیاری از خوانندگان وقوف دارند، از اهل بیت علم و دین است و همانند سایر اعضای این خانواده بزرگ، «ادری بما فی‌البیت» است. خوشبختانه رئیس قوه قضائیه، حضرت آیت‌الله هاشمی شاهرودی، خود نیز همین خاستگاه و همین جایگاه والا را داراست. بنابراین، اگر نویسنده نامه در مقام آمر به معروف و ناهی از منکر، داعیه‌ای جز یادآوری عدالت قضایی و جزایی ندارد، هیچ خواننده و شنونده‌ای نمی‌تواند از کلام و پیامی که به دادگستری و عدل‌پروری دعوت می‌کند استقبال نکند. در غیر این صورت به قول قویم امیرالمؤمنین(ع): «من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق». متن نامه را با هم می‌خوانیم:
حضرت آیت الله جناب آقای‌هاشمی شاهرودی
ریاست محترم قوه قضائیه ‏
با سلام وتحیات
به خاطر دارم نیمه اردیبهشت 1358 برای زیارت عتبات عالیات به نجف اشرف مشرف شدم. در بدو ورود مرحوم شهید آیت الله سید محمد باقرصدر طاب ثراه نگارنده را سرافراز فرمودند و به همراه یکی از دوستان مشترکمان به محل اقامت اینجانب تشریف فرما شدند و زیارت ایشان نصیبم شد. چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی که هرگز از خاطرم نمی‌رود. ایشان از مباحثات با ابن عمّشان امام موسی صدر، و یادداشت‌های درس مرحوم والدما، آموزگار جاودان فقاهت مکتب قم‎ «آیت الله سید محمد محقق داماد» و نظریات جدید مطروحه در این مکتب سخن گفتند. از استاد مرتضی مطهری که شهادتشان تازه رخداده بود و نظراتشان گفتگو به میان آمد. آنگاه ایشان خطاب به اینجانب فرمودند «این روزها آقای سید محمودهاشمی که گویی فرزند من است برای حفظ جانش عراق را به قصد قم ترک کرده است و نوید دادند که ایشان می‌تواند صدیق همفکرگرانبهایی برای شما باشند». من که نادیده خریدار شده بودم نخستین بارکه جنابعالی را در قم زیارت کردم، درست همان یافتم که فرموده بودند. اینک به حکم ولایت دوستی، و با استفاده از حقوق شهروندی، مایلم که بی پرده سطور زیر را به عرض برسانم:‏

حضرت آیت الله
به عقیده اینجانب بالاترین و بزرگترین ره آورد تحولات قرن حاضر برای بشریت معاصر قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری است. این گفته حقوقدانان جهانی به هیچوجه گزاف نیست که ارزیابی نظام قضایی و حقوقی یک جامعه بر محور قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری و اجرای آن در جامعه دور میزند و برهمین محور باید سنجیده شود.‏

‏ به موجب این گونه اصول قانونی است که اشخاص می‌دانند چه عملی جرم است تا اگر مرتکب شوند مجازات می‌شوند و اگر اجتناب کنند با خیال راحت می‌توانند در کنار خانواده با آرامش به زندگی ادامه دهند و کسی به آنان کاری ندارد؟ و در فرض ارتکاب به چه مجازاتی مجازات می‌شوند و چگونه و با چه آداب و موازینی مجازات بر آنها اجرا می‌گردد؟ و اگر متهم شدند از چه حقوقی برخوردارند و چگونه دردوران اتهام با آنان برخورد می‌شود و چگونه آنان می‌توانند دفاع کنند؟

معتقدم این نظام نامه‌ها هرچند نگارش و تنظیم آن در قرن حاضر انجام گرفته، ولی مبانی و اصول آن چنان عقلانی است که نمی‌تواند با تعلیمات راقیه اسلام متکی بر اجتهاد مفتوح شیعی منطبق نباشد. و لذا در دوران سابق مورد تایید فقیهان بزرگ زمان خویش نظیرآیت الله نائینی و آیت الله مدرس اعلی‌الله مقامهم و خوشبختانه پس از انقلاب اسلامی مورد تایید مراجع رسمی قرار گرفته است.

معتقدم که محور اصلی خواسته ملت ایران در انقلاب مشروطیت تحت عنوان تشکیل عدالت خانه در واقع تقنین همین اصول و موازین بوده و در انقلاب اسلامی هم، ما شاهد بودیم که یکی از انگیزه‌های خیزش مردمی نقض همین اصول در بیدادگاههای اختصاصی بود.

جناب آقای‌هاشمی شاهرودی‏
‏ تحمل بفرمائید که به صراحت به حضورتان عرض کنم که درزمان شما، نه نظرا بلکه عملاً، این رکن اساسی امنیت اجتماعی نه تنها متزلزل بلکه در ملاء‌عام ویران شد، و این بهای کمی نبود که ملت ایران پرداخت کرد. ‏

‏توجیه شرعی نقض قواعد عمومی جزا و اصول محاکمات توسط برخی از دوستان، که فقاهت آنان را اگر بپذیرم درایت و آگاهی آنان را هرگز نخواهم پذیرفت، هرچند ممکن است ارائه و برآن اصرار شود. ولی شما مرا می‌شناسید که فرزند فقاهتم، و دیرینه این درگاهم، فقیهان واقعی را از فقهیان رسانه‌ای بخوبی تشخیص می‌دهم. با شناختی که اینجانب از جنابعالی دارم، شما از آن دسته فقیهان نیستید، و امکان ندارد که از نظر فکری بتوانید با آنانی همراه شویدکه توجیه گر شرعی اینگونه نقض قوانینند.

سخنرانی شما در سال 1373 در محل کار اینجانب فرهنگستان علوم پیرامون محدوده تمسک به مصلحت ثبت و ضبط است و بعید می‌دانم که در تقلب احوال تغییر نظری برایتان حاصل شده باشد.

چند روز پیش در جلسه‌ای با حضور چند تن از مسئولان نسبتاً بالای نظام سخن از اخبار وقایع اسفبارِ روز و ستمی که بر مردم رفته است، در میان بود. اخباری که به‌طور مستفیض و بلکه متواتراجمالی ثبوت آن مسلم و انکار آن غیر ممکن بود،(باز هم خدا کند دروغ باشد). ناگهان یکی از ذوات محترم سکوت را شکست و با نگاهی عاقل اندر سفیه رو بمن کرد و با پوزخندی معنی‌دار گفت این اعمال که توجیه شرعی دارد!!! خدا می‌داند چنان مغز استخوانم را سوزاند که هنوز بیقرار و ناآرامم. یاد جمله حضرت مولا(ع) افتادم که فرموده است:

ولوکان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان عندی ملوما بل کان عندی جدیرا.(نهج البلاغه)

مورخین آورده‌اند که وقتی حجاج بن یوسف ثقفی بدستور عبدالملک مروان خلیفه اموی، برای ایجاد خفقان و اسکات معترضین، همراه چند جلاد وارد کوفه شد مستقیما به مسجد آمد و مردم را فراخواند سپس بالای منبر رفت و اعلام داشت «هان‌ای مردم! نه به کودکانتان رحم می‌کنم ونه به پیرانتان!. بیگناهتان را به جای گناهکار مواخذه خواهم کرد و به صرف گمان تحویل جلادان خواهم داد(آخذ بالتهمة واقتل بالظنه)، همه این‌هااز اختیارات من است و هرچه من مصلحت بدانم عین شرع است!!!»

تفکر فوق دقیقا همان بافته و تافته تفقه مبتنی بر کلام اشعری است که نتیجه‌اش در کتاب المستظهری غزالی به خوبی مشهود می‌گردد.

اگر خدای ناکرده قواعد عمومی جزا و اصول محاکمات رعایت نشود و یا نقض قوانین با توجیهات ضداخلاق انسانی موجه گردد، زندگی به همین شرایط تلخ (العیاذ بالله) باز می‌گرددکه مرگ بهتر ازآن زندگی است.

ما که به پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و اجتهاد مفتوح مبتنی برکلام عدلیه مبتهج و بر آن مفتخر و شاکر این نعمت بزرگ هستیم، هرگز مجاز نیستیم که در تشخیص حسن عدالت و قبح ستمگری که مردم خردمند ملتمان خودشان به بداهت درک می‌کنند قیمومت شرعی نمائیم و تفکر آنان را تعطیل کنیم.

حضرت آیت الله
حضرتعالی خدمات شگرفی در دستگاه قضایی البته که انجام داده‌ایدکه انکار آن ناسپاسی است، ولی با کمال تأسف وقایعی در دوران ریاستتان به خصوص در روزهای اخیر رخداد که ملت ایران طعم تلخش را هیچگاه از یاد نخواهد برد. وقایعی که چه به دست کارگزاران قوه مجریه انجام یافته باشد و چه بدست ظابطین قضایی و چه بدست دارندگان پایه قضایی همه و همه مسئولش قوه قضائیه‌ای است که شما مسئولیتش را به عهده داشتید.

حضرت آیت الله!
مطمئن باشید شما در راس قوه‌ای قرار داشتید که علیرغم همه ویرانی‌ها و خرابی‌ها به دلیل طبع کار و ساختار باقیمانده از پیش هنوز هم قضات شجاع، متشخص، پاکدامن و دارای و ثاقت قضایی وجوددارند.

شما می‌توانستید با حمایت از استقلال قضایی بسیاری از مشکلاتی که ساعت‌ها وقت قوه مقننه را می‌گرفت و از کارهای مهمتر باز می‌داشت به آسانی حل کنید، که نکردید.

شما در حوادث اخیر می‌توانستید آمرین قانونی در هر پست و مقامی که هستند و مامورین متخلف از موازین اخلاقی را به دست قضات شریف آگاه به قوانین محاکمه کنید که لااقل تا امروز که واپسین روزهای ریاستتان است، نکرده‌اید.

شگفتا! کار قوه قضائیه به جایی رسیده که از یکسو توسط ائمه جمعه موقّته توصیه به بی‌رحمی شوند و حدیث شریف لا دین لمن لا رحم له را فراموش کنند و یا به «گرفتن اعتراف!!» مفتخر گردند و از سوی دیگر توسط ریاست قوه مجریه به رعایت رافت اسلامی و کرامت انسانی مورد خطاب قرار گیرند. البته بسیار خوب سفارشی بود که ایشان فرمودند-شکرالله سعیهم- ولی آیا بهتر نبود که رئیس‌جمهور دولت نهم به جای چنین خطاب بشر دوستانه به جنابعالی یا لا اقل در جنب آن، عتاب قانونی به وزیر کشورشان می‌کردند و وی را تحویل دستگاه عدالت می‌دادند؟ وزیری که تحت مسئولیت وی چنین وقایع شرم‌آوری اتفاق افتاده است مگر می‌تواند مسئول نباشد؟ آیا این نتیجه تاخیر حضرتعالی در اقدام قضایی نیست؟

به موجب قوانین مدون مملکتی کلیه زندان‌های کشور زیر نظر قوه قضائیه اداره می‌شود، و مسئولیتش با این قوه می‌باشد. آیا بهتر نبودکه قبل از صدور فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر تعطیل «زندان کهریزک»، شما خودتان دستور بازرسی صادر می‌فرمودید و چنانچه آنرا فاقد معیارهای لازم می‌دیدید مبادرت به تعطیل آن می‌کردید؟ شما آنقدر تاخیر فرمودید تا این مدخل در دائرة المعارف‌های جهانی بنام حکومت دینی ایران در کنار مدخل‌های زندان‌های گوانتانامو و ابوغریب در زمان معاصر با کمال تأسف وارد شد.

از منبع موثقی شنیدم که یکی از مراجع تقلید معاصر که از راه دور محاکمه‌ای که از سیمای ایران پخش می‌شد پیگیری می‌کردند، به همان منبع فرموده بودند که بهتراست لااقل این محاکمات را که ننگی است برای قضای اسلامی!! از تلویزیون پخش نشود.

عزیزانی که با زندگی صاحب این قلم آشنایند می‌دانند که صراحت وی تازگی ندارد و سوابق اوراقی که تحت عنوان گزارش خطاب به شورای عالی قضایی وقت و یا صاحبان مناصب اجرایی نگاشته شده و در بایگانی سازمان بازرسی کل کشور علی القاعده موجود است، گواه و اثبات کننده این مدعاست. صاحبان مناصب اجرایی آنزمان که در عمل به گزارشات این ناصح مشفق و درخواست خالصانه وی مبنی بر اجرای صحیح قوانین را اهتمام نکردند و آنروز او را در پافشاری بر نهادینه کردن زندگی مدنی و تحت لوای قانون را یاری ننمودند، امروز گرفتار کمند نقض قوانین شده‌اند. و باز هم معتقدم نقض قانون به نفع هیچکس نخواهد بود هرچه در آن تاخیر شود ظلم و ستم به همه می‌باشد.

از اینکه سخن به درازا کشید عذر می‌خواهم. آنچه عرض شد دراین روزهای آخرین مسئولیت حضرتعالی هر چند نوشداروی پس از مرگ سهراب است. ولی به هرحال این سطور شاید برای آیندگان مفید و برای شما نقطه افسوسی باشد که ایکاش در حوزه علمیه به کار تدریس و پژوهش ادامه داده بودید و هرگز به این ورطه خطیر پای نمی‌نهادید و به همان نقطه امید استاد شهید بزرگوارتان واصل می‌شدید.

عریضه را با بیتی از غزل خواجه شیراز به آخر می‌برم:
به قد و چهره هرآنکوکه ماه مجلس شد
جهـان بگیـرد اگر دادگستـری دانـد
سید مصطفی محقق داماد-11مرداد88 ‏

‏پيام آيت الله العظمى منتظرى در اعتراض به برگزاری دادگاههاى فرمايشى

نوروز: آیت‌الله العظمی منتظری با صدور پیامی، اعتراف‌گیری‌های پخش شده را دروغ، خلاف‏ ‏واقع و فاقد حجت شرعی دانست و با انتقاد از کارهایی که باعث می‌شود رهبران ایران با استالین و صدام مقایسه شوند، هشدار داد که این‌گونه اقدامات «بی‌اعتمادى مردم و خشم و عصيان‏ ‏آنان را بيش از پيش در پى دارد و بحران كنونى جمهورى اسلامى را‏ ‏عميق‌تر خواهد كرد و جايگاه آن را در دنيا ضعيف تر از پيش مى‎سازد.»

به گزارش نوروز، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت‌الله منتظری، متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

‏بسم الله الرحمن الرحيم ‏
‏( والمومنون والمومنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر )‏
(سوره توبه ، آيه 71)‏

از امام صادق (ع ) نقل شده كه حضرت امير(ع ) فرمودند: "هر كس با‏ ‏تهديد و تخويف و يا در زندان به چيزى اقرار نمايد، نبايد بر او حدى‏ ‏جارى شود." (وسائل الشيعة ، كتاب الحدود). و در روايت ديگر نقل شده كه آن‏ ‏حضرت فرمودند: "هر كس در اثر ترساندن يا ضرب و كتك و يا در زندان‏ ‏به كارى كه موجب حد است اقرار نمايد، نبايد آن حد بر او جارى شود."‏ (دعائم الاسلام ، ج 2، ص 466).

‏و به استناد همين روايات است كه همه فقهاى شيعه اقرار و اعتراف با‏ ‏زور و تهديد و در شرايط غير عادى را حتى عليه خود متهم شرعا حجت و‏ ‏نافذ نمى دانند.

علاوه بر آن شكستن شخصيتهاى سابقه دار و موثر در انقلاب و تشكيل‏ ‏نظام به بهانه هاى واهى و ناجوانمردانه خود يكى ديگر از گناهان كبيره‏ ‏است كه آمران و عاملان آن را گرفتار وضعيتى خواهد كرد كه بى ترديد‏ ‏دامن خود آنها را هم خواهد گرفت. مردم مى‎پرسند اين چه نظامى است كه‏ ‏مسئولين بلندپايه قبلى آن در دولت و مجلس و غيره كه بسيارى از آنان‏ ‏در تشكيل نظام نقش موثر داشته اند، به خيانت به كشور متهم مى‎شوند؟!

اين جانب از باب امر به معروف و نهى از منكر و از باب خيرخواهى و‏ ‏نصيحت ، مجددا به تصميم گيرندگان و دست اندركاران امور تذكر مى‎دهم‏ ‏و از آنان مى‎خواهم كارى بكنند تا حقوق تضييع شده مردم در انتخابات‏ ‏جبران شود و اعتماد از دست رفته برگردد و كارى كنند تا مردم راضى‏ ‏شوند; نه اينكه پس از سركوب آنان و زندانى نمودن صدها نفر از مردم‏ ‏معترض، اقدام به انجام منكر ديگرى كرده و افراد و شخصيتهايى كه به‏ ‏خدمتگزارى به انقلاب و نظام و مردم شناخته شده اند و هر كدام سالها در‏ ‏مسئوليت هاى حساس خدمت نموده اند را زندانى نموده و آنان را در‏ ‏شرايطى قرار دهند تا مجبور شوند در دادگاه نمايشى و فرمايشى‏ ‏بر خلاف عقائد و افكار خود و مطابق ميل حاكمان صحبت كنند و به نفاق و‏ ‏خيانت و به گناهان نكرده اى اعتراف نمايند كه هيچ سنخيتى با آنان ندارد و‏ ‏هيچ انسان عاقلى آن را قبول نمى كند.

چرا كارى مى‎كنند تا مردم دادگاههاى آنها را با دادگاههاى استالين و‏ ‏صدام و ساير ديكتاتورها مقايسه نمايند؟ حاكمانى كه مدعى تشيع و‏ ‏پيروى از حضرت على (ع ) مى‎باشند چرا بر خلاف دستورات آن حضرت در‏ ‏مورد اقرار و اعتراف در زندان و با تهديد و فشار عمل مى‎كنند؟ و چرا‏ ‏چهره اصل دين و مذهب و حاكميت دينى را زير سوال برده و در داخل و‏ ‏خارج خراب و مشوه مى‎كنند؟

به يقين انجام اين مصاحبه ها و گرفتن اين اعترافات دروغ و خلاف‏ ‏واقع از اسيران در بند و پخش آنها، علاوه بر اين كه هيچ مشكلى از‏ ‏مشكلات عديده كشور را حل نمى كند، بى اعتمادى مردم و خشم و عصيان‏ ‏آنان را بيش از پيش در پى دارد و بحران كنونى جمهورى اسلامى را‏ ‏عميق تر خواهد كرد و جايگاه آن را در دنيا ضعيف تر از پيش مى‎سازد. بر‏ ‏حسب قانون اساسى ، كشور متعلق به همه مردم است و آنان حق دارند به‏ ‏وسيله تجمعات آرام و جرائد و حتى راديو و تلويزيون نظرات خويش را‏ ‏ابراز نمايند. چرا راديو و تلويزيون فقط در اختيار حاكميت است؟ و چرا‏ ‏تجمعات آرام و متين مردم، چماق و بازداشت و شكنجه و محاكمات‏ ‏كذايى را در پى دارد؟

‏در خاتمه اين جانب ضمن اظهار همدردى با خانواده هاى داغدار و‏ ‏مصيبت زده كه جوانان عزيز خود را در حوادث بعد از انتخابات از دست‏ ‏دادند، با قلبى محزون ديگر بار به آنان تسليت مى‎گويم و از خداوند‏ ‏بزرگ براى آن عزيزان مغفرت و رحمت الهى، و براى خانواده ها و‏ ‏بازماندگان معزز آنان صبر جميل و اجر جزيل، و براى همه زندانيان‏ ‏حوادث اخير آزادى فورى، و براى متصديان امور تنبه و بيدارى و‏ ‏انعطاف و اعتذار از ملت عزيز را مسألت مى‎نمايم.
‏ ‏والسلام على عباد الله الصالحين و رحمة الله و بركاته.

‏حسينعلى منتظرى
‏‏1388/5/13‏‏

هنرمندان دوربین تلویزيون دروغ را به مراسم داد راه ندادند

هنرمندان جنبش سبز دوربین تلویزیون را به مراسم هفت سیف الله داد راه ندادند .
در این مراسم که عصر دیروز در مسجد نور تهران برگزار شد ، سینماگران حامی جنبش سبز ، فیلمبرداران تلویزیون را به خاطر دروغ گویی به مجلس راه ندادند .
البته این هنرمندان این نکته را توضیح دادند که به فیلمبرداران تلویزیون احترام می گذارند و این عمل نباید به بی احترامی به انان تلقی شود ، بلکه به سیاست های تلویزیون در انتخابات اخیر و حوادث بعد از آن ارتباط دارد.
در این مراسم چهره هایی مانند مجید مجیدی ، ابراهیم حاتمی کیا ، بهمن فرمان آرا ، محمد حسین حقیقی ، مهدي كروبي، منوچهر محمدي، عليرضا رئيسيان، احمد مسجد جامعي، ، محمد متوسلاني، محمدرضا شرف‌الدين، محمد آفريده، و....حضور داشتند .
در این مراسم آیت الله یاسینی به تجلیل از شخصیت سیف الله داد و فیلم بازمانده پرداخت..

اخراج خانم نرگس فتحی سردبیر شجاع رادیو جوان به‌خاطر...

به گزارش خبرنگار آینده، احمدی مدیر شبکه رادیویی جوان در اقدامی عجیب نرگس فتحی، سردبیر برنامه صبح‌گاهی "یک صبح، یک سلام" را به‌خاطر پخش زنده گفتگوی هانیه جوادی‌منش، گزارش‌گر سطح شهر این برنامه با یک سرهنگ نظامی اخراج کرده است.

در میان حوادث پس از انتخابات ریاست‌جمهوری، برخورد غیرحرفه ای و متداول یک درجه‌دار نظامی با گزارش‌گر زنده برنامه رادیویی واکنش‌های متفاوتی به‌همراه داشت، ولی مدیر این شبکه در راستای اقدامات عجیب خود، حمایت جالبی از نیروهای این شبکه انجام داد.

به گزارش خبرنگار آینده، احمدی مدیر شبکه رادیویی جوان در اقدامی عجیب نرگس فتحی، سردبیر برنامه صبح‌گاهی "یک صبح، یک سلام" را به‌خاطر پخش زنده گفتگوی هانیه جوادی‌منش، گزارش‌گر سطح شهر این برنامه با یک سرهنگ نظامی اخراج کرده است.

جالب است که در صدای پخش شده از رادیو و پس از آن فایل صدایی که در سایت ایران صدا منتشر شد، گزارش‌گر این برنامه نه تنها موضوع غیرمتعارف و عجیبی را مطرح نکرده بود، بلکه در هنگام برخورد زشت سرهنگ نظامی، با متانت به تمامی سوال‌های وی پاسخ داد و حتی دلایل غیرمنطقی او را نیز پذیرفت!

البته باید هنر گزارش‌گر و جسارت سردبیر برای عدم قطع ارتباط زنده را به حساب هشیاری رسانه‌ای هر دو نفر دانست که با ظرافت جالبی دخالت این فرد در امور غیرمرتبط با خودش و ناامن بودن فضای رسانه‌ای جامعه حتی برای نمایندگان رادیویی و تلویزیونی صداوسیما را برای مردم روشن کردند.

سرهنگ مورد اشاره پس از برخورد زشت کلامی با گزارش‌گر مزبور، حتی زمانی که خانم جوادی‌منش وی را تا ماشین صداوسیما هدایت کرده و آنجا کارت خود را به وی نشان می‌دهد، قدرت شناسایی کارت خدمت گزارش‌گر رادیو را نداشته و با درخواست حکم مأموریت برای گزارش سطح شهر از وی شروع به بهانه‌گیری می‌‌کند، که البته در پایان گزارش با انصراف از بازداشت او همراه شد و وی حتی حاضر به پاسخ‌گویی در مورد برخورد بد خودش به این گزارش‌گر نشد.

اما نکته جالب زمانی است که مدیر رادیو جوان به‌‌جای حمایت از مجموعه‌ی خود و تلاش برای پی‌گیری چنین حرکت غیرمتعارف و غیرحرفه ای، در راستای سیاست بر هم زدن تعادل و ابتکارهای نوین در رادیو جوان، این سردبیر شجاع را اخراج کرده است.

اخراج نرگس فتحی تنها نمونه پاکسازی نیروهای توانمند این رادیو پس از برکناری دکتر گیل‌آبادی نیست، پیش از این با ایجاد شرایط سخت در این رادیو، چهره‌هایی مانند آرزو جعفرپور، بنفشه رافعی، امین نبی‌اللهی و مهران دوستی مجبور به ترک این شبکه رادیویی شدند.

به نظر می‌رسد مدیر توانای رادیو جوان که پرشنونده‌ترین شبکه رادیویی داخلی را در کوتاه‌ترین زمان ممکن به سطح یک رادیوی استانی کم‌شنونده ارتقا! داده، در تلاش زیادی برای تعدیل گسترده نیروهای خودساخته این شبکه رادیویی می‌باشد.

این گزارش رادیو جوان را که موجب چنین رفتاری شده را می‌توانید از این پست (حدود دوهفته پیش در سایت درج کرده بودم)دانلود نمائید..

منبع : http://www.ayandenews.com/fa/pages/?cid=10636


یک روز پس از تنفیذ حکم دولت کودتا: مدیرعامل سایت ستاد موسوی بازداشت شد

حسن زاده، مدیرعامل سابق و مشاور مدیرعامل فعلی ایسنا که از مدیران سایت قلم بود، ساعاتی پیش در محل خبرگزاری ایسنا به حکم دادگاه انقلاب بازداشت شد.

به گزارش «پارلمان‌نیوز»، میرحمید حسن‌زاده که در حاضر مشاور مدیرعامل ایسنا است در جریان انتخابات مدیر سایت قلم‌نیوز بوده است.
گفته می‌شود علت دستگیری او نیز به دلیل همکاری با این سایت است. این دستگیری در محل خبرگزاری ایسنا انجام شده و کامپیوتر دفتر وی نیز توسط ماموران برده شده است.
حسن‌زاده که مدیریت سایت قلم‌نیوز را پیش از این تحویل داده بود، از دوستان نزدیک ابوالفضل فاتح بنیانگذار ایسنا و رئیس کمیته تبلیغات و اطلاع رسانی ستاد میرحسین موسوی است.

ایده های ضد تحلیف - حلقه سبز گرداگرد بهارستان

تجربه تجمعات قبلی در میادین، به خصوص میدان‌هایی که مثل بهارستان مسیرهای بازی در اطرافشان نیست، نشان می‌دهد که نداشتن یک برنامه مشخص، ناهماهنگی افراد و انتظار برای تشکیل یک هسته اولیه برای تجمع، باعث از دست رفتن فرصت و افزایش امکان سرکوب می‌شود. ایده‌ی حلقه سبز به دور بهارستان، که توضیحش را در تصویر زیر می‌بینید، راه حلی برای رفع این مشکل ارائه داده است. این راه حل، چرخیدن طواف‌گونه! به دور مجلس در میدان بهارستان را پیشنهاد می‌دهد. این روش در صورتی از کار خواهد افتاد که علاوه بر محوطه‌ی میدان، کل محوطه دور مجلس بسته شود، که در آن صورت راه‌حل‌هایی نظیر حرکت به سمت میدان شهدا، میدان امام خمینی و بازار مطرح می‌شود. در صورت موفقیت هم می‌شود همه دست به دست هم دهند و این حلقه را به یک زنجیره انسانی تو در تو تبدیل کنند.


حلقه سبز کوچک می‌تواند به دور میدان بهارستان و حلقه سبز بزرگ به دور محوطه مجلس تشکیل شود. دومی البته مهمتر است.

در صورت پراکنده شدن از حوالی مجلس، می‌توان تجمعات را در دو سمت میدان شهدا و میدان امام خمینی (توپخانه) شکل داد.

بیانیه دفتر تحکیم وحدت پیرامون مراسم فرمایشی تنفیذ حکم دولت کودتا

اتحادیه انجمن‌های اسلامی سراسر کشور، دفتر تحکیم وحدت، با انتشار بیانیه‌ای به برگزاری مراسم نمایشی تنفیذ حکم دولت کودتا واکنش نشان داد و آن را حرکتی به سمت سقوط خواند. متن کامل این بیانیه که در سایت ادوارنیوز منتشر شده به شرح زیر است:

آستانه چهاردهم مرداد ماه سالگرد فرمان انقلاب مشروطیت، دفتر تحکیم وحدت با انتشار بیانیه‌ای محاکمه غیرقانونی با ادعای بی‌پشتوانه انقلاب مخملی را محکوم نموده و نگرانی خود را از وضعیت بازداشت‌شدگان و نیز نحوه اعتراف‌گیری‌ها اعلام داشت. به گزارش خبرنامه امیرکبیر متن بیانیه دفتر تحکیم وحدت به شرح زیر است:
بعد از گذر بیش از یک قرن از اغاز مبارزات دموکراتیک در ایران دستاوردهای جنبش مشروطه و در پس ان نهضت ملی شدن صنعت نفت و نیز انقلاب اسلامی با بن بستی جدی روبرو گردیده است. جنبش مشروطه منجربه تحول خواست های اساسی نیروهای محرکه اجتماعی گردید.این جنبش درآغازِ کار با خواست های کاملاً سنتی و ریشه دارو به منظور اعتراض به افزایش حقوق گمرکی برپا می شود و آنگاه، در سیر حوادث و مشی وقایع، پا به مرحله گذار می گذارد و به ابتکار روشنفکران در«عدالتخانه» تبلور می‌یابد و سرانجام با یک تعبیر انقلابی از این واژه به معنای مجلس شورای عدالت و مجلس شورای ملی به جای نظام دیرین «دیوان خانه عدلیه» به خواست اصلی جنبش تبدیل می‌شود.
اعتراض‌های جمعی در ایران غالباً هنگامی پدید می آمد که دستگاه حکومت و طبقه حاکم به حقوق اولیه مردم و یا گروه خاصی که که آنرا حق مسلم و گرانبهای خود می‌دانستند تجاوز می‌کرد و بدین ترتیب آنان را از بخشی از حقوق سنتی خویش محروم می‌ساخت. این گونه قیام‌ها در ایران و جوامع دیگر امری متداول بوده است.
این قیام در انقلاب مشروطه با بروز شکاف‌های عمیق در دستگاه حاکمه و تشدید روزافزون اختلاف‌های داخلی شعار تازه ای را شکل داد. بدین گونه، از همان آغاز کار در مرحله نخست شعار محوری شورش از خواست اقتصادی به خواست سیاسی- اقتصادی تحوّل پیدا کرد.
عدالتخانه یعنی جایی که در آن به «عدل» و «مساوات» با همه رفتار شود. در این دوره است که به بسط مفهوم «عدالتخانه» می‌پردازند و آن را از «دادگاه صالحه عادله» در هر شهری به مفهومی بسیار نزدیک به سلطنت مشروطه ارتقاء می‌دهد. و در مرحله سوم خواست‌های انقلابی از سلطنت استبدادی به سلطنت مشروطه تحول یافت.
این پروسه گامی موثر در خواسته‌های ناب دموکراسی‌خواهانه در ایران بوده است. تا پیش از نهضت مشروطیت، در دوران استبداد قاجار هیچ زمینه‌ای برای پیدایی و تشکّل احزاب سیاسی وجود نداشت. نیروی متشکل سیاسی غیر روحانی که بتواند نقش اپوزیسیون دولت و در معنای عام آن حکومت را به عهده بگیرد، در میان نبود. چنین نقشی عملاً به عهده روحانیون بود. تقسیم قدرت اجتماعی دوسو داشت، یا در حیطه اقتدار دین بود، یا در حیطه اقتدار سلطنت که در معنای عام از آن به "دولت" تعبیر می شد. به همین جهت از شاه و صدراعظم و وزرایش به رؤسای دولت و از مراجع و مجتهدان به رؤسای "ملّت" تعبیر می‌شد. انقلاب مشروطه گامی موثر در توسعه نیروی محرکه و نقش افرینی مردم در ثبت وقایع بود.
قانون اساسی مشروطه راهکاری در برابر انسداد دولت قانونی در مقابل دولت قانونمند بوده است دستاورد انقلاب مشروطه در قالب ازادی های مدنی و نیز حضور برای نقش افرینی زنان با گذر بیش از یک قرن دچار اسیب های فراوان گردیده است که اخرین نمونه ان کودتای سازماندهی شده 22 خرداد بود که منجر به تحقیر اعتماد ملت ایران و در پس ان خشونت‌گرایی شد که آتش ان مردم مان را داغدار نموده است.
مجموعه این ناکامی‌ها در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، نظامی و اجتماعی موجب می‌گردد که، آزاد اندیشان و فعالان سیاسی برای برون رفت از نظام استبدادی تغییر وضع موجود و استقرار قانون کوشش نمایند. فرایندی که زمینه ساز جنبش سبز مردم ایران برای نیل به آزادی و عدالت گردیده است.
چهاردهم مرداد یاداور تمامی تلاش‌ها برای ازادی‌خواهی، عدالت‌طلبی و صلح خواهی ملت ایران است که امسال با تحلیف فردی همراه خواهد بود که ایران به او بی اعتماد است و ناکار‌آمدی خود را در چهار سال گذشته نشان داده است. و قاعدتا ایران را به سوی سقوط هدایت خواهد نمود.
کودتای 22 خرداد در حذف سرمایه‌های کشور نشان داد تنها استعداد کنونی ایران محمود احمدی‌نژاد است که در حال حاضر عامل گسترش اقتصاد مصرف محور ،فقر و فساد است که انقدر کشور را به فساد کشانیده است که از خود حرف راست گفتن و از مردم حرف راست شنیدن را سلب کرده است.و نهایتا مافیای نظامی و اقتصادی با گسترش فساد از طریق توزیع پول های نامشخص و افزودن بر حجم دروغ پردازی و ریا و تقلب در انتخابات او را برای بار دوم رییس جمهور کرده است.
مشروطه امال و ارزو های ملت ایران بود در حالی که بعد یک قرن ارزوی تاسیس عدالت خانه با افسوس برگزاری محاکمات قرون وسطایی همراه است محاکمات منتشر شده از سوی حاکمیت میلیتاریست ان قدر مضحک بود که هر فردی می توانست پرواز روح سعید امامی و محفلی ها را برفراز این دادگاه احساس کند .با وجود اعترافات ساختگی و غیر قابل پذیرش انچه که از برگزاری این دادگاه استنباط می شود ایجاد توجیهات بی ثمر برای تحمیل اقای احمدی نژاد به ملت از یک سو و نیز اولین هشدار ها برای از میدان خارج کردن اپوزسیون رسمی و قانونی از چرخه رقابت می باشد.


در استانه سالگرد فرمان مشروطه دفتر تحکیم وحدت بار دیگر برگزاری محاکمات غیرقانونی با ادعای بی پشتوانه انقلاب مخملی را محکوم نموده ونگرانی خود را از وضعیت بازداشت شدگان و نیز نحوه اعتراف گیری ها اعلام میدارد و بار دیگر پشتیبانی قاطع خود را از جنبش سبز ایران اعلام می‌دارد.
ومن الله الصابرین
اتحادیه انجمن‌های اسلامی کشور
دفتر تحکیم وحدت

بیانیه شاخه جوانان و دانشجویی جبهه مشارکت ایران اسلامی در اعتراض به تنفیذ حکم دولت کودتا

شاخه جوانان و دانشجویی جبهه مشارکت ایران اسلامی با صدور بیانیه‌ای، با اشاره به کسانی که بر مبنی وکالت خود خوانده از ملت ایران رای به تداوم دولت ناکارآمد دولت نهم دادند و ضمن محکومیت شدید سرکوب و کشتار مردم بی دفاع، آزادی تمام جوانان دربند را خواستار شد. متن کامل این بیانیه که در سایت نوروز منتشر شده به این شرح است:

به نام خداوند یاریگر مظلومان
ملت شریف و قهرمان ایران،

چنانچه مطلعید و با استناد به تمامی شواهد و مستندات فراوان در انتخاباتی که گذشت، علی‌رغم همه کارشکنی‌ها و تخریب‌های جناح حاکم، گرایش و رای اکثریت ملت شریف ایران متوجه جناب آقای موسوی بود مع الاسف مخالفین اصل مرجعیت، مشروعیت و مدخلیت رای و خواست اکثریت ملت در تشکیل ارکان مختلف نظام، در برابر خواست ملت ایستادند و دریک شعبده بازی بی‌سابقه و به وکالت خود خوانده از ملت ایران رای به تداوم دولت نا کارامد نهم دادند.

در فردای پس اعلام و تایید ناشیانه و شتابزده نتیجه انتخابات، ستاد کودتای انتخاباتی با استفاده از راهبرد ارعاب ملت و به کار‌گیری مشت آهنین در برخورد با مردم معترض اقدام به بازداشت گسترده و بی‌سابقه چهره های شاخص سیاسی منتقد و فعالین مدنی و انتخاباتی و سرکوب خونین اعتراضات مردمی کرد و نا خواسته بحران مشروعیت سیاسی دولت را تشدید نمود.

ترتیب دادن نمایش تشکیل شبه دادگاه های فرمایشی برای پخش اعترافات برخی چهره‌های سیاسی با هدف تکدی مقبولیت در افکار عمومی برای دولت برخوردار از مشروعیت آسمانی!! را نیز می‌توان در همین چارچوب ارزیابی کرد.

اینک چه رنج بزرگی است که ما جوانان امروز که دوران پیش از انقلاب اسلامی را از نزدیک ندیده‌ایم و ذهنمان پر بوده و هست از نفرت از ساواک و روش‌های آن و مظالم دوران ستم شاهی، حال باید از مبارزان آن دوره سیاه بشنویم و در اسناد بجای مانده مشاهده کنیم که زندانیان سیاسی و شخصیت‌های معروف روحانی و غیر روحانی آن زمان همچون زنده یادان بازرگان، طالقانی، فاطمی، گلسرخی را در بیدادگاههای شاه حداقل برای حفظ ظواهر و رعایت تشریفات موجود با کت و شلوار و لباس روحانیت در معرض دید مردم در بیدادگاه حاضر کرده وغرور و حیثیت آنان را دستمایه عقده‌های شخصی و تسویه حساب‌های جناحی خود نمی‌کردند.

آمران و مجریان نمایش اخیر که به نام دادگاه عوامل اعتراضات پس از انتخابات برگزار شد گمان کردند که می‌توانند با زندانی کردن جوانان، دانشجویان، سیاسیون و نخبگان کشور و برگزاری مضحک و مهوع نمایش‌های مبتنی بر اعتراف‌گیری و تواب‌سازی در دل سایر دلسوزان ترس و رعب انداخته و در آرامشی گورستانی دولت برآمده از مهندسی آرا و کودتای انتخاباتی را مستقر نمایند.

گمان کردند که اگر دادگاه های نمایشی تشکیل دهند و تحلیل‌های سخیف، تکراری و روزنامه‌ای خود را از زبان زندانیان بی خبر از بیرون و رها شده از سلول‌های انفرادی بیان کنند، به دولت درگیر درگرداب بحران مشروعیت داخلی و خارجی خود اعتبارو مقبولیت عمومی بخشیده‌اند، اما نمی‌دانند که این اظهارات حتی اگر در شرایط خارج از زندان هم بیان شده بود، مردم آن را نتیجه تهدید و آزارمنتقدان و سند دیگری بر بی اعتباری نتیجه اعلام شده در انتخابات اخیردانسته و برای آن ارزشی قایل نخواهند بود.

ملت آگاه ایران در این شرایط درد ناک جمعی از بهترین عزیزان و دوستان جوان و دانشجوی فعال در جبهه مشارکت ایران اسلامی که بزرگ‌ترین وظیفه خود را طی سالیان اخیر دعوت سایر جوانان میهن به سیاست ورزی توام باقانون گرایی وآرامش در چارچوب مناسبات حقوقی نظام جمهوری اسلامی قرار داده بوده اند نظیر سید شهاب الدین طباطبایی، سعید نورمحمدی، عباس کوشا، حمزه غالبی، رضا همایی، سعیده کردی نژاد، زویا حسنی، حسین موسوی و سعید شریعتی و سایر جوانان و عزیزان بیرون از حزب ما نظیر محمدرضا جلایی‌پور، سمیه توحیدلو، نیکخواه، علی وفقی، قوچانی و امیرحسین شمشادی را با نقض صریح اصول متعددی از قانون اساسی و قوانین دادرسی نزدیک به دو ماه است که در بازداشت نگه داشته‌اند.

جوانانی که نمونه‌های نخبگی، ایمان و اخلاق دینی و تعهد ملی و دارای تحصیلات عالیه بوده و برای اعتلای دین و آیین و ملک و میهن سال‌های جوانی خویش را صادقانه مصروف کرده‌اند کماکان به جرم فعالیت انتخاباتی و دعوت از مردم برای خلق حماسه حضور پر شور ملت و کمک به یاران واقعی امام راحلمان آقایان موسوی و کروبی در بند و بازداشت هستند.

این اسارت دردناک و غیر قابل تحمل عزیزان ملت ایران در شرایطی تداوم می یابد که متاسفانه رافت اسلامی مسولین قضایی و امنیتی نظام تنها شامل حال سربازان انگلیسی و بیگانگان و متجاوزان به آب و خاک این کشور است و جوانان مسلمان وتحصیل کرده و خدمتگزار ایرانی جایی کماکان دربند بوده و پناهی جز خداوند بزرگ ندارند.

در این شرایط با استغاثه به در گاه خداوند رهایی بخش اسیران که همواره پناه و یاور مجاهدان راه حق وفضیلت است اعلام می‌داریم که اسرای ما و ملت ایران گناهی جز فداکاری برای بهبود وضعیت جامعه نداشته و می‌دانیم که هر آزادی و نجاتی تنها به دست توست، و در کتاب شریفت خوانده‌ایم که آزادی یوسف به تاخیر افتاد چرا که از غیر تو برای آزادی خود طلب کرد، ما نیز تنها از تو سلامت و آزادی یاران دربندمان و آزادی کشور عزیزمان را خواهانیم، و نیز خوب می دانیم که سرنوشت هیچ قومی تغییر نخواهد کرد مگر به اراده آن قوم، بنابراین ما با توکل به تو اراده به تغییرو اصلاح کرده‌ایم و می‌دانیم که پیروزی از آن ما و ملت بزگوار و شریف ایران است.
شاخه جوانان و دانشجویان جبهه مشارکت ایران اسلامی

سازمان ادوار تحکیم: تایید دولت با توسل به خون‌های به ناحق ریخته ممکن شده است

سازمان ادوار تحکیم وحدت با انتشار چهارمین بیانیه خود پس از کودتای 22 خرداد، نسبت به وضعیت بازداشت دبیرکل و سخنگوی خود و نیز تنفیذ حکم ریاست جمهوری ابراز نگرانی کرد و همچنین در واکنش به دادگاه روز شنبه اعلام کرد که خود اعترافات، را سندی بر اثبات جرایم عوامل تهیه آن می‌داند.

متن کامل این بیانیه به نقل از ادوارنیوز، به شرح زیر است:

ملت شریف ایران؛

بیدادگاه برپا شده برای محاکمه تعدادی از فعالان سیاسی و ده‌ها تن از شهروندان معترض به کودتای 22 خرداد و کشتارها و سرکوب‌های پس از آن نشان داد که فساد ناشی از تقلب در آراء‌ ملت که در وهله اول دولت و قوه مجریه را از سلامت و مشروعیت انداخته بود، اینک همچون ویروس کشنده‌ای به سایر اجزا و قوای حاکمیت رخنه کرده و دفاع کورکورانه زمامداران و هسته‌های اصلی قدرت از عده‌ای جاهل، جاعل و جانی می‌رود تا یکسره مشروعیت نظامی را که روزی برای تحقق آرمان‌های والای ملی و اخلاقی ملت ایران از پس سالها تحمل مصائب مبارزه با استبداد و خودکامگی شکل گرفته بود، بر باد دهد.

دستگاه قضایی که بایستی «مرجع تظلم خواهی» مردمان باشد اینک به نهادی بدل شده است که بخشی از آن علیه بخش دیگر کودتا کرده، بی اعتنا به دستورات عالیرتبه‌ترین مقام قضایی کشور، شبانه بساط محاکمه جمعی از فرزندان خدوم و خوش سابقه این مملکت را فراهم می‌کند و انبوه خانواده‌های مظلوم، بی‌پناه و داغدار شهدا و زندانیان را با این واقعیت مواجه می‌سازد که دیگر هیچ ملجاء و دادستانی در حاکمیت نیست که به ندای دادخواهی آنان گوش فرا داده و به دادگستری بپردازد.

نمایش بیدادگاه روز ده مردادماه و پرده‌های آتی آن بدان حد از حداقل رعایت تشریفات و بدیهیات برپایی یک محاکمه حتی با استانداردهای معیوب سیستم قضایی فعلی بی بهره است که بی شک برگی سیاه و زشت در تاریخ حقوقی کشور خواهد بود که آیندگان با سرافکندگی بایستی به تحقیق و پژوهش در باب علل وقوع چنین فاجعه‌ای در نظام حقوقی کشوری که بیش از صد سال سودای حاکمیت قانون را در سر داشته است، بپردازند.

براستی حاکمان از برپایی چنین صحنه‌ای از تبلور خودکامگی چه چیزی را جستجو می‌کنند؟ رییس قوه قضاییه که آخرین روزهای ریاست خود را می‌گذراند اگر وجدان خود را به قضاوت گیرد آیا نباید بر سر این ویرانه که وامی‌نهد و در خرابه‌های آن «کرامت انسان» به مسلخ می‌رود، شیون کند؟ آیا پس از ده سال، نتیجه نهایی شعار توسعه قضایی، حبس زدایی و عدالت کیفری انداختن شال‌های رنگی بر گردن قضاتی است که از رعایت بدیهی‌ترین اصول قضایی در دادرسی شانه خالی می‌کنند؟

در محکمه رسوایی که به راه انداخته‌اند بیانیه‌ای سیاسی را با عنوان مجعول، بی سابقه و بدون محتوای «کیفرخواست عمومی» که هیچ جایی در مفاهیم حقوقی تعریف شده ندارد، قرائت می‌کنند و ساعت‌ها از زبان‌ متهمان به مدح و ذم شخصیت‌ها و جریانات سیاسی می‌پردازند و از قانون دم می‌زنند اما بیان آشکار اصل 168 قانون اساسی را که اشعار می‌دارد: «رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت می‌گیرد» زیر پا لگدمال می‌کنند.

ملت ایران؛

امروز با دلی پرخون و در آستانه یکصد و سومین سالگرد پیروزی انقلاب مشروطه با شعار و خواسته اصلی تاسیس عدالتخانه، باید گفت بخش‌هایی از دستگاه قضاء عملا به کارگاه قرون وسطایی تواب‌سازی بدل شده و تنها اثر و کارکرد آن احتمالا خشنودی و ارضای حاکمانی است که عین عبارات و واژگان خود را به طور علنی از زبان منتقدان و مخالفان خود می‌شنوند.

آیا حاکمان می‌پندارند که با پخش چنین نمایشی از رسانه‌های دروغ می‌توانند برای دولت برآمده از کودتای انتخاباتی مشروعیت و مقبولیتی مردمی کسب کنند؟ آیا تصور می‌کنند که با چنین محاکمه‌ای می‌توانند سرپوشی برای آراء به سرقت رفته، شکنجه‌گاه‌های هولناک و جان‌های ستانده شده دست و پا کنند؟ بی شک؛ چنین آرزویی، خیالی باطل است.

ملت ایران امروز می‌داند که «تایید» این دولت تنها با توسل به خون‌هایی که به ناحق به زمین ریخته شده ممکن گردیده است و البته چه آسان می‌توان فرجام چنین حکومتی را ترسیم کرد. تاریخ گواهی می‌دهد که چه بسیار مستبدانی که می‌پنداشتند امکان برپایی کاخ قدرت بر جان و حق سلب شده مردم وجود دارد، اما یگانه حقیقت مشروعیت‌بخش قدرت یعنی «اراده مردم» سرانجام آنان را از خواب غفلت بیدار کرده و بنای حکومت بر سرشان خراب کرده است.

سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) اعلام می‌کند که اقاریر و اعترافات فعالان سیاسی دربند که تاکنون و یا از این پس منتشر شده یا می‌شود تنها از آن جهت قابل توجه است که سند و مدرکی در جهت اثبات جرایم عوامل تهیه آن پیش‌روی محاکم صالح و مستقلی می‌گذارد که در آینده به جنایات گسترده و نظام‌مند رخ داده در این مدت رسیدگی خواهند کرد و جز این هیچ‌گونه ارزشی ندارد.

سازمان ادوارتحکیم وحدت همچنین بار دیگر نگرانی خود را از تداوم بازداشت آقایان احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی دبیرکل و سخنگوی این سازمان اعلام داشته و تاکید می‌کند که حفظ جان کلیه بازداشت‌شدگان و از جمله این دو تن مستقیما برعهده حاکمیت و عوامل این گروگانگیری سیاسی بوده و نیز اعلام می‌دارد که این سازمان از هیچ ابزار قانونی و مسالمت‌آمیزی در جهت دفاع از حقوق اعضای خود و سایر بازداشت‌شدگان بی‌گناه، نخواهد گذشت.

سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت)

سیزدهم مردادماه 1388

سند تمارض دیکتاتور کوچک؛ احمدی‌نژاد فقط برای رهبر سرما خورده بود

عکس زیر مربوط به صبح امروز سه شنبه 13 خرداد است و لحظه‌ی دیده‌بوسی رئیس دولت کودتا با سلطان قابوس را نشان می‌دهد. مسئولان دولت کودتا ادعا کرده بودند که احمدی‌نژاد در روز نکبت به خاطر سرماخوردگی‌اش دست و صورت رهبر را نبوسیده بود، اما ظاهرا احمدی‌نژاد فقط برای رهبر مریض بوده و یا آنکه ارادتش به سلطان قابوس بیشتر است!


پس از سردبیر اعتماد ملی، سردبیر روزنامه فرهیختگان هم بازداشت شد

رضا نوربخش، سردبیر روزنامه فرهیختگان، ساعتی پیش توسط نیروهای امنیتی ایران در محل کارش بازداشت شد.

به گزارش «موج سبز آزادی» این روزنامه‌نگار در شرایطی بازداشت شد که مسئولان قضایی و امنیتی به خانواده بازداشت شدگان قبلی وعده می‌دهند که بازداشت‌ها تمام شده و به زودی اکثر بازداشت شدگان آزاد خواهند شد.

بر اساس گزارش‌های رسیده، سردبیر روزنامه‌ی فرهیختگان ساعت 9 شب در محل کارش بازداشت شد و ماموران در حین بازداشت به تفتیش وسائل شخصی و محل کار وی پرداخته و بخشی از وسائل نوربخش را نیز همراه خود برده‌اند.

لازم به ذکر است که چندین روزنامه‌نگار دیگر از جمله سعید حجاریان مدیرمسئول روزنامه صبح امروز، عیسی سحرخیز، محمد قوچانی سردبیر روزنامه اعتماد ملی، ژیلا بنی‌یعقوب، بهمن احمدی امویی، مسعود باستانی، مهسا امرآبادی،
مجید سعیدی، مازیار بهاری، ساتیار امامی، بهزاد باشو و ... همچنان زندانی هستند.

بازداشت همسر مهدي هاشمي در ناآرامی‌های دیروز

در ناآرامی‌های پراکنده روز دوشنبه تهران، همسر مهدی هاشمی رفسنجانی، فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت، حوالی میدان ونک در تهران دستگیر شد.

به گزارش «سلام‌نیوز» وی پس از دستگیرشدن و با طی مراحل قانونی، در اختیار مراجع ذیربط قرار گرفته است. همسر فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام صبح امروز و با وساطت‌های صورت گرفته آزاد شده و به خانواده‌اش پیوسته است.
گفتنی است در جریان ناآرامی‌های 30 خرداد امسال نیز، فائزه، دختر رئیس مجمع تشخیص مصلحت در حالی که به همراه برخی بستگانش، از جمله دو دختر خود و همسر مرعشی در میان معترضين حضور داشتند، دستگیر شدند اما دو روز بعد با آزادی آن‌ها از بازداشت موقت، موافقت شد.

حذف وبلاگ مجری اعترافات تلویزیونی ابطحی و عطریانفر به خاطر حملات کامنتی مردم

وبلاگ سعید مرآتی، مجری اعترافات تلویزیونی محمدعلی ابطحی و محمد عطریانفر به خاطر حمله ناگهانی مردم به بخش کامنت‌ها از کار افتاد.

به گزارش «موج سبز آزادی»، به دنبال پخش اعترافات تلویزیونی محمد عطریانفر و محمدعلی ابطحی از شبکه‌های مختلف تلویزیون، موج کامنت‌گذاری علیه ایمان مراتی مصاحبه‌گر این برنامه آغاز شد.
دوشنبه شب عطریانفر و ابطحی در یک برنامه تلویزیونی به اشتباهات خود اعتراف کردند و گفتند که در زندان در شرایط عالی به سر مي‌برند و زیر هیچ فشاری قرار ندارند، بلکه زندان به‌فرصتی تبدیل شد که بیشتر فکر کنند و در نتیجه متنبه شده‌اند. ایمان مراتی مصاحبه‌گر اعترافات تلویزیونی بود که به دنبال پخش آن، بسیاری از کاربران اینترنتی کامنت‌های اعتراضی شدیدی را روی وبلاگ شخصی او قرار دادند. حملات به این وبلاگ به قدری شدید بود که پس از چند ساعت از دسترس خارج شد.
گفتنی‌ست وبلاگ جدید سعید مرآتی که به خاطر حملات کامنتی مردم به این آدرس منتقل شده بود هم تنها دو ساعت بعد از شروع به کار توسط سبزها هک شد.

نامه برادر سمیه توحیدلو به خواهر دربندش

محمدحسین توحیدلو در نامه‌ای به خواهرش سمیه توحیدلو که هم‌اکنون نزدیک به ۵۰ روز است در بازداشت غیرقانونی به سر می‌برد استقامت و اندیشه سبز او را ستود. به گزارش «موج سبز آزادی» متن این نامه که در صفحه شخصی فیس‌بوک محمدحسین توحیدلو درج شده به شرح زیر است:

سمیه جان
هرروز صبح با امید شنیدن خبر رهایی تو از خواب بلند می‌شویم با خود می‌گوییم شاید امروز اسمت در لیست آزادشدگان باشد. چند روزی است که دست‌های نیازمان روز و شب برای آزادی تو به سوی خدا دراز است و به او امید بسته‌ایم گرچه می‌دانیم هیچ در و دیواری نمی‌تواند روح بلند تو را در بند کشد، تو آزاده‌ای و اسطوره مقاومت.
اندیشه سبز تو هیچ‌گاه در کنج زندان نمی‌ماند. می‌دانم سکوت و تاریکی زندان سخت است و طاقت‌فرسا ولی با ایمان و توکلی که از تو سراغ دارم یقین دارم که این روزهای ظلمانی را با نور یاد خدا و مناجات با او برای خود روشن می‌کنی و سکوت سلول را خلوتکده نیایش با معشوق می‌نمایی چون پدر و مادر به تو یاد داده‌اند که تنها و تنها اوست که می‌تواند آرام بخش و تسکین‌دهنده جان باشد.
خواهر عزیزم، روز و شب برایت دعا می‌کنم. وجودت پر از امید و توکل باد! به امید آن روز که بیایی تا مادرت با اشکهای شوق غلطیده بر گونه‌اش روزه‌اش را افطار کند. روزه‌ای که از هنگام رفتنت تا کنون مهمان خانه ماست. بیایی تا پدرت با غرور و افتخار سجده شکر به جا آورد. بیایی تا همسرت خانه را برای مقدم تو گلباران کند و باز نغمه‌های شادی‌آفرین تو در آن جاری شود.
استقامت به پای تو سجده می‌زند سمیه جان
به وجود نازنینت افتخار می‌کنیم
برادرت: محمدحسین

یک روز پس از تنفیذ حکم دولت کودتا: مدیرعامل سابق ایسنا بازداشت شد

ساعتی پیش مدیرعامل سابق خبرگزاری ایسنا با حکم دادگاه انقلاب بازداشت شد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، میرحمید حسن‌زاده که در حاضر مشاور مدیرعامل ایسنا است در جریان انتخابات مدیر سایت قلم‌نیوز بوده است.
گفته می‌شود علت دستگیری او نیز به دلیل همکاری با این سایت است. این دستگیری در محل خبرگزاری ایسنا انجام شده و کامپیوتر دفتر وی نیز توسط ماموران برده شده است.
حسن‌زاده که مدیریت سایت قلم‌نیوز را پیش از این تحویل داده بود، از دوستان نزدیک ابوالفضل فاتح بنیانگذار ایسنا و رئیس کمیته تبلیغات و اطلاع رسانی ستاد میرحسین موسوی است.

پاسخ زهرا رهنورد به نامه همسر جلایی‌پور

در پي نامه فاطمه شمس، همسر محمدرضا جلايي‌پور به دكتر رهنورد كه خواستار تداوم مسير جنبش سيز براي تحقق مطالبات تاريخي ملت ايران بود، همسر ميرحسين موسوي نيز به آن نامه پاسخ داد. به گزارش «سلام نیوز» متن نامه زهرا رهنورد در پاسخ به فاطمه شمس (همسر محمد رضا جلايي‌پور) بدين شرح است:

سلام بر بانوي انديشمند و جوان، خانم فاطمه شمس و سلام بر همه دلواپسان آزادي و حقيقت و همه شيرزناني كه سبزي انديشه‌شان، برآمده از سرخي خون دل‌هاي التيام نايافته و صلابتشان برخاسته از استقامت سنگ صبوري‌هاي تاريخي است و اين راه ،خط سيري است كه «هيچش كناره نيست» و البته فراز قله‌ آن به فاطمه (س) و زينب كبري مي‌رسد اما گستره آن تا بي‌نهايت، سلسله‌اي از زنان بيدار دلي است كه هر يك استوانه‌هاي تاريخند و من تبار آنها و شماعزيزان نورسته را، به خوبي مي‌شناسم.
نامه شما، فاطمه عزيزم،‌ بيانيه حضور هدفمند و غيرتمندانه زن ايراني است در عرصه تعهد، آزادي و مقاومت
گفته‌هاي سرشار از خرد و دردمندي شما، نماد تولد مجدد زناني است كه در سرزمين ما، سلاله اي ابدي دارند و من سي‌ودو سال پيش طلوع و تجلي او را در كتاب طلوع زن مسلمان پيش‌بيني كرده بودم.( اگرچه آن كتاب كه خارج از كشور (آمريكا) كنفرانس داده شد، هرگز در ايران پس از انقلاب، تجديد چاپ نشد.
زيرا جزم‌انديشان كهنه‌گرا و اشاعه‌دهندگان ديكتاتوري و مخالفان حقوق زن كه هميشه مرا دشمن تداوم تحجر و خودكامگي خود دانسته‌اند. بيشترين نقش را در محاق كشاندن آن كتاب ايفا نمودند). باحضور ميليوني سرشار از انرژي، حيات ،حريت و حق طلبي زنان رشيده مان،آن زن ترسيم شده و مكتوم درصفحات كتاب «طلوع زن مسلمان» را در سيماي زنان سلحشور امروز ميهنمان مي‌بينيم كه با فكر، گوشت و پوست و با حضور سبز خود، گوياي آنند كه سخن حق هرگز نمي‌ميرد.
امروز، و در شرايط مقابله جنبش سبز مردم ايران با ساختارشكنان، زنان كشور ما در بهت و نگراني به سر مي‌برند، اما دو دسته از آنان رنج و دغدغه‌اي مضاعف را بر دوش مي‌كشند.
نخستين دسته، زنان اسير و زنداني هستند كه به جرم حق‌طلبي و آزادي‌خواهي اسير شده‌اند و خدا مي‌داند كه در زندان با چه هتاكي‌ها و رنج‌ها روبرو هستند، كه همينجا آزادي بي‌قيد و شرط همه آنان را خواهانم.
دسته ديگر، زنان، دختران و مادران و همسران زندانياني هستند كه نگران حيات و پرونده‌سازي و شكنجه و هتاكي نسبت به فرزندان، دختران و شوهران، و مردان خود هستند و اغلب بي‌خبر از آنها در شديدترين شرايط نگراني به سر مي‌برند. كيست كه نداند در وضعيت‌هاي سخت و بحراني، فشارهاي وارده بر زنان مضاعف است و نوگلاني پرپر شده چون، نداآقا سلطان، ترانه موسوي و زنان مقاوم ديگر، در عين حال زنان و خانواده‌هاي زنداني كه بر تارك جنبش سبز مردم ايران خواهنددرخشيد از اين نمونه‌اند.
چه قلم‌ها كه بر سر حفظ ويرانه‌هاي سياه خودكامگي شكسته شده و چه انديشه ها كه به محاق رانده شده است،‌اما حقيقتي كه از ساحت قلم مي‌تراود، فقط كلماتي مكتوب در سينه صفحات نيست. بلكه در سويداي كالبد واژگان،روح بلند مفاهيم به هزاران شكل شكفته مي‌شود و شاهدمثال آن، زن امروز ايراني‌است كه شما، خانم فاطمه شمس( همسر آقاي محمدرضا جلايي‌پور زنداني) يكي از نمونه‌هاي آن هستيد.
شما از روي تعهد و نه از روي ريا و تفاخر از فضايل همسرتان( محمدرضا )گفتيد و به حق گفتيد، و كيست كه نداند، اما به راستي كه جوانان ايراني همه با فضيلت‌ و حق‌طلب و عدالت خواهند، و البته شايد از ديد ستم ‌پيشگان، اين جرم بزرگي است كه جوانان بايد تاوان آن را با شكنجه شدن‌ها و گلوله‌باران شدن‌ها پس بدهند، و بيگناه پرپر شوند.
اما مباد كه به فاصله يكصد سال، يعني از انقلاب مشروطه، تاكنون همچنان سخن عارف شاعر دلسوخته،‌كه با سوگواري مي‌سرود؛
"از خون جوانان وطن لاله دميده،" باز هم تداوم يابد. لهذا، براي پايان دادن به اين مرثيه است كه اكنون، ما راه را، علي‌رغم سختي‌ها و فراز و نشيب‌هايش ادامه مي‌دهيم و براي نيل به مقصد مطلوب، بر استواري و پايداري خود هم سوگند شده‌ايم. من هم قطره كوچكي هستم در كنار درياي خروشان همت مردم ايران و مادران عزيزان شهيدي، چون نداآقاسلطان، ترانه موسوي و سهراب اعرابي و محسن روح‌الاميني و كامراني‌ها و همسران چشم‌انتظار و صبوري چون شما، فاطمه عزيز و بسياري ديگر كه شايد در ميان ما هستند اما ناشناخته‌اند ليكن در سپهر حريت و حقيقت، درخشان و پرتوافكن و ماندگار خواهند بود،‌ملت ما راه خود را به خوبي شناخته و تحصيل آرمانهايش را منوط به عدم انحراف از آموزه‌هاي امام وشهيدان و قانون اساسي و پيگيري رفتاري مدني مي‌داند و براي آن جانفشاني مي‌كند، در اين مسير جان و آبروي زهرا رهنورد، فديه ناقابلي براي تحقق چنين هدف متعالي است و بارها گفته‌ام كه حاضرم هزار بار تير باران شوم اما قطره خون بيگناهي، از ستم دژخيمان، بر زمين نريزد.
امروز همه ما با ايمان و دلاوري و سلحشوري راه سبزمان را ادامه مي‌دهيم.
ملت ما اطمينان دارد كه به قله رفيع مردم‌سالاري حقيقي خواهد رسيد و درفش آزادي معونيت، رفاه و عدالت را برفراز آن به اهتزار خواهد آورد و با اين اميد كه براي هميشه زندان‌هاي سياسي در سرزمين ما برچيده شود و زنداني سياسي نداشته باشيم از اين روي است كه يكديگر را خطاب مي‌كنيم :
"تو پاي به ره نه و هيچ مپرس خود راه بگويدت كه چون بايد رفت"
آري "ان موعدكم الصبح، اليس صبح بقريب"
وعده ما، صبحدم. آيا نزديك نيست
زهرا رهنورد

مدیر سابق قلم نیوز بازداشت شد

ساعتی پیش مدیرعامل سابق خبرگزاری ایسنا با حکم دادگاه انقلاب بازداشت شد.
به گزارش «پارلمان‌نیوز»، میرحمید حسن‌زاده که در حاضر مشاور مدیرعامل ایسنا است در جریان انتخابات مدیر سایت قلم‌نیوز بوده است.
گفته می‌شود علت دستگیری او نیز به دلیل همکاری با این سایت است.
این دستگیری در محل خبرگزاری ایسنا انجام شده و کامپیوتر دفتر وی نیز توسط ماموران برده شده است.
حسن‌زاده که مدیریت سایت قلم‌نیوز را پیش از این تحویل داده بود، از دوستان نزدیک ابوالفضل فاتح بنیانگذار ایسنا و رئیس کمیته تبلیغات و اطلاع رسانی ستاد میرحسین موسوی است.

یک مرجع تقلید: می‌خواهید من باور کنم که احمدی‌نژاد 24 میلیون رای داشت؟

یکی از مراجع تقلید چندی پیش به هیات اعزامی از سوی شورای نگهبان گفته بود: می خواهید من باور کنم که احمدی نژاد 24 میلیون رای داشت؟
به نوشته سایت سلام، چندی پیش هیاتی که از سوی شورای نگهبان به قم رفته بود تا مراجع را قانع کند که تقلبی در انتخابات نشده است، بدون حصول نتیجه به تهران بازگشت. یکی از مراجع تقلید پس از آنکه به سخنان کدخدایی و دیگر اعضای شورای نگهبان گوش کرد، گفته بود: می‌خواهید من باور کنم که احمدی نژاد 24 میلیون رای داشت؟
براساس این گزارش این مرجع تقلید بدون آنکه ادامه سخنان آنها را گوش کند، گفته بود که؛ از اینجا بروید و دیگر ادامه ندهید.
همچنین شنیده شده است که یکی از اعضای دولت نیز وقتی به دیدار ایشان رفته بود تا وی را قانع کند که پیام تبریک به رئیس دولت بدهد، این مرجع تقلید او را سفاک خوانده بود و اجازه ورود به دفترش را نداد.

فردا مشروطه در بهارستان تکرار می‌شود

از مشروطه 103 سال و از انقلاب اسلامی 30 سال می‌گذرد، اما هنوز در ایران نوعی سلطنت مطلقه حکمفرماست؛ ملت را تهدید و به تقلید کاریکاتوری از انقلاب 57 متهم می‌کنند، مردم را تحقیر می‌کنند و سر به سقف می‌کوبند، می‌گیرند و می‌زنند و می‌کشند و همه را به گردن دشمن می‌اندازند. پاسخ ما چیست؟
فردا هم سالگرد صدور فرمان مشروطیت است و هم روز تحلیف یک کودتاچی؛ مثل همیشه باز تاریخ تکرار می‌شود و مثل همه‌چیز ایران، متناقض در متناقض. صد سال پیش مردم معترض به یک شاه مستبد فهماندند که قانون و مجلس نیاز دوران جدید است و تمام تلاش‌ها در جهت محدود کردن قدرت افسار گسیخته آن مستبد و مستبدان احتمالی دیگر بود. اکنون بعد یکصد سال، شاید با یک پله عقبگرد به نسبت زمان، باز سعی می‌کنیم حقوق خودمان را مطالبه کنیم و یک مستبد را وادار کنیم که سر جایش بنشیند و در حد خود سخن بگوید.
چندی پیش دومین «موج آفرینی» را با هدف ایجاد تجمع میلیونی و آرام در میدان بهارستان و اطراف مجلس در روز چهارشنبه ۱۴ مرداد پیشنهاد دادیم. پیشنهاد این تجمع هم در بیش از نیمی از ایده‌های رسیده به «موج سبز آزادی» موجود بود و هم از سوی وبلاگ‌ها و وبسایت‌های زیادی مورد تاکید قرار گرفته بود.
قرار بر این است که در روز تحلیف رئیس دولت کودتا، مردم در مقابل مجلس بهارستان تجمع کنند و نگذارند که به دور از صدای اعتراض آنان، این رئیس دولت کودتا، سوگند دروغ بخورد و خود را حافظ حقوق ملت معرفی کند. مردم قرار است در این تجمع که از ساعات آغازین صبح روز چهارشنبه انجام خواهد شد، از نمایندگان خودشان بخواهند با عدم حضور در مراسم تحلیف، به ملت بازگردند و مجلس تحلیف را از رسمیت بیندازند. مردم باید به نمایندگانشان بگویند که با حضور در جلسه تحلیف یک فرد متقلب، دیگر نماینده واقعی مردم نخواهند بود؛ بلکه در نگاه ملت، اعتبار و امتیازدهندگان به دولت کودتا به حساب خواهند آمد.
پیشنهاد می‌کنیم موج آفرینان از ایده‌هایی که خود و دیگران برای این تجمع پیشنهاد کرده‌اند، استفاده کنند. ما به طور خاص ایده‌هایی را پیشنهاد می‌کنیم که فضای تجمع روز بهارستان را از حالت خشونت‌بار و درگیری خارج و به یک اجتماع شاد مردمی تبدیل کنند. استفاده از عروسک، صورتک، بادکنک، بادبادک، رنگ‌پاشی، پلاکاردهایی در تمسخر و تحقیر کودتا و تاکید بر اراده ملت برای اینکه نگذارند دولت کودتا آنها را ناامید و منفعل کند، از جمله کارهای ممکن برای رسیدن به این منظور است. همچنین در صورت ممانعت احتمالی از حضور در اطراف بهارستان یا اشباع شدن فضای میدان، مسیرهای منتهی به میدان استقلال (خیابان جمهوری)، میدان شهدا (خیابان پیروزی)، میدان امام خمینی و بازار تهران، گزینه‌های پیرامونی جایگزین هستند.
فردا صبح در خیابان جمهوری و میدان بهارستان باید آنقدر تعدادمان زیاد باشد که به راحتی نتوانند این اعتراض را سرکوب کنند. باید چنان در صحنه بمانیم که سرکوب‌گران از سرکوب شرمنده شوند. فردا روز خانه نشستن نیست، روز کار داشتن نیست. فردا روز تصمیم است برای ما، و شاید تسلیم برای آنها... آرزویش که عیب نیست بر ما.
فریادهای الله اکبر ما برای گوش مستبدانی نیست که حتی انقلاب اسلامی مردم ایران را هم به تمسخر می‌گیرند که حرف دهانشان را هم نمی‌فهمند و از آن انقلاب بزرگ که خودشان میراث‌خوار آن هستند، با عبارت «حرکتی کاریکاتورگونه مثل "آن انقلاب"» یاد می‌کنند. صدای ما برای رسیدن به گوش مسئولان حکومتی هم نیست که اگر گوشی بعد از شهادت ندا و سهراب باز نشود، با این روش‌های ما باز نمی‌شود. آن گوش‌ها و دل‌های بسته را شاید روزی خدا باز کند که فرموده: ام علی قلوب اقفالها ...
صدای ما برای رسیدن به خودمان است، برای این است که خودمان را در ارتباط با یکدیگر، در این فرهنگ تکه تکه کننده و خودخواه ساز، بازسازی کنیم. الله اکبرهای شبانه، ما را به این همبستگی نزدیک می کند که مبارزه برای نفی استبداد را ادامه دهیم. در هفته‌های گذشته فهمیدیم که اگر حتی یک هفته خاموش شویم، باز برای یک مراسم به طور آگاهانه می‌توانیم فکر کنیم، برنامه‌ریزی کنیم و همواره با شیوه‌های بهتر و موثرتری کارمان را ادامه دهیم. مهم است که این امید برای یافتن راههای تازه را زنده نگه داریم.
فردا روز بزرگی است در تاریخ ایران. با ایمان به بهارستان برویم. شاید به نشانه‌ی این ایمان و نیز برای تقویت روحیه، بد نباشد وضو هم بگیریم. باشد که فردا لبخند ما، شادی ما، دو انگشت رو به آسمان ما، حضور ما و غرور ما، امید ما و ایمان ما، ایران را ما را نجات دهد.

خبری که از روی سایت ایلنا حذف شد: گزارش مرتضوی به نمایندگان و افشای شکستگی جمجمه‌ی محسن روح‌الامینی

خبرگزاری ایلنا دقایقی پیش خبر مربوط به حضور مرتضوی در جمع گروهی از نمایندگان مجلس و اظهارات امیدوار رضایی، برادر محسن رضایی، در خصوص شکستگی جمجمه شهید محسن روح‌الامینی را از سایت خود حذف کرد. به نظر می‌رسد علت حذف، همین اظهارات باشد؛ چرا که مرتضوی و مقامات دیگر پیش از این ادعا کرده بودند روح‌الامینی به علت مننژیت فوت کرده است. متن خبر حذف شده از سایت ایلنا:

سعيد مرتضوي با حضور در جلسه كميسيون حقوقي و قضايي مجلس گزارشي از روند رسيدگي به مجموعه مسائل مطرح شده در مورد كودتاي مخملي به نمايندگان عضو اين كميسيون و اعضاي كميته ويژه بررسي وضعيت بازداشت‌شدگان اخير ارائه داد.

محمد كرمي‌راد عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس، با اشاره به اينكه در گزارش مرتضوي نسبت به وضعيت متهمان اين پرونده نيز توضيحاتي ارائه شد، ادامه داد: در اين گزارش در مورد افرادي هم كه ناآگاهانه به خيابان‌ها آمده بودند، افرادي كه نسبت به عملكرد خلاف قانونشان توجيه شده و با قرار وثيقه آزاد شده‌اند، حضور سازمان‌يافته عناصر منافق و حضور اين افراد در ستادها، آشوب‌ها و اغتشاشات اخير، مطالبي مستند عنوان شد.
به گفته وي مرتضوي در مورد طراحان فتنه‌هاي اخير، عوامل برنامه‌ريز و محركين اصلي توضيحات مفصلي به نمايندگان مجلس داده است.

كرمي راد همچنين از گزارش دادستان تهران در مورد سه نفر از كشته‌شدگان حوادث اخير، خبر داد: وي در پاسخ به اينكه منظور از اين كشته‌شدگان علاوه بر روح‌الاميني و كامراني چه كس ديگري است؟، افزود: نام اين فرد را به خاطر ندارم. اما گويا يك نفر از مضروب‌شدگان در تجمعات و اغتشاشات اخير بوده است كه به بيني و پاي وي آسيب وارد شده است. وضعيت اين فرد پس از بستري شدن در يكي از بيمارستان‌ها، به خانواده وي اطلاع داده مي‌شود و آنها او را به يك بيمارستان خصوصي ديگر منتقل مي‌كنند اما اين فرد در بيمارستان فوت مي‌كند.

عضو كميته ويژه مجلس در پاسخ به اينكه آيا پرونده پزشكي روح‌الاميني و كامراني كه نمايندگان مجلس از دادستان تهران خواسته بودند، آن را در اختيار نمايندگان قرار دهد، به مجلس ارائه شده و مورد بررسي نمايندگان قرار گرفته است يا نه؟، گفت: گويا آقاي اميدوار رضايي به عنوان پزشكي كه عضو كميته ويژه مجلس نيز هست، پرونده پزشكي اين افراد را بررسي كرده و متوجه شكستگي جمجمه شده است.

كرمي‌راد در پاسخ به اينكه اين شكستگي جمجمه در جسد روح‌الاميني ديده شده يا ديگر كشته‌شدگان حوادث اخير؟، گفت: مطمئن نيستم اما تصور مي‌كنم، در مورد شخص روح‌الاميني بوده است.

وي در مورد اينكه دادستان تهران پيش از اين اعلام كرده بود اين افراد به دليل ابتلا به بيماري مننژيت در زندان درگذشته‌اند، گفت: بنده در جزئيات اين مسائل قرار ندارم و بيش از اين نمي‌توانم توضيح بدهم.

نماينده كرمانشاه با اشاره به سخنان صبح امروز مرتضوي در جلسه كميسيون حقوقي و قضايي مجلس، ادامه داد: دادستان تهران اعلام كرد كه نسبت به پيگيري مجازات آسيب‌زنندگان در مسائل اخير جدي است و مطابق دستور رهبري در مراسم تنفيذ رياست‌جمهوري به اين مساله عمل خواهد كرد.

به گفته وي، مجموعه تلاش‌هاي قواي مقننه و قضاييه در راستاي آن است كه اگر احيانا برخورد غيرقانوني با بازداشت‌شدگان اخير چه در بازداشتگاه كهريزك و چه از سوي نيروي انتظامي صورت گرفته است، مورد بررسي قرار گرفته و از آسيب‌ديدگان دلجويي شود.

عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس از تقسيم كار اعضاي كميته ويژه بررسي وضعيت بازداشت‌شدگان اخير، خبر داد و افزود: قرار بر اين است كه ملاقات‌هايي با آيت‌الله شاهرودي و دادستان تهران داشته باشيم. همچنين از بازداشتگاه‌ها و بند زندانيان سياسي اوين بازديد كنيم. علاوه بر اين برخي نمايندگان مسوول دلجويي از آسيب‌ديدگان اخير شده و برخي نيز اخبار كذب منتشره در سايت‌هاي داخلي و خارجي در مورد حوادث اخير را پيگيري خواهند كرد.

بازتاب مراسم تنفیذ در رسانه های خارجی/عدم پخش زنده مراسم از صداوسیما برای اولین بار

برخلاف انتظار،تنفیذ ریاست جمهوری دهم به شکل مستقیم از صداو سیما پخش نشد.
مراسم تنفیذ ریاست جمهوری دهم بر اساس برخی اخبار قرار بود ساعت 10 صبح امروز برگزار شود اما این مراسم از سوی رسانه ملی به شکل زنده پوشش داده نشد.
شبکه خبری العالم زودتر از رسانه های داخلی خبر مراسم تنفیذ را مخابره و حاضران و غایبان در این مراسم را اعلام کرد. بر اساس این خبر تنها روسای سه قوه و دبیر شورای نگهبان در صف حاضران شناخته شده قرار داشتند و از خاتمی، هاشمی، موسوی و کروبی و سید حسن خمینی به عنوان غایبان مراسم تنفیذ نام برده شده بود.
نخستین تصاویر از مراسم تنفیذ محمود احمدی نژاد را بخش خبری ساعت 12 شبکه خبر مخابره کرد. در این فیلم ها نشان داده شد که احمد جنتی در کنار علی لاریجانی و محمود احمدی نژاد و هاشمی شاهرودی در سمت راست نشسته بودند. دبیر شورای نگهبان در جایی نشسته بود که در مراسم تنفیذ روسای جمهور گذشته، هاشمی رفسنجانی آنجا می نشست.
مراسم تحلیف امروز در رسانه های مختلف جهان بازتاب داشت. بیشتر این رسانه ها علاوه بر این موضوع به مواردی مانند غیبت برخی چهره های شاخص، کابینه آینده و اعترافات چند روز اخیر برخی متهمان نیز توجه کرده اند.
نیویورک تایمز ضمن انعکاس خبر مراسم تنفیذ نوشت که دو رییس جمهور پیشین ایران یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی مراسم دوشنبه را «بایکوت» کردند.
خبرگزاری اسوشییتدپرس نیز نوشت که تلویزیون ایران ازپخش مستقیم این مراسم خودداری کرد و توضیح داد «احمدی نژاد که چهار سال پیش دست آیت الله خامنه ای را بوسیده بود این بار گفتگوی کوتاهی داشتند. احمدی نژاد به آیت اله خامنه ای نزدیک شد تا دست ایشان را ببوسد، اما رهبر ایران او را متوقف کرد و یک گام به عقب نهاد. هر دو چند کلمه ای رد و بدل کردند، احمدی نژاد خندید، و بعد آیت الله خامنه ای به او اجازه داد تا شانه ایشان را ببوسد.»
رنگ کت شلوار احمدی نژاد نیز امروز به سوژه جالب توجهی برای خبر گزاری ها بدل شده بود. در جریان مناظره او با میرحسین موسوی برخی رسانه های غربی به رنگ بژ کت و شلوار احمدی نژاد پرداختند و این بار نیز خبر گزاری فرانسه نوشت: احمدی نژاد52 ساله که یک دست کت و شلوار خاکستری بر تن داشت، حکم رهبری را دریافت کرد. و شانه ایشان را بوسید.
حضور محسن رضایی در مراسم نیز مورد توجه خبرگزاری فرانسه قرار گرفت

تحلیف پخش زنده دارد؛ اگر جا نزنند

خبرگزاری ایرنا اعلام کرد که مراسم تحلیف رئیس دولت کودتا فردا با پخش زنده همراه خواهد بود. مراسم تنفیذ هم طبق روال دوره‌های قبلی قرار بود به طور زنده پخش شود، اما نشد. آیا این بار هم احتمال تحریک و اعتراض مردم، پخش زنده را منتفی خواهد کرد؟
به نوشته خبرگزاری دولت، اين مراسم با پخش زنده، سرود ملي جمهوري اسلامي ايران و تلاوت آياتي از کلام الله مجيد آغاز مي شود و پس از خير مقدم و سخنراني رييس مجلس، آيت الله سيد محمود هاشمي شاهرودي رييس قوه قضاييه سخنراني خواهد کرد.
همچنین میرتاج‌الدینی عضو هیات رئیسه مجلس نیز خبر داده که بیش از 300 خبرنگار، عکاس و تصویربردار داخلی و خارجی مراسم تحلیف رئیس جمهور را پوشش خبری خواهند داد. پس از تحلیف، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور و علی لاریجانی رئیس مجلس به ایراد سخن خواهند پرداخت.
آیا با همه این ادعاها، تحلیف هم مانند تنفیذ خواهد شد و به طور پنهانی و بدون خبررسانی همزمان، انجام خواهد شد؟

نامه‌پراکنی در سطوح بالای قوه قضائیه؛ سند تخلفات مرتضوی و احمدی مقدم منتشر شد

دو روز پس از آنکه دادستانی اظهارات قائم‌مقام رئيس كل دادگستري استان تهران در خصوص بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک را تکذیب کرد، این مقام عالی‌رتبه قضایی اسنادی را منتشر کرد که نشانگر تخلفات صریح مرتضوی دادستان تهران و احمدی مقدم فرمانده ناجا در ایجاد کردن و برقرار ماندن این بازداشتگاه است. حال باید از این مقام قضایی و دیگران پرسید: آیا فقط همین یک بازداشتگاه، غیر قانونی و «غیر استاندارد» بوده است؟!
متن نامه حميد درخشان نيا قائم مقام دادگستري استان تهران بدين شرح است:
هرچند استحضار افكار عمومي از مفاد فرمان اخير مقام معظم رهبري مبني بر تعطيلي بازداشتگاه غيرمجاز كهريزك كه از سوي دبير شوراي عالي امنيت ملي انتشار يافت، خود، دليل قاطع و مستندي بر چگونگي وضعيت و موقعيت حقوقي بازداشتگاه مزبور مي‌باشد و اگرچه صدور و اجراي سريع فرمان مذكور، اينجانب را در ارائه مستندات مرتبط با بازداشتگاه فوق‌الذكر و پيشنهادات ارائه‌شده از سوي اعضاي هيات نظارت بر حسن اجراي قانون حفظ حقوق شهروندي به رياست محترم آن هيات، بي‌نياز مي‌كند، مع‌الوصف، به انگيزه تنوير و تشحيذ اذهان عمومي و در پاسخ به آنچه كه متاسفانه بدون انعكاس كامل واقعيت و فراتر از قواعد مربوط به سلسله مراتب سازماني دستگاه قضا، در اطلاعيه روابط‌عمومي‌دادسراي عمومي و انقلاب تهران؟!! آمده است، و با تاكيد بر پرهيز جدي از هرگونه تنش و چالش، اعلام مي‌دارد:
مدارك و مستندات مربوط به بازديد برخي از اعضاي هيات نظارت بر حفظ حقوق شهروندي دادگستري استان تهران كه در تاريخ 6/8/86 از بازداشتگاه كهريزك صورت گرفته و اتفاقا احد از معاونين دادستان عمومي و انقلاب تهران نيز در زمره اعضاي بازديدكننده از بازداشتگاه بوده‌اند و نيز متن پيشنهادات مطرح شده از سوي اعضاي هيات مزبور و متن دستور رياست كل دادگستري استان تهران و همچنين اقدامات، گزارشات و مكاتبات بعدي انجام شده در خصوص بازداشتگاه موصوف و سرانجام دستور رياست قوه قضائيه در اين مورد كه در تاريخ 7/11/86 صدور يافته است، در دبيرخانه هيات نظارت و بازرسي حفظ حقوق شهروندي دادگستري استان تهران و نيز دفتر امور زندانيان همين دادگستري موجود و مضبوط است كه به جهات و دلايل قانوني و نيز طبيعت گزارشات و مكاتبات فوق‌الذكراز جهت مقررات مربوط به طبقه‌بندي اسناد سازماني‌ از ابراز و ارائه تمامي مدارك و مستندات موجود در اين خصوص معذوريم و در اين مقام، صرفا به مشخصات و مفاد پنج فقره مستند موجود كه دقيقا ناظر به اظهارات مطرح شده در مراسم توديع و معارفه رئيس دادگستري بخش چهاردانگه در قسمت مربوط به بازداشتگاه كهريزك‌ بوده و از سوي هيات نظارت بر حفظ حقوق شهروندي در اختيار قرار گرفته است، به شرح ذيل تصريح مي‌نمايد:


1- بخش مربوط به نظريه و پيشنهادهاي هيات حفظ حقوق شهروندي كه در گزارش مورخ 6/8/86 آن هيات تحت عنوان "بند 3 پيشنهادها" چنين تصريح شده:
"در اجراي ماده 14 دستورالعمل حفظ حقوق شهروندي نسبت به رفع اثر از اقدامات غيرقانوني در ايجاد بازداشتگاه مذكور و تحويل متهمان به بازداشتگاه‌هاي قانوني اقدام مقتضي معمول دارند."
2- متن دستور مورخ 27/8/86 رياست كل دادگستري استان تهران و رئيس هيات نظارت بر حفظ حقوق شهروندي خطاب به دبير هيات مبني بر اينكه: "... لطفا در جهت اجراي پيشنهادات مطروحه مكاتبات لازم را انجام فرماييد."
3- تصوير نامه شماره 20621/205 مورخ 28/7/86 مديركل محترم زندان‌ها و اقدامانت تاميني و تربيتي استان تهران كه در پاسخ به نامه شماره 86/1120/ز/الف مورخ 28/7/86 معاون قضايي رئيس كل و مسوول دفتر امور زندانيان دادگستري استان تهران نگارش يافته است و همچنين تصاوير نامه‌هاي شماره 105/456/6 مورخ 2/8/86 معاون قضايي و اجراي احكام سازمان زندان‌ها در پاسخ به نامه شماره 8886/86/50 مورخ 2/8/86 دبير محترم هيات نظارت و بازرسي حفظ حقوق شهروندي دادگستري استان تهران.
در خاتمه تصريح و تاكيد مي‌كنم كه نامه شماره 23039/205 مورخ 19/8/86 مديركل محترم زندان‌هاي استان تهران كه در آن اشاره شده "بر بازداشتگاه‌هاي مزبور نظارت خواهد نمود و نيز متن دستخط مورخ 27/9/86 رياست محترم كل دادگستري استان تهران هنگام بازديد از بازداشتگاه كهريزك (حدود 50 روز بعد از تاريخ بازرسي و گزارش هيات) مويد ديگري بر اظهارات گفته شده مبني بر تلاش اعضا محترم هيات و رياست محترم آن به منظور وادار نمودن موسسين و اداره‌كنندگان آن بازداشتگاه به استانداردسازي و اعمال نظارت سازمان زندان‌ها بر آن- با توجه به عدم توفيق در تعطيلي آن بازداشتگاه مي‌باشد.


در ادامه اين توضيحات، نامه‌هاي مقامات مسوول كه در آن تاريخ به نامه نگاري در خصوص غير استاندار بودن بازداشتگاه كهريزك پرداخته اند آمده است.
جناب آقای سید علیرضا آوایی
ریاست محترم هیات نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندان و رئیس کل دادگستری استان تهران
با سلام و احترام:
در اجرای حکم ماموریت صادره از سوی جناب عالی مبنی بر بازدید و بازرسی از بازداشتگاه 210 نیروی انتظامی واقع در 10 کیلومتری جنوب شرقی کهریزک، اقدام لازم از سوی اعضای گروه بازرسی - امضاء‌کنندگان ذیل - انجام شد.
اینکه به شرح سطور آتی ، گزارشی از اقدامات انجام شده و نحوه اجرای ماموریت مذکور رابه استحضار می‌رساند:
1-مکان مورد بازرسی: بازداشتگاه نیروی انتظامی واقع در 10 کیلومتری جنوب شرقی کهریزک
2-زمان انجام بازرسی: ساعت 30/9 صبح مورخ 6/8/86 لغایت 30/11 همان روز
3-اعضای گروه بازرسی : اعضای هیات نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندان استان تهران درخشان نیا قائم مقام دادگستری، داداشی دادرس دادگاه نظامی تهران، مژدهی پور معاون دادستان عمومی وانقلاب تهران و رازقندی دبیرهیات.
4-مستندو مجوز بازرسی: حکم ماموریت صادر شده از سوی ریاست محترم هیات نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندان استان تهران به شماره 18812/86/50-1/8/86
5-موضوع ، قلمرو و هدف انجام بازرسی: ملاحظه وضعیت بازداشتگاه فوق الذکر نیز مشاهده وضعیت متهمان در بند، به منظور آگاهی از چگونگی رعایت و اجرای مقررات و ضوابط قانونی ناظر به شرایط محل ونحوه نگهداری از بازداشت شدگان، با هدف نهایی تامین و حفظ کرامت انسانی و حقوق شهروندی متهمین ، موضوع قانون دفاع از آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی.
6-مشاهدات و اقدامات اعضای گروه بازرسی: اعضای گروه بازرسی ، روز 6/8/86 در ساعت 8 صبح از محل دادگستری کل حرکت نموده و در ساعت 30/9 به اتفاق آقای امی دادستان عمومی وا نقلاب شهرری که در کهریزک به گروه ملحق شده بود به محل بازداشتگاه وارد شده در این قسمت از گزارش، مشاهدات خود و اقدامات انجام شده راذیلا و به اختصار گزارش می‌کنیم:

نظریه و پیشنهادهای هیات:
1-بازداشتگاه در یکی از اماکن عملیاتی و انتظامی ، ناجا مستقر بوده که حسب اعلام شماره 105/456/6- 2/8/86 معاون محترم قضایی و اجرای احکام سازمان زندانها در پاسخ به استعلام شماره 18886/86/80 - 2/8/86 این هیات فاقد مجوز قانونی بوده و تحت نظر سازمان زندان‌ها نمی‌باشد که این اقدام بر خلاف ماده 24 آیین‌نامه سازمان زندانها می‌باشد و این قبیل دستگیری‌ها و نحوه نگهداری آنها فاقد مبانی علمی و حقوقی و شرعی و قانونی می‌باشد و اجرای هرگونه طرح و نگهداری آنها با هدف اصلاحی باشد. نه انتقام‌گیری از آنان
2-اکثر متهمان مصاحبه شده با قرار کفالت نگهداری شده‌اند که مناسب است دبیرخانه گزارش جامعی از پرونده‌های آنها را مطالبه تا هیات پس از اطلاع از نحوه دستگیری ، تحقیق و دادرسی آنان، در این مورد اظهارنظر نماید.
3-در اجرای ماده 14 دستورالعمل حفظ حقوق شهروندی نسبت به رفع اثر از اقدامات غیر قانونی در ایجادبازداشتگاه مذکور و تحویل متهمان به بازداشتگاه‌های قانونی اقدام مقتضی معمول نمایند.
اعضای هیات بازرسی حقوق شهروندی - درخشان نیا - مژدهی پور - رازقندی - داماشی.

جناب آقای سلیمانی
مدیرکل محترم زندانهای استان تهران
سلام علیکم
احتراما، در بازدید غیر رسمی از بند 210 کهریزک در تاریخ 24/7/86 تعدادی زندانی که دارای جرائم عمومی مواد مخدر بوده‌اند مشاهده گردید که با بعضی از آنان مصاحبه شفاهی به عمل آمد متاسفانه آنان سزاوار اعزام به چنین بازداشتگاهی که برای اراذل و اوباش در نظر گرفته شده است نبوده که قرار شد موضوع از سوی قاضی محترم ناظر زندان دادسرای ناحیه 20 تهران جناب آقای صفاری مورد بررسی قرار گیرد دستور فرمائید اعلام نمایند بند فوق از بازداشتگاه‌های امنیتی است که توسط نیروی انتظامی تاسی شده است؟ یا از بازداشتگاه‌های عمومی می‌باشد و چه نظارتی از سوی سازمان زندانها بر این بازداشتگاه اعمال می‌شود حسب اعلام مسوولین بازداشتگاه فوق دررابطه با اداره آن توافقاتی با معاونت محترم آن اداره کل جناب آقای درویشی به عمل آمده است.
احمد مظفری- معاون قضایی رئیس کل و مسوول دفتر امور زندان دادگستری کل استان تهران

جناب آقای مظفری
معاون محترم قضایی رئیس کل و مسوول دفتر امور زندانیان دادگستری استان تهران
سلام علیکم
احتراما بازگشت به نامه شماره 86/1120/ز/ الف به استحضار می‌رساند از مدتی قبل نیروی انتظامی در محل مذکور اقدام به تشکیل بازداشتگاه اختصاصی جهت نگهداری متهمین می‌نمود که در تاریخ 23/1/85 بنا به دعوت معاونت محترم دادستان عمومی و انقلاب تهران جناب آقای سالارکیا معاونت این اداره ونماینده دادسرا به اتفاق چند نفر از مسوولین محترم نیروی انتظامی تهران بزرگ از محل بازدید و اقدام به تهیه یک صورتجلسه نموده آن که در صورت رفع نواقص و ایرادات ذکر شده دیگر اقدامات به عمل‌اید نیروی محترم انتظامی در تاریخ 12/9/85 نسبت به معرفی مسوولین بازداشتگاه اقدام که موارد از طریق این اداره کل به ستاد سازمان زندانها ارسال وسازمان مذکور در تاریخ 2/10/85 با تشکیل چنین محلی مخالفت کرده و خالفت اعلام شده طی نامه شماره 5929/205 مورخ 31/2/86 جهت مسوولین مربوطه ارسال گردیده است لذا بازداشتگاه مذکور به هیچ وجه زیر نظر این اداره نبوده و هیچ حکم مسوولیتی هم تاکنون از این طریق صادر نگردیده است علیهذا مراتب جهت هرگونه اقدامی مقتضی ارسال می‌گردد.
مهراب سلیمانی - مدیرکل زندانها و اقدامات تامین و تربیتی استان تهران

جناب آقای محمدی
معاونت محترم قضایی و اجرای احکام سازمان زندانها
سلام علیکم
نظر به اینکه حسب اطلاعات وارده بازداشتگاهی در کهریزک موسوم به 210 توسط نیروی انتظامی با تعدادی متهم بازداشتی تحت عنوان اراذل و اوباش دایر گردیده است اعلام فرمایید 1- آیا بازداشتگاه مذکور تحت نظارت آن سازمان قراردارد یا خیر؟ در صورت پاسخ مثبت مسوولیت بازداشتگاه مربوط برعهده چه کسی می‌باشد؟ آیا با توجه به مقررات آیین نامه سازمان زندانها بازداشتگاه مذکور قانونی می‌باشد یاخیر؟
رازقندی - دبیر هیات بازرسی و نظارت بر حفظ حقوق شهروندی دادگستری کل استان تهران

جناب آقای رازقندی
دبیر هیات بازرسی و نظارت بر حفظ حقوق شهروندی دادگستری کل استان تهران
با سلام و احترام
عطف به نامه شماره 18886/86/50 مورخ 2/8/86 باستحضار می‌رساند در خصوص بازداشتگاه مورد اشاره حسب بررسی به عمل آمده و اعلام اداره کل زندانهای استان تهران تحت نظر این سازمان نمی‌باشد شایان ذکر لیست زندانها و بازداشتگاه‌های تحت نظارت این سازمان به روسای کل دادگستری‌ها و دادستانهای مراکز استانها منعکس گردیده و بازداشتگاه مذکور درنامه مارالذکر جزء لیست اعلامی دادگستری استان تهران نمی‌باشد.

نامه یک هوادار به افشین قطبی

اقای قطبی تو که دم از دل شیر می زدی دیروز نشان دادی که دل موش داری، البته می دانم که تو را به اجبار با خود برده اند.
روزی که به ایران آمدی، با حرفهایت همه را جذب خود کردی و میلیونها هوادار پیدا کردی. ولی می‌دانم امروز همه طرفدارانت، چه آبی و چه قرمز، از دست تو ناراحت هستند.
ولی هنوز فرصت برای بازگشت هست، بازگشت به دل میلیونها ایرانی. و در آخر باز هم می گویم افشین فریاد های مرا پس بده
سعید تشیعی

ایده های ضد تحلیف - ایجاد ترافیک شدید

افراد بسياری از جمله کارمندان به دلايل مختلف امکان حضور در تجمع ميدان بهارستان در صبح روز چهارشنبه را ندارند و راه مشارکت آنان در اعتراض های اين روز، می‌تواند قفل کردن ترافيک شهر تهران باشد.
با توجه به اين ترافيک تهران آسيب پذيرترين نقطه ضعف اين شهر است و نيز توجه به قرار داشتن بهارستان در محدوده ترافيک و طرح زوج و فرد که باعث می‌شود شهروندانی که در اين روز راهی بهارستان می‌شوند از خودروی شخصی استفاده نکنند، اجرای دقيق اين طرح منجر به فلج شدن توان مديريتی حکومت، نرسيدن کارمندان ادارات به محل کار خود و ايجاد توجيهی برای غيبت آنها از محل کار، و حتی نرسيدن نمايندگان به مجلس و از رسميت افتادن مراسم تحليف احمدی نژاد خواهد شد.
اجرای اين طرح ساده و بی هزينه بر اساس مطالعات انجام شده روی ترافيک شهر تهران و بر اساس الگوهای مبارزات بدون خشونت به شرح زير پيشنهاد می‌شود:
بزرگراه مدرس شريان اصلی هدايت کننده ترافيک صبحگاهی تهران است که همه شريان های اصلی ديگر تهران را در اين زمان از روز تحت الشعاع خود قرار می‌دهد و بسته شدن اين شريان باری بر دوش ديگر مسيرهای جايگزين شهر تهران می‌گذارد که خود به خود منجر به بسته شدن آنها و سرايت اين جريان به همه مسيرهای فعال صبحگاهی شهر تهران می‌شود.
برای از کار افتادن اين شريان ترافيکی شهر تنها يک و نيم برابر شدن ترافيک صبحگاهی معمول کافيست، در واقع برای اجرای اين طرح کافيست شهروندانی که ماشين شخصی دارند و به هر دليلی نمی‌توانند در تجمع بهارستان شرکت کنند، تلاش کنند بين ساعات هفت تا هشت و نيم صبح با ماشين هايشان خود را به هرکجای بزرگراه مدرس در مسير شمال به جنوب برسانند.
اين رانندگان می‌توانند پيش از رسيدن به محدوده طرح زوج و فرد در خروجی ميدان آرژانتين يا پيش از رسيدن به محدوده طرح ترافيک در ميدان هفت تير از بزرگراه خارج شوند.
بسياری رانندگان ممکن است در اثر قفل شدن ترافيک پيش از رسيدن آنها به بزرگراه مدرس در مسيرهای ديگر در ترافيک بمانند که لازم است بدانند اين خود دليلی بر موفقيت اجرای طرح است و ماندن آنها در مسيرهای ديگر هم خود کمک به اجرای موفقيت آميز طرح در گسترش آن به همه شريان های اصلی شهر است
نیاز به تاکید نیست که در صورت مشاهده آمبولانس حامل بیمار، تمام تلاش خود را باید برای باز کردن مسیری برای عبور آن، و البته فقط همان آمبولانس، به کار گیرید.
همچنین با توجه به حضور ماموران امنيتی در ميان خودروها به صورت ناشناس لازم است مشارکت کنندگان در اين طرح از هر کنشی که می‌تواند موجب شناسايی آنان شود حتی بوق زدن و به همراه داشتن نمادها خودداری کنند، تا هزينه اجرای اين طرح را برای خود و ديگران به حداقل برسانند و اين گونه نفس حضور ماموران در اين ميان نيز فقط کمک به موفقيت طرح و افزايش ترافيک خواهد انجاميد.
در صورت قفل کامل ترافيک و بی حرکت ماندن خودروها برای مدت طولانی موتور خودروی خود را خاموش کنيد تا حتی‌الامکان از آلودگی هوا به خصوص از آلودگی موضعی که موجب آسيب حاضران می‌شود، جلوگيری شود.

مسئولان دولت دروغ می‌گویند؛ بیش از سی دانشجو در زندان هستند

در هفته‌های گذشته بارها مسئولان وزارت علوم و مسئولین نظامی کشور ادعا کرده‌اند که هیچ دانشجویی در بازداشت به سر نمی‌برد و همه کسانی که در حوادث یک ماه و نیم گذشته در حیطه دانشگاه بازداشت شدند، آزاد شده‌اند. اما خبرنامه امیرکبیر گزارش داده که بیش از 30 دانشجو در تهران و شهرستان‌ها همچنان در زندان هستند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، مجید دری، ضیاء نبوی، علیرضا خوشبخت، زهرا توحیدی، شیوا نظر آهاری، حسام سلامت و پیمان عارف دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیلی هستند که در زندان اوین نگهداری می شوند. در متن کیفرخواست دادگاه روز شنبه نیز اتهاماتی واهی به این اشخاص نسبت داده شده بود که هیچ مدرک، پایه و اساسی برای اثبات آن وجود ندارد.
در عین حال عزت تربتی از دانشجویان پردیس ابوریحان دانشگاه تهران که ترم گذشته به کمیته انضباطی احضار و از تحصیل محروم شده بود، در حمله وحشیانه اوباش لباس شخصی به همراهی نیروهای انتظامی در کوی دانشگاه تهران بازداشت شد و در حال حاضر نیز در بند قرنطینه زندان اوین زندانی است.
سمیه توحیدلو دانشجوی دکترا جامعه شناسی دانشگاه تهران و محمد رضا جلایی پور دانشجوی دکترا جامعه شناسی دانشگاه آکسفورد از دیگر بازداشت شدگان هستند که صرفا به دلیل همکاری در ستاد میرحسین موسوی بیش از 40 روز است که در زندان اوین به سر می برند. همچنین علیرضا عاشوری یکی دیگر از دانشجویان دانشگاه تهران نیز به دلیل فعالیت های انتخاباتی، پس کودتای انتخاباتی کشور بازداشت شد.
آدرین جلالی دیگر دانشجوی کارشناسی ارشد علوم کامپیوتر دانشگاه تهران نیز با حمله نیروهای امنیتی به منزلش در 24 خرداد بازداشت شد.
محمد پور عبدالله از دانشجویان طیف چپ دانشگاه تهران نیز از تاریخ 24 بهمن ماه سال 87 بازداشت شده و پس از یک ماه انفرادی به زندان قزل حصار منتقل شد. برای او بارها وقت دادگاه تعیین شد اما تاکنون تشکیل نشده و در 20 مهر 88 وقت جدیدی برای دادگاه او تعیین شده است.
شبنم مددزاده از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم کرج و از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه از اول اسفند 87 بازداشت شده و در اوین نگهداری می شود. برای وی قرار وثیقه 50 میلیون تومانی صادر شد اما نیروهای امنیتی از آزاد کردن او خودداری کردند. پرونده مددزاده به شعبه 28 دادگاه انقلاب فرستاده شده است و دادگاه وی که قرار بود در تاریخ 22 تیرماه تشکیل شود، برگزار نشد.
امیر حسین استیری فعال دانشجویی دانشگاه امیرکبیر و از اعضای ستاد میرحسین موسوی نیز از اواخر خرداد بازداشت شده است.
در دانشگاه تبریز نیز احسان نجفی، آیدین خواجه ای و فراز زهتاب برای دومین بار در 18 تیرماه امسال بازداشت شدند. این دانشجویان در تابستان 87 یک بار دستگیر شده و در پاییز 87 پس از گذراندی بیش از 100 روز حبس آزاد شده بودند.
از دانشگاه صنعت نفت اهواز نیز طی هفته های پس از انتخابات بیش از 10 دانشجو به دلیل اعتراض به نتایج انتخابات بازداشت شدند. اکثر این دانشجویان به درخواست سپاه پاسداران بازداشت شده اند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر سجاد طاهرزاده، سهند بختیارپور، مصطفی منفرد، مهدی کریمی، حسین رحیمی، امین نیک زاده، سعید شجاعی زاده، خسرو موسی وند و مصطفی آهوخٌش از جمله دانشجویان بازداشت شده دانشگاه صنعت نفت اهواز هستند که برخی از آنان آزاد شدند.
محمد صیادی دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه همدان نیز که پس از انتخابات 22 خرداد بازداش شد، جهت اجرای حکم حبس دو ساله خود به زندان الوند شهر همدان منتقل شده. حکم او در دادگاه تجدید نظر دو یال حبس تعزیری و چهار سال و نیم سال حبس تعلیقی بوده است.
محمد صیادی دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه همدان که پس از انتخابات 22 خرداد همراه سیاوش حاتم ، مهدی مسافر، حجت بختیاری، پویا شریفیان و رضاجعفریان از اعضای انجمن اسلامی همدان بازداشت شده بود، جهت اجرای حکم حبس دو ساله به زندان الوند شهر همدان منتقل شد. حکم او در دادگاه تجدید نظر دو سال حبس تعزیری و چهار سال و نیم سال حبس تعلیقی اعلام شده است.
ناصح فریدی، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم کرج و از فعالین ستاد انتخاباتی مهدی کروبی نیز با طرح اتهاماتی واهی از تاریخ 24 خرداد بازداشت شده و در زندان اوین نگهداری می شود.

حمله کامنتی به ایمان مراتی مصاحبه‌گر 20:30

به دنبال پخش اعترافات تلویزیونی محمد عطریانفر و محمدعلی ابطحی از شبکه‌های مختلف تلویزیون، موج کامنت‌گذاری علیه ایمان مراتی مصاحبه‌گر این برنامه آغاز شد.

دوشنبه شب عطریانفر و ابطحی در یک برنامه تلویزیونی به اشتباهات خود اعتراف کردند و گفتند که در زندان در شرایط عالی به سر مي‌برند و زیر هیچ فشاری قرار ندارند، بلکه زندان به‌فرصتی تبدیل شد که بیشتر فکر کنند و در نتیجه متنبه شده‌اند. ایمان مراتی مصاحبه‌گر اعترافات تلویزیونی بود که به دنبال پخش آن، بسیاری از کاربران اینترنتی کامنت‌های اعتراضی شدیدی را روی وبلاگ شخصی او قرار دادند.


حملات به این وبلاگ به قدری شدید بود که پس از چند ساعت از دسترس خارج شد.

نماینده حامی احمدی نژاد خطاب به فراکسیون اقلیت مجلس: غلط می کنید، اگر جرات دارید در تحلیف شرکت نکنید

سرمایه : در حالی که یک نماینده حامی احمدی نژاد خطاب به نمایندگان فراکسیون اقلیت گفت «نمایندگان فراکسیون اقلیت غلط می کنند در مراسم تحلیف رئیس جمهوری شرکت نکنند»، سخنگوی فراکسیون اقلیت مجلس از تشکیل جلسه این فراکسیون پیش از ظهر امروز (سه شنبه) درباره شرکت یا عدم شرکت در مراسم تحلیف احمدی نژاد خبر داد.

داریوش قنبری عضو فراکسیون اقلیت با ابراز تاسف از ادبیات جواد کریمی قدوسی نماینده مشهد که گفته بود «اگر جرات دارند شرکت نکنند»، گفت: «متاسفانه به کار گرفتن ادبیات اینچنینی از سوی برخی از نمایندگان مجلس این روزها به اوج رسیده است.»

نماینده ایلام با تاکید براینکه «تاکنون سخنان منطقی و وزینی از سوی حامیان رئیس دولت در مجلس شاهد نبوده ایم»، افزود: «متاسفانه در مجلس بارها شاهد اینگونه رفتارهای خارج از نزاکت بوده ایم که منجر به بی نظمی جلسات مجلس شده، تا جایی که رئیس مجلس در بسیاری از موارد مجبور به دادن تذکر یا حتی اخطار به نمایندگان خاطی شده است.» وی رفتارهای اینچنینی را ناشی از تکبر و غرور کاذب برخی از نمایندگان عنوان کرد. پیشتر داریوش قنبری با بیان اینکه «نارضایتی عمومی از عملکرد دولت و ناکامی برنامه های اقتصادی، سیاسی کابینه نهم و انتخابات شبهه دار ریاست جمهوری دهم و فرو ریختن دیوار اعتماد بین مجلس و دولت، نمایندگان منتقد دولت را وارد فاز تازه ای کرده به طوری که بسیاری از نمایندگان بر این اعتقاد هستند که مجلسی ها به چه امیدی می توانند به وزیری رای اعتماد بدهند که در طول چهار سال کاری خود حتی نتوانسته اعتماد نمایندگان را به خود جلب یا به کابینه رئیس چنین دولتی رای دهد»، از احتمال شرکت نکردن مجلس در مراسم رای اعتماد و تحلیف خبر داده بود.

کریمی همچنین با بیان اینکه «ملت تکلیف خود را با نمایندگانی که ادعای واهی عدم مشروعیت دولت را مطرح می کنند روشن خواهد کرد»، گفت: «اگر این عده از نمایندگان چنین کاری را انجام دهند در ادامه تحصن ننگین نمایندگان مجلس ششم گام برداشته اند و همان طور که ملت آن تحصن کنندگان را به زباله دان تاریخ فرستادند با این عده از نمایندگان نیز چنین خواهندکرد.»

روزنامه سرمایه

مجمع نمایندگان ادوار مجلس: دادگاه اخیر نمایش سرسپردگی قضا در برابر سیاست بود

شبکه جنبش راه سبز (جرس): مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی با صدور بیانیه ای ضمن نمایشی خواندن دادگاه دستگیر شدگان حوادث پس از انتخابات و با طرح 13 پرسش مهم در خصوص این دادگاه، بی عدالتی را به عنوان محصول پیوند سیاست و قضا مورد توجه قرار داد.

متن کامل این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار "جرس" قرار گرفته به این شرح است:

علیرغم گذشت دوماه از مصادره آرای ملت , تلاش های گسترده برای مختومه کردن پرونده انتخابات هم چنان ناکام مانده است .اعتراضات آرام مردمی به مناسبت های گوناگون از جمله چهلمین روز شهادت قربانیان سی خرداد 1388که درتهران توسط نیروهای امنیتی , نظامی , شبه نظامی ؛ انتظامی ولباس شخصی ها به شهادت رسیدند استمرار پیدا کرد .مردم با فریا دهای تکبیر شبانه اعتراض خودرا تداوم بخشیده اند .پس از کشتار جمعی از فرزندان ملت باز داشت گسترده نخبگان وفعالان سیاسی را دردستور کار خود قرار دادند .اعمال بیشترین فشار بر بازداشت شدگان ونگهداری آنها در باز داشتگاه های غیر قانونی وغیر استاندارد جزیی از رفتارهای غیر قانونی است که به دور از نظارت انجام شده است .

وقتی که آقای احمد جنتی به طور ناشیانه به پروژه "اعتراف گیری " ونه " اعتراف کردن " اعتراف نمود، امیدها را برای مستقل وعادل وآباد کردن ویرانه قضا که آقای محمود شاهرودی از محمد یزدی تحویل گرفته بود پایان داد .در آستانه پایان یافتن یک دهه مدیریت آقای شاهرودی برویرانه قضا آشکارا قضاوت در خدمت سیاست؛ و سیاست بازان در آمد. که به جای تعقیب ومجازات قاتلین مردم معترض به تقلبات انتخاباتی, به بازداشت فله ای وگسترده نخبگان وفعالان سیاسی پرداخته شد وآنهارا دربازداشتگاه های غیر قانونی وتحت بدترین فشارها قرارداده وبرای نمایش قدرت؛ باز داشت شدگان را درگروه صدنفری وبدون امکان دسترسی به وکلای مدافع به دادگاه برد .مقامات تکیه زده بر ویرانه قضا با تهیه کیفر خواستی که مستنداتش اظهارات جاسوسی است که هویتش نا گفتنی است ؟ و یا نقل قول هایی است از فردی متواری آن هم توسط کسی که خود دربند حاکمان است .مراتب سر سپردگی قضا بر آستانه سیاست را به نمایش گذاشتند واعتبار قضا و قضاوت در ایران را در برابر نهادهای حقوقی برباد دادند.

تنظیم کنندگان کیفر خواست نه تنها از دانش قضایی برای تنظیم کیفر خواست بهره مند نبوده اند بلکه از مهارت زبانی وادبیات فارسی نیز بی بهره بوده اند .مثلا در "انتساب افترا"را به صورت "انتصاب افترا "نوشته اند .البته ایرادهای ادبی وحقوقی متن ارائه شده به حدی است که نه تنها سبب شگفتی کسانی می شود که اندک بهره ای از دانش قضایی برده اند، بلکه نگرانی همگانی را نیز دربر دارد. اینها همه نشانه آن است که قضا وقضاوت به پائین تر از اعتبار خود رسیده واین روند بی اعتمادی مردم به دستگاه قضایی را به با لاترین میزان می رساند که به هیچ عنوان قابل جبران نیست

بعد از نمایش قدرت اولین جلسه محاکمه صد نفری که یاد آوری محاکمات شوروی در زمان استالین است تازه متوجه شده اند که اصول اولیه آئین دادرسی کیفری را زیر پا گذاشته اند وقرار است که نوشداروی پس از مرگ سهراب آورند که معاون دادستان تهران اعلام می نماید متهمین می توانند برای جلسات بعدی دادگاه ؛ وکیل مدافع داشته باشند .

مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی که دادگاه نمایشی را فاقد اعتبار دانسته واعتراف گیری را روشی ضد قانونی می داند با توجه به آنچه گذشته است ازمیان هزاران سخن وپرسش نا گفته به طرح چند پرسش می پردازد

1-چرا متهمان بدون رعایت مقررات قانونی باز داشت شده اند ؟

2-چرا ظرف 24 ساعت به متهمان تفهیم اتهام نشده است؟ ( براساس حکم قانونی)

3-چرا دلایل اتهام به متهمین ارائه نشده است ؟

4- چرا متهمین دربازداشت گاه های غیر قانونی وغیر استاندارد نگهداری شده اند ؟

5- شهادت چند تن از بازداشت شدگان به دست چه کسی وچرا صورت گرفته است وچه برخوردی با عاملین آن شده است ؟

6-چرا متهمین در باز داشتگاه ها تحت فشار قرار گرفته اند ؟

7- چرا متهمین ازوکلای مدافع برخوردا ر نبوده اند ؟

8-چرا مستندات کیفر خواست ادعایی اظهارات جاسوسی است که معرفی نمی شود ؟

9-چرا مستندات کیفرخواست آن چنانی نقل قول از فردی متواری آنهم توسط یک زندانی در بند است ؟

10-چرا آنچنان که احمدی جنتی گفت از متهمان اعتراف گرفته شده است ؟

11-چرا متهمین که مسلما متهمین سیاسی اند به عنوان متهمین امنیتی معرفی شده اند ؟

12- چرا متهمان سیاسی از امتیازات قانونی آن محروم بوده اند ؟

13- فشارهای روانی وارده شده برخانواده زندانیان سیاسی برچه اساسی صورت گرفته است ؟

انبوهی از پرسش ها درباره آنچه که گذشت ودادگاهی که برگزارشد وجود دارد که پرسش ما این است چه کسی به این پرسش ها پاسخ خواهد داد ..چه کسی مسؤلیت قانو ن شکنی ها وقانون گریزی ها را برعهده می گیرد ؟چه کسی مسؤل آسیب های وارده شده به مردمی است که جز درخواست توجه به رأی خود نداشته اند خواهد بود ؟

وپرسش نهایی آیا وصلت نا مبارک قضا با سیاست مولودی جز بی عدالتی خواهدداشت ؟

مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی

سیزده دلیل برای امیدواری، یادداشتی از مهدی معتمدی مهر

مهدی معتمدی مهر

"تقدیم و به یاد دوست عزیز دربند، محمدرضا جلایی‌پور که با دلایل خود، جامعه را به حرکت و امید دعوت می‌کرد."

فجایع تلخی که از فردای دهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری ایران رقم خورد، قاعدتاً باید آدم را از هرگونه دل‌خوشی بر حذر ‌دارد و در چنین فضایی چه بسا سخن گفتن از امید، خوش‌بینی و فقدان واقع بینی نام گیرد. در پاسخ به این پرسش که آیا کودتا پیروز شده است یا خیر؟ به این امر باید توجه داشت که اگرچه ممکن است، دولتی که در تقابل با خواست و رای مردم قرار دارد در مقام حکومت مستقر شده باشد، اما سرزندگی و نشاط جاری حکایت از آن دارد که گویی رنگ سبز جنبش، بر سایه‌ی سیاه ِ شبِ کودتایی چنان سیطره یافته که با اطمینان می‌توان ادعا کرد، تلاش از پی آزادی و دمکراسی، به واقعیت مانا، مستمر و غیرقابل انکار جامعه‌ی امروز ایران بدل شده است. زنده‌یاد مهدی اخوان ثالث در ترسیم فضای پس از مرداد 1332 می‌سراید: " در اجاقی طمع شعله نمی‌بندم، خردک شرری هست هنوز؟" و حال آن که صفوف متراکم ملت که این روزها حق و رای خود را نه در محافل چانه‌زنی نخبگان و سیاست‌ورزان حرفه‌ای که در خیابان‌ها سراغ می‌گیرند، نشان از شعله‌های سرکش آتشی جاوید و انگیزه‌ و عزمی راسخ در راستای عدم پذیرش وضع موجود و تغییر آن دارد و مگر می‌توان زنده و پایدار ماند، بی آن‌که رو به سوی فانوس‌های کوچک اما بی‌شماری داشت که از جان‌ و آرمان ملتی خسته از رنج استبداد سوسو می‌گیرند. نگارنده‌ی این سطور به جد باور دارد که به دلایل زیر می‌توان و باید به سیر حوادث جاری امیدوار بود:

ادامه این مطلب را در سایت موج سبز آزادی مطالعه کنید :

http://www.mowjcamp.com/article/id/8156


کردان متقلب در مراسم تنفیذ و حذف عکس او از سایت رهبر

عکس کردان ساعتی پس از انتشار از سایت رهبر محو شد!‌

به گزارش «موج سبز آزادی»، امروز عکسی در سایت رهبر از عوضعلی‌ کردان، وزیر جاعل و متلقب کشور برای ساعاتی به نمایش در آمد. یکی از کاربران اینترنتی این عکس را بر روی سایت بالاترین فرستاد و در مقایسه‌ای میان وی و محمدرضا جلایی‌پور یکی از دانشجویان ممتاز آکسفورد که ۴۸ روز است در بازداشت غیرقانونی به سر می‌برد، نوشت: «کسی که با دروغ و دغل و تقلب و نیرنگ نمایندگان مجلس را فریب داده نه تنها در زندان نیست بلکه از او به عنوان میهمان عالی‌رتبه پذیرایی می‌شود و دانش آموز رتبه اول کنکور و المپیاد و دانشجوی ممتاز و مومن دانشگاه آکسفورد در زندان انفردای است. هزار آفرین بر این «عدالت» ولایت. اصولگراها جمع کنید این بساط نیرنگ «اصولگرایی» را».

این لینک در سایت بالاترین در عرض ۱۰ دقیقه و با ۷۱۹۷ کلیک، داغ شد. اما هنوز ساعتی نگذشته، سایت رهبر در کمال ناباوری این عکس را از میان عکس‌های مراسم تنفیذ پاک کرد و بدین‌سان این لینک را از کار انداخت و کاربران بعد از کلیک بر روی لینک با سایت رهبر مواجه شدند!.

عنوان لینک مربوطه به شرح زیر است:

عکس دردناک: کردان در مراسم تنفیذ و جلایی پور در انفرادی (سرنوشت دو دانشجوی آکسفورد!) ـ۷۱۹۷ کلیک

نامه‌ای به سردار علایی

محمدباقر بختيار

متن کامل نامه محمدباقر بختیار به سردار علایی که در روزنامه اعتمادملی سه‌شنبه ۱۳ مرداد:

(الهي انطقني بالهدي)
سردار آزاده و شجاع
برادر عزيز و بزرگوار، جناب آقاي حسين علايي
با سلام
در اين مقطع حساس كنوني كه متاسفانه برخي از اصحاب حكومت كه داعيه دفاع از ارزش‌ها را يدك مي‌كشند و با ايجاد فضاي تخطئه و تهمت و انگ چسباندن، مي‌خواهند زمينه خودسانسوري را فراهم كنند و چشم واقع‌بين را در برابر حقايق ببندند، كه زهي خيال باطل، چراكه نمي‌دانند خداوند منان اراده‌اش چيز ديگري است و با انتخاب افراد آزاده و شايسته، زمينه حق‌گويي را فراهم مي‌نمايد. برادر، قبل از هر چيز بايد بگويم قدر اين حال موجودي كه خداوند قادر متعال، به شما انسان آزاده عطا نموده بدان و شاكر باش چراكه به‌راستي خود مي‌داني لياقت دفاع از حق و مظلوم در طول تاريخ ابناي بشر، از جانب حق باريتعالي، به هر كس داده نمي‌شود و بايد پس‌زمينه‌هاي سلامت نفس و تسليم وجود داشته باشد تا او عنايت كند. برادر عزيز، در اين شرايط سخت و شكننده و پرهزينه براي آزادمردان، دفاع از حقوق يك مظلوم، از كساني بر مي‌آيد كه درس‌هاي مكتب ايثار و شهادت پرچم‌دار كربلا را با تمام وجود درك كرده باشند و به معناي واقعي به آن پايبند باشند.

آري برادر، وقتي در ابتداي پيامت واژه شهيد مظلوم را در خصوص محسن روح‌الاميني خواندم، به حريت‌ات احسنت گفتم و به خود باليدم و بر اين اصلي كه خداوند در هر عصر و مكان حجتش را براي دفاع از حقوق مظلومش هدايت و ياري مي‌كند، از باور به يقين رسيدم. برادر حسين، بدان كه با ورود به اين عرصه رسالت شما براي پاسداري از حق و پيام‌رساني آن بسيار سنگين مي‌شود، چراكه مدعيان افراطي، اين وضع و حال شما را برنمي‌تابند و هزينه‌هاي سنگيني بر شما تحميل خواهند نمود كه اميدوارم به تأسي از بزرگان دين اسلام و عنايت حق باريتعالي، از اين مرحله سربلند بيرون بيايي. و اما بعد، بار خدايا، تو مي‌داني بسيجيان و پاسداران واقعي در دهه اول انقلاب كه از بطن مردم برخاستند،‌با شناخت و شعور و پيروي از مكتب دينت و با تأسي از سيره معصومين، همه هستي خود را در طبق اخلاص گذاشته و براي دفاع از ارزش‌هاي معنوي كه يكي از مهمترين آنها دفاع از مردم در مقابل تجاوز نظامي فتنه‌گران بود به جهاد شتافتند و در اين مسير چه سختي‌هاي دنيوي كه نكشيدند و با اميد به اينكه با ايثار خون خود،‌جهاني عاري از ظلم و جور و بي‌عدالتي به ارمغان بياورند، رخت از اين دنياي دني برجسته و مظلومانه و بي‌ريا به‌سوي تو شتافتند. خداوندا، تو وعده دادي امتي كه در راه تو قدم برداشته و جان و همه هستي خود را فدا نمودند را دفاع و حمايت كني.

بار خدايا، در اين شرايط كنوني، مردم اين مرز و بوم بيشترين نيازشان كشف حقايق است كه با زدودن گرد و غبار نفاق از روي واقعيات، هر چه بيشتر به راهي روشن هدايت خواهند شد و در نهايت به راه شهدا كه همان راه توست خواهند گرويد. خداوندا تو خود مي‌داني كه مدعيان افراطي دفاع از ارزش‌ها در طول تاريخ همواره مانع‌الطريق راه تو بوده و خواهند بود و آنقدر شرايط را براي تشخيص حق از باطل غبارآلود مي‌كنند كه فقط تو مي‌تواني با نشانه‌هايت مردم را به سوي حق هدايت كني و در اين شرايط فقط به تو پناه مي‌بريم و از تو ياري مي‌خواهيم. خداوندا تو خود مي‌داني در طول تاريخ مدعيان افراطي چه بر سر خواصت كه نياوردند. خداوندا تو مي‌داني معصومين(ع) بالاترين قربانيان تنگ‌نظري و هجمه مدعيان افراطي دين بودند. همه مي‌دانند بني‌عباس به خونخواهي و دفاع از ولايت معصومين چه ظلم‌ها و جورها بر سر اين بزرگان نياوردند و چه لطمه‌ها به اساس دين تو نزدند. بار خدايا، در دوران انقلاب اسلامي مردم به تو روي آوردند و تو آنها را ديدي. مردم در اين راه ايثار كردند و تو به آنها نويد پيروزي دادي. مردم در اين راه شهيد داده و تو به آنها تضمين دادي. خداوندا، تو مي‌داني سرداراني چون شهيد محمد بروجردي به تأسي از سيره معصومين در رفتار با مردم به مرحله‌اي رسيد كه از طرف مردم كردستان كه پيچيده‌ترين فتنه‌ها در‌آنجا شكل گرفته بود، «مسيح كردستان» لقب گرفت و با ريخته شدن خون مظلومانه خود و يارانش منشأ خير و بركات شد و برخي از ياران دفاع مقدسمان همچون محسن ميردامادي، فيض‌الله عرب‌سرخي، جواد امام، عبدالله رمضان‌زاده و... در بندند، ياري‌مان كنيد. پاك‌انديشاني در بندند، ياري‌مان كنيد. جوانان پاك اين مرز و بوم به جرم آزاديخواهي در بندند، ياري‌مان كنيد.

اي عزيزان شهيد، براي پيوستن به شما دل بسته‌ام، ياري‌ام كنيد

تماس تلفنی عبدالله مومنی بعد از ۲۳ روز بی‌خبری

عبدالله مومني سخنگوي ادوار تحكيم وحدت پس از 23 روز بي‌خبري با منزل تماس گرفت.

به گزارش اعتمادملی، مومني حدود 43 روز است در بازداشت به‌سر مي‌برد و طي 20 روز اول 3 بار تماس گرفته بود ولي از 23 روز پيش هيچ تماسي نگرفته بود. فاطمه آدينه‌وند همسر مومني گفت كه ديروز در مراجعه به زندان اوين براي ملاقات به او گفته‌اند كه همسرش ممنوع‌الملاقات است و در تماسي كه مومني ديروز گرفته نيز وضعيت روحي او نامناسب به نظر مي‌رسيد.

محمدصادق لاریجانی، رئیس آتی قوه قضا‌ئیه: اينکه کسي در زندان بميرد، نبايد استناد به ظلم حکومت شود!

متن کامل مصاحبه خواندنی روزنامه اعتماد با محمدصادق لاریجانی:

کيوان مهرگان؛ برادران لاريجاني هر دو هفته يک بار در منزل «مادر» جمع مي شوند. صادق لاريجاني مي گويد؛ آنجا هم که جمع مي شويم مادر توصيه مي کند درباره مسائل کلان حرف بزنيم.از اين سه برادر علي در رأس قوه تقنيني کشور قرار دارد. تا کمتر از يک ماه ديگر شيخ صادق هم از شوراي نگهبان به سمت رياست بر قوه قضائيه کوچ مي کند. وقتي مي گويم اگر پست وزارت امور خارجه پيشنهاد بشود، مي پذيريد؟ پاسخش منفي است.در کنار دلمشغولي هاي علمي، او به سياست هم نظر دارد و مي گويد شلوغ کاري اصلاح طلبان به تعبير او نگذاشت اصولگرايان پيچ و مهره هاي احمدي نژاد را سفت کنند.لاريجاني از فرمول هاشمي رفسنجاني حمايت مي کند و دفاع از احمدي نژاد را دفاع از امنيت ملي مي داند اما نمي گويد چرا امنيت ملي به احمدي نژاد گره خورده است...

---

-اين روزها محمود احمدي نژاد در کانون انتقادات قرار دارد. بعد از ماجراي موسوم به مشايي بسياري از حاميان وي به جمع منتقدانش پيوستند. اما شما در آخرين موضع گيري تان با قاطعيت از او حمايت کرديد. حمايت اين گونه شما از احمدي نژاد بسيار جالب است. علت اين حمايت ها چيست؟


من هيچ وقت از هيچ فردي حمايت صريح نکرده ام. اما حمايت صريح دارم که اين دو با هم فرق مي کند. در جريان انتخابات دوگونه موضع از من ديده شده است؛ نخست موضع گيري هاي معمولي، دوم موضع گيري هاي سياسي. خب موضع گيري هاي سياسي ام هميشه به اصولگرايان نزديک تر است. البته من هميشه در کمپ اصولگرايان ديده شده ام اما گاهي اوقات به دليل تفاوت هايي که ممکن است وجود داشته باشد، شديدترين انتقادات را به آنها داشته ام. در اين انتخابات با پديده يي روبه رو شديم که براي من فراتر از توفيق کانديداها بود. اين انتخابات جنبه امنيتي پيدا کرد. خيلي از گرگ هايي که خارج از مملکت هستند مي خواستند رقابت در انتخابات را مصادره کنند. البته در اينکه آنها به توفيقاتي دست پيدا کردند دو عامل موثر بود؛ يکي خبط بزرگ جناح اصلاحات و استراتژي آقاي موسوي، دوم کاستي هاي جدي که در کار وزارت کشور وجود داشت. نبايد از اين نکته غافل شد که در وزارت کشور جمعيت عظيمي کوشيد راي مردم به صندوق ها ريخته شود ولي مشکل از نوع اطلاع رساني درباره آرا شروع شد. دقيقاً پس از اين مرحله بود که من احساس کردم امنيت ملي دچار خطر شده است. از اينجا به بعد براي من اهميت نداشت و موضع من ديگر اين نبود که کدام نامزد نفع مي برد. براي همين من صريحاً به بيان موضع خود عليه ابطال انتخابات پرداختم و اين موضع گيري را به نفع امنيت ملي مي ديدم چون اين نوع صف بندي به ضرر امنيت ملي بود. از آن طرف هم ديديد که براي انتصاب آقاي مشايي، من انتقاداتي به دولت داشتم. البته اين نوع انتقادات تنها به انتصاب وي مربوط نيست، بلکه مربوط به نظام تصميم گيري احمدي نژاد است. از همين جا مي خواهم بحث پيام هاي انتخابات را بشکافم. اين انتخابات، انتخابات جالبي بود چون هم مردم خوب در انتخابات شرکت کردند و هم پيام روشن داشتند. اگر آناني که به آقاي احمدي نژاد راي دادند که افرادي متعهد به قانون اساسي و رهبري هستند، در نظر مي گيريم و آناني هم که به او راي ندادند پيام هاي روشني داشتند. من شعارهاي انتخاباتي نامزدها را به دقت مرور کردم و به سه محور رسيدم. نخست مساله روابط ما با جهان است. مردم از نوع روابطي که ما با ساير کشورهاي دنيا داريم، راضي نبودند. دوم مساله گفتمان داخلي بود. مردم بيشتر يک گفتمان باشرم را مي پسندند. همين مردم از اينکه افرادي در تلويزيون تحقير شوند لذت نمي برند. سومين محور هم، اصلاح نظام تصميم سازي است. يکي از ايرادهايي که به دولت احمدي نژاد وارد بود، عزل وزرا و تغيير رئيس بانک مرکزي بود که اينها به نظام تصميم گيري بازمي گردد و درست نيست که ما تصميم گيري را به جاي تصميم سازي قرار دهيم. رئيس جمهور ايران بايد خودش تصميم بگيرد. اينکه انسان خودش تصميم بگيرد هنر بزرگي است.


البته مساله مشايي يکي از عوارض تصميم گيري دولت آقاي احمدي نژاد بود و مهم ترين کاري که دولت بايد انجام دهد اين است که اين نکات مهم را جدي گرفته و اصلاح کند و يکي از برکات دموکراسي نيز اين است که ما مي توانيم نظر ديگران را بشنويم و از آنها استفاده کنيم.

-شما مساله امنيت ملي را مهم مي دانيد، چرا اين موضع شما با حمايت از احمدي نژاد گره خورده است؟


طيف وسيعي از اوباما گرفته تا سارکوزي و افراد ضدانقلاب به کمپ تبليغات انتخاباتي جناح اصلاح طلب طمع کرده بودند و به نوعي بر موج مبارزات اصلاح طلبان سوار شدند. متاسفانه اشتباه بزرگ اين کمپ اين بود که هيچ وقت سعي نکرد فاصله خود را از آنها نشان دهد شايد هم گاهي از آنها تقدير کردند چرا که يک راي هم براي آنها اهميت زيادي داشت. به نظر من آقايان موسوي، کروبي و رضايي بايد طوري رفتار بکنند که اين افراد نتوانند از اين کمپين استفاده کنند.

-يعني چه از کمپين آقايان استفاده کردند؟


آنها بنا داشتند از موقعيت آنان استفاده کنند بنابراين از هفته آخر تبليغات شروع کردند و کليدش را از پنجشنبه قبل از راي گيري زدند. دشمنان نظام به دنبال حرکتي بودند که نظام را به چالش بکشند و اين پروژه بزرگ آنها بود. من معتقدم اين استراتژي توسط برخي افراد جريان اصولگرا هم طرفدار داشت و برخي از عناصر افراطي در حزب مشارکت از اين موضوع استقبال کردند چون مي خواستند به نظام ضربه بزنند. علت هم اين بود که در اين نظام نمي توانستند ايده آل هاي خود را به دست آورند. من وقتي مصاحبه خانم رهنورد را با بي بي سي ديدم، تعجب کردم چون مدعي شد ميرحسين 4 به 1 برنده است و حتي گفت 5/3 هم قبول است اما اگر کمتر از اين نسبت باشد مطمئن باشيد تخلف صورت گرفته است. اين مصاحبه پنجشنبه قبل از انتخابات انجام شده بود و اين گونه به نظر مي آمد که ابتداي يک مساله است و بعد ديديم مقدمات آن در حال غليان است. بعدازظهر روز جمعه ساعت 5 بعدازظهر آقاي موسوي اعلام کرد، برنده است و آقاي خاتمي هم به ايشان تبريک گفت. به هر حال اعلام پيروزي از سوي يکي از نامزدها و اينکه هر موضوعي غير از اين خلاف است و بعد مردم را به خيابان ها کشاندند همان چيزي است که موسوي مدعي است جنبش سبز است و رهبر جنبش هم خودش است. اين جنبش سبز مي خواهد عدالت را به کشور بياورد. اين همان بحث امنيت ملي است. من مي گويم اگر جنبش سبزي بخواهد اتفاق بيفتد، اين گونه متولد نمي شود. در حقيقت هاي اجتماعي بايد بين کليد خوردن و کليد زدن تفاوت قائل باشيد.

-مردم اعتراض داشتند، به خيابان ها ريختند. اين را چه کسي مي تواند کليد بزند يا کليد بخورد؟


من مي گويم کليد زده شد اما کليد نخورد. اگر قرار است جنبش سبزي در کشور وجود داشته باشد اين جنبش بايد تعريف شود. مگر به خاطر نامزدي که از انتخابات راضي نشده مي توان جنبش ايجاد کرد؟ اگر قرار است جنبش سبزي به خاطر تظاهرات خياباني آقاي موسوي در کشور اتفاق بيفتد اين همان پروژه يي است که دشمنان کليد زده اند.

-يعني صرف حضور در تجمع به نفع يک نامزد معترض، پروژه انقلاب مخملي است؟


آنها گفتند آقاي موسوي 4 به 1 پيروز است و چون نظام قصد تمکين ندارد مردم بايد به خيابان ها بروند. به هر حال موضوع اين است که حمايت و سازماندهي اين تجمعات در کمپ اصلاح طلبان انجام شده است. زمان و مکان و مسير راهپيمايي ها در کمپ اصلاح طلبان مشخص شد و اين از اشتباهات بزرگ اصلاح طلبان بود.

-اما همين کمپ و آقاي موسوي کوشيدند 10 ميليون نفري را که با صندوق هاي راي قهر کرده بودند به پاي صندوق ها بياورند. آن حماسه 40 ميليوني اين گونه رقم خورد.

ما در اين انتخابات حدود 14 ميليون راي داريم. که به آقاي احمدي نژاد داده نشده و به نظر من اين خيلي مهم است. اين 14 ميليون پيامي دادند که بايد به آن توجه شود و قابل انکار هم نيست.

-شما جناح اصلاح طلب را متهم به رفتارهاي اشتباه مي کنيد. اما اگر بر فرض محال رفتار جناح اصلاحات را اشتباه بدانيم، اين رفتار واکنشي است به کنش پراشتباه جناح حاکم، مثلاً اگر موسوي اعلام مي کند من پيروزم پاسخي به خبرسازي فارس و ايرنا است؟


کنش و واکنش خيلي مهم نيست. حتي اگر پنج روزنامه اصلاح طلب آقاي ميرحسين را به عنوان برنده اعلام مي کردند هيچ مشکلي وجود نداشت اما وقتي نامزد اعلام مي کند بر اساس اطلاعاتي که دارم من پيروز هستم و اگر خلاف اين اتفاق بيفتد مردم را به ايستادگي و مقاومت دعوت مي کند اين يک عمل غيرقانوني و خلاف مصالح کشور است. همين اعمال باعث شد دشمنان اين مملکت طمع کنند. چرا بايد کمپين انتخاباتي آقاي موسوي توسط چنين افرادي مصادره شود آن هم توسط عناصري که مردم را به خيابان ها بکشانند و آشوب ايجاد کنند. شخصيت هايي نظير موسوي و خاتمي تنها راه مساله را ابطال انتخابات مي دانند و انقلاب مخملي يعني همين، انقلاب مخملي با نيم متر پرز، انقلاب مخملي يعني همين که انتخاباتي برگزار شود و ما بگوييم دولت از مردم تمکين نکرده است.

آنها اگر اعتراضي دارند از طريق قانوني بايد دنبال کنند حتي بروند با رهبري صحبت کنند و دلايل شان را بر اينکه انتخابات باطل است، اعلام کنند. شايد به اين مصلحت برسند که انتخابات باطل نيست و اگر غير از اين عمل کنند اين يعني کليد زدن انقلاب مخملي.

-شما مي گوييد اوباما و سارکوزي طمع کرده بودند. فرداي انتخابات اوباما و کلينتون از مشارکت گسترده مردم حمايت و از آن استقبال کردند. اوباما هم پيش از انتخابات اعلام کرد اين چهار نامزد با هم فرقي ندارند چون در موضوع هسته يي همه يک موضع دارند. علاوه بر اين شما مي کوشيد آقاي موسوي را نامزد هوادار غرب معرفي کنيد. اين چه نامزد هوادار غربي است که تمام شعارهايش، نمادهايش و سمبل هاي انتخاباتي اش برآمده از باورهاي مذهبي و هم پوشان با گفتمان حاکميت است؟

نه، به اين صراحت نيست. روزنامه اعتماد ملي از نظر حرفه يي يکي از بهترين روزنامه هاي کشور است اما همين روزنامه از نگاه فکري پايگاه معلم سکولاريسم است. اين روزنامه مبلغ فکري است که در بهترين لطف به اسلام، اسلام را براي حوزه خصوصي مي داند و براي جامعه و اداره آن اسلام را تاييد نمي کند. برخي افراد که خود را نوانديش ديني مي دانند و آنقدر متکبرند که افلاطون را هم قبول ندارند وقتي از آقاي کروبي دفاع مي کنند طبيعي است که يک مزاح در آن است. اين روزنامه يک بخش از کمپين اصلاح طلب است.

ما بايد به طور صريح بدانيم مشکل جناح اصلاح طلب است. جناح اصلاح طلب از يک تناقض داخلي رنج مي برد. افرادي در جناح اصلاح طلب سکولار - ليبرال هستند. اشکالي هم ندارد که ليبرال - سکولار هستند اما مي خواهند اين را به زور به يک سيستم اسلامي تحميل کنند و اين اشتباه اين افراد است. دعواي من با اين افراد بر سر همين مساله است. اصلاً چه عيبي دارد که ما مستقيماً بگوييم سکولار هستيم و اين نظام اسلامي را هم قبول نداريم.

-نگفتيد اينکه اوباما و سارکوزي به کمپ اصلاح طلب نظر داشتند يعني چه؟


ماجرا بيش از نظر داشتن بود. آنها به اين کمپ اميد داشتند.

-همه چه در داخل و چه در خارج بر يک نکته اتفاق نظر داشتند و آن اينکه موسوي فردي انقلابي، اصولگرا و اصلاح طلب است. شما اين نظر را تاييد مي کنيد؟


افرادي که در داخل به موسوي راي دادند خيلي به خاطر انقلابي بودن به او راي ندادند و آن رايي که معتقديد آقاي موسوي را به ميدان آورد به خاطر انقلابي بودنش نبود بلکه به خاطر چهره سازي بود که از مهندس موسوي شد و اينکه مي تواند راه را براي نظام سکولار باز کند. و او به همين خاطر راي آورد.

-شما مي گوييد روزنامه اعتماد ملي حامي سکولاريسم است اما آقاي موسوي مي خواست راه سکولاريسم را باز کند. پيش از انتخابات اين دو چه ربطي به هم داشتند؟


آقاي کروبي اين کاريزما را نداشت که اصلاح طلبان را جذب کند. شايد دلخوري او به همين خاطر باشد اما مهندس موسوي هم هنرمند است و هم اين شخصيت کاريزما را داشت. کاريزمايي را هم بين شخصيت هاي متدين اسلامي داشت و دارد.

-اجازه بدهيد به اين پرسش از پاسخ شما مبني بر اينکه خانم رهنورد پنجشنبه با بي بي سي مصاحبه کرده، پاسخ بدهم که اما خانم رهنورد با بي بي سي مصاحبه يي نداشت.

اما من خودم ديدم.

-ما هم به صفت خبرنگار بودن مواضع را دنبال مي کرديم. اساساً آقاي موسوي و خانم رهنورد مصاحبه يي با هيچ جا در آن روز نداشتند.

حالا شما مي گوييد اما من خودم ديدم.

-ما که نديديم حالا به نظر شما اگر انتخابات باطل مي شد چه اتفاقي مي افتاد، آيا هزينه يي که نظام در اين مدت متحمل شد، کمتر نمي شد؟


ابطال انتخابات همان چيزي بود که غرب به دنبال آن بود و اين يک اشتباه فاحش سياسي بود. در مورد آشوب ها هم بگويم وقتي آشوب اتفاق مي افتد حلوا خيرات نمي کنند. از بدي هاي آشوب همين است که تر و خشک با هم مي سوزند.

-راهپيمايي ميليوني 25 خرداد همراه با سکوت برگزار شد اما عده يي روي مردم اسلحه کشيدند، اينها چه کساني بودند و اينکه چطور اسلحه در اين شرايط از امريکا وارد کشور شد؟


در کشور بزرگي مثل ايران اين چيزها عجيب نيست و شما هر نوع سلاحي را از عراق و افغانستان مي توانيد وارد کنيد.

-چرا قبل از انتخابات که مردم هر شب در خيابان ها بودند، آشوب نشد و کسي کتک نزد يا شيشه يي شکسته نشد؟

براي اينکه آقاي موسوي بعد از انتخابات اعلام کرد حق من را خورده اند و اين شور و شوق را تبديل کرد به يک جريان اعتراضي. و اشتباه بزرگ هم همين جا است.

-بعد از اين جريانات از يک نقطه يي به بعد مردم آقاي موسوي را کنار گذاشتند و خودشان شروع به اعتراض کردند آيا اين يک پيغام براي حکومت ما نيست؟

اکثر مردم ايران موافق اين جمع بندي آقاي موسوي نبودند و آقاي مهندس موسوي بايد به عنوان يک چهره ملي فقط طرفداران خودش را نبيند. تعداد زيادي به ايشان راي دادند که مورد احترام است و جمع بسياري هم راي ندادند. وقتي او احساس کرد دشمنان ما روي اين جريانات سرمايه گذاري مي کنند و به منظور سوءاستفاده از او حمايت کردند آقاي موسوي بايد تو دهن امريکا و همه کساني مي زد که از اين ماجرا نفع مي برند و به مردم مي گفتند کساني که طرفدار من هستند، حق ندارند از فردا به خيابان ها بيايند. اين مملکت صاحب دارد و ما براساس قانون پيش مي رويم و تا آخرين لحظه اين مساله را دنبال مي کنيم اما ايشان آمدند و گفتند مردم، در صحنه باشيد مبادا از صحنه کنار برويد. همه را هم زير سوال ببريد و حرف رهبري را زير پا بگذاريد. سوال اين است که اگر شما هيچ کدام از پارامترهاي مسابقه را قبول نداشتيد چرا اصلاً اين مسابقه را شروع کرديد. جيغ بنفش من هم براي اين است که ديديم منافع ملي ما در خطر است اما اينقدر عصباني بوديم که نتوانستيم عصبانيت خود را کنترل کنيم و اين سبب شد عده يي سوءاستفاده گر و وابسته در تهران آن فضاحت را به بار آورند. مثل جريان خانم ندا آقاسلطان. مگر ممکن است نيروهاي ما در خيابان خلوتي به يک دختر شليک کنند. اين محال است.

-چرا به خانواده خانم آقاسلطان اجازه ختم ندادند؟


سوال خوبي است. جناح اصلاح طلب از جسد افرادي مثل اين مرحومه هم نمي گذرد و از هر فرصتي براي تحريک استفاده مي کند.

-اما خيلي از افراد و بزرگان نيز روند انتخابات را تاييد نکردند مثل آيت الله استادي و جوادي آملي!

اين حرف ها درست نيست. آقايان استادي و جوادي آملي به انتخابات اعتراضي ندارند. آنها مشکلات شان برمي گردد به برخوردهاي بدي که در حوزه صورت گرفته.

-بسيار خب، پس چرا بعضي مسائل در تلويزيون سانسور مي شود؟


دليلش کاملاً روشن است. جناح اصلاح طلب از هر فرصتي براي روشن نگه داشتن شعله اين آشوب استفاده مي کند يعني اگر يک مراسم معمولي ختم بود کسي مشکلي نداشت اما مراسمي که مردم را صبح تا غروب آماده و آن را تبديل مي کند به يک مراسم اعتراضي سنگين قطعاً مشکل ساز است لذا طبيعي است به خاطر ابعاد امنيتي و مسائلي که ممکن است به وجود آيد، هيچ حکومتي اجازه چنين چيزي را ندهد و بايد پدر و مادر اين افراد را هم توجيه کرد.

-اما خيلي ها مثل آقاي ضرغامي و برخي افراد ديگر وجود ندا آقاسلطان را تکذيب کردند.

خيلي عجيب نيست چون اين مساله بسيار بودار است و اين قضيه وقتي گنگ است که هر کسي حدسي مي زند. من فکر مي کنم عناصر زيادي وجود دارد که اين حدس را تقويت مي کند. اگر در شرايط فعلي از هر فرصتي چه به نفع و چه عليه دولت براي ايجاد التهاب استفاده کنيم صد درصد ضرر خواهيم کرد. ما بايد اين دوران پس از فتنه را زير پا بگذاريم و بعد نواقص کار را پيدا کنيم اينکه چرا ما به اينجا رسيديم و در انتخابات آينده بايد نقاط ضعف سيستم را برطرف کنيم. اين راه درستي است. جناح اصلاح طلب بايد دست از هم زدن اين آش آشوب بردارد.

-افرادي که در زندان کتک مي خورند يا مثل روح الاميني کشته مي شوند، اين اقدامات توسط چه کسي صورت مي گيرد؟

از رهبري گرفته تا بقيه مسوولان پيگير مساله مرگ روح الاميني بوده و مشغول بررسي هستند اما اينکه کسي در زندان بميرد، نبايد استناد به ظلم حکومت شود. ما بايد پيگيري کنيم که آيا مريض بوده، کشته شده يا در امر نگهداري وي مشکلي وجود داشته. افرادي که دستگير شدند به علت شکستن شيشه در و پنجره بود يا آدم کشته اند يا در رديف دوم متهمان کساني هستند که برنامه ريزي اين امور را انجام داده اند. من به کسي تهمت نمي زنم اما ادعاي تشکيلات قضايي ما اين است که افرادي مثل حجاريان يا سايرين که در زندان اند طراح جريانات پس از انتخابات بوده و مردم را به خيابان ها مي کشاندند. اگر اين ادعا ثابت شود، جرم است اگر هم نه، جرم نيست. ما بايد حساب شده جلو برويم اما اينکه کسي در زندان فوت مي کند، پديده بدي است که البته در امريکا و بعضي کشورهاي ديگر بوده و در زندان ما هم اتفاق افتاده و بايد به آن رسيدگي شود. با اين وجود وظيفه همه بازيگران سياسي اين است که به نفع امنيت ملي کار کنند حتي اگر به ضرر خودشان باشد.

-چرا اين انتقاد وجود دارد که دستور رسيدگي به زندانيان دير داده شد؟


ما شرايط امني را در کشور داريم و اين با همکاري همه مردم اتفاق افتاد. ما يک زخمي به بدن ملي مان وارد شده که آن هم بايد علاج شود مثل رسيدگي به وضع افرادي که در زندان هستند و بعد رسيدگي به افرادي که در اين جريانات آسيب ديدند. نکاتي که آقاي هاشمي در نماز جمعه گفتند، بسيار فرمول خوبي بود که هم دلسوزانه و هم بسيار معقول است بنابراين اول از هر چيز ما همگي بايد رفتار قانوني را بپذيريم و آقاي موسوي هم بايد اين فرمول را بپذيرند حتي اگر قانون را خيلي بد بدانند. هيچ قانوني از آسمان نيامده و اينها قوانيني است که ما با انتخابات خودمان ساختيم. محور دوم پيشنهادهاي آقاي هاشمي هم تاکيد داشت باب مناظره باز شود. مناظره بسيار خوب است اما لازم نيست حتماً آقاي موسوي با احمدي نژاد مناظره کند. من بين داشتن نظر روشن و اينکه ما با کسي مخالف خودمان صحبت کنيم، تفاوت قائلم و معتقدم آنهايي که نظرشان را روشن نمي گويند، در عمل تحمل شان کم است. به نظر من مناظرات سياسي يکي از کارهاي بزرگ صدا و سيما بود. البته ما آدابش را بلد نبوديم و رعايت نکرديم. پيشنهاد سوم آقاي هاشمي پيرامون زندانيان بود که با تسامح هم با آنها برخورد کنيم. حکومت امنيت مي خواهد. ما از امتياز دادن به نيروهاي معترض ضرر نمي بينيم.

-اجازه دهيد باز برگرديم به پرسش قبلي چرا که هنوز متوجه اين همه حمايت شما از آقاي احمدي نژاد نشده ام.

بحث من از روز اول امنيت ملي بود و وقتي اين مساله مطرح مي شود، وظيفه همه ما است که محکم پا به ميدان بگذاريم و دست خارجي ها را کوتاه کنيم. بعد از آن، موضوع ابعاد داخلي پيدا مي کند که خب راه حلش را پيدا مي کنيم. وقتي عصبانيت ها کم مي شود، همه بهتر مي توانيم به امنيت ملي فکر کنيم. البته مشي من اين است که ما موضع روشن سياسي داشته باشيم و ملي کار کنيم. آقاي احمدي نژاد نيز مسووليت هايي دارد اما معتقدم بايد به تمام مسائلي که وجود دارد واقع بينانه نگاه کرد. اشکال کار ما اين است که از خيلي چيزها سرسري رد مي شويم.

-بنا بر گفته هايتان نگراني شما در کل مقوله امنيت ملي است و مي گوييد به همين خاطر از نامزدي احمدي نژاد حمايت کرديد. اما آيا فکر نمي کنيد نوع برخورد رئيس دولت نهم با فرامين رهبري که قبل از انتخابات وجود داشت و اخيراً هم سر داستان معاونت اولي مشايي مجدداً به شکل ديگري تکرار شد لطمه بيشتري به مقوله امنيت ملي ايران بزند؟


شخصيت آقاي خامنه يي به عنوان يک شخصيت فرهيخته مطرح بوده که پشتيبان همه نيروهاست يعني همه نيروها از گرفتن مشورت از ايشان بهره زيادي مي برند. اصولاً خيلي عاقلانه است که از شخصيتي مثل رهبري در امور جاري بهره گرفت و بسيار بي عقلي است که آدم بزرگان مملکت را رها کند و از آنها کمک نگيرد. ديگر اينکه در مورد گوش به فرمان بودن، رهبر معظم انقلاب احتياج ندارد کساني فقط از ايشان اجازه بگيرند و اصلاً مقام رهبري کلاً افرادي را که خوشفکرند و گاهي روي نظرشان ايستادگي مي کنند، دوست دارد و انسان هاي فقط حرف پذير را دوست ندارند اما ما اينجا با يک وظيفه شرعي، قانوني و اخلاقي روبه رو هستيم. من معتقدم آقاي احمدي نژاد براي انتصاب معاونان خود خيلي خوب بود که مشورت مي کردند. هيچ کس از مشورت با رهبري مثل آيت الله خامنه يي پشيمان نمي شود چرا که ايشان فردي اهل استدلال و منطق است. آقاي احمدي نژاد هم بايد اين مشورت را انجام مي داد و حتي بهتر بود با روساي قوه قضائيه و مجلس و ساير بزرگان نظام هم مشورت مي کرد چرا که حکومت يک امر کاملاً تجمعي است. اشکال دوم راجع به آقاي مشايي اين است که حساسيت هاي زيادي از قبل متوجه ايشان بود. البته من اصلاً نمي خواهم راجع به شخص او صحبت کنم. خود من نيز دوستش دارم اما آدم وقتي مي خواهد حکومت تشکيل دهد مهم اصل کار است. مهم اين و آن نيست. به همين خاطر به نظرم انتخاب آقاي مشايي به عنوان معاون اول اشتباه بود. نکته سوم اينکه وقتي نظر مقام معظم رهبري آمد، اينجا يک وظيفه شرعي و قانوني ايجاد مي شود و من اگر جاي آقاي احمدي نژاد بودم، در همان ساعت به رهبري نامه مي نوشتم و مي گفتم مبني بر دستور مبارک جنابعالي حکم قبلي من کان لم يکن شده. انتظار ما و همه مردم ايران، چه کساني که به ايشان راي داده اند و چه کساني که راي نداده اند از آقاي احمدي نژاد همين بود. ما چند نفر مثل آقاي خامنه يي با اين سوابق و بينش در اين مملکت داريم؟ آقاي خامنه يي از نوانديشان ديني اين کشورند. از همه اينها فراتر مقام معظم رهبري يک اشکال مهم را در دولت نهم مي خواهند علاج کنند. مشايي فقط علامتش است و آن اين است که تصميم سازي دولت نهم بايد به مدار تصميم سازي در شأن يک دولت بازگردد و اين بايد تصحيح شود. تصحيحش براي آقاي احمدي نژاد بسيار برکت دارد.

-فکر مي کنيد آقاي احمدي نژاد حاضر مي شود تن به اين کار بدهد؟


صحبت حاضر بودن نيست بلکه يک ضرورت است؛ يک ضرورت اخلاقي، شرعي و قانوني و بايد همه به احمدي نژاد کمک کنيم. در همين راستا معتقدم اقدام بعدي دولت مبني بر برکناري وزرا اقدام درستي نبود و ناشي از يک ناراحتي يا عدم تعادل روحي است. چه نصب و چه عزل وزير اطلاعات اقدام و پروسه يي با آثار جنبي است که بايد با احتياط انجام شود. در کشورهاي ديگر هم اگر بخواهند رئيس امنيتي کشور را جابه جا کنند، ماه ها راجع به آن صحبت مي شود. عزل هاي ناگهاني، شوک هاي امنيتي به کشور وارد مي کند. مضاف بر اينکه از زمان حضرت امام (ره) حالا حوزه هاي مهم مملکتداري همواره با مشورت و تاييد رهبري انجام مي شود که اين سيره امام بوده که بعد از امام هم ادامه داشته است. به نظرم برخورد با وزرا به هر دليلي حتماً به وجهه آقاي احمدي نژاد ضربه زده، به منافع ملي ما ضربه زده، به آرامش کشور هم ضربه زده و در غربي ها دوباره ايجاد اميد کرده که گويي در ايران يک دعواي جديد در حال رخ دادن است. با اين حال اينکه غربي ها احساس کنند رئيس جمهور ما جلوي رهبري مي ايستد، غلط است اما به خاطر اقدامات نامتناسب رئيس جمهوري آنها اين سيگنال ها را دريافت کرده اند لذا آقاي احمدي نژاد بايد هر چه زودتر به دول غربي ثابت کند ايشان در عمل نيز از پيروان سرسخت مقام معظم رهبري هستند و دستورات و نظرات ايشان را نه فقط ابلاغي بلکه ولايي پيگيري خواهند کرد تا دشمن هرگز فرصت ايجاد غائله ديگري را نيابد.

-اما نگفتيد چرا نشانه هاي عدم توجه رئيس دولت نهم به دستور رهبري و هزينه زايي اين موضوع براي امنيت ملي کشورمان را جدي نگرفتيد مثل چالشي که توسط آقاي احمدي نژاد براي انتقال سازمان حج و زيارت به سازمان ميراث فرهنگي پيش آمد؟

آن زمان هم انتقادات وسيعي از سوي جناح اصولگرا درباره رياست سازمان حج و زيارت صورت گرفت بنابراين اين کار انتقادات تندي در پي داشت ک ما بايد آن را اصلاح کنيم. معتقدم آقاي احمدي نژاد به سرعت اشتباهاتش را جبران مي کند. اشکالي در کار دولت ايجاد شده و من هم صريحاً نظرم را اعلام کرده ام ولي اميد دارم و نهايت تلاشم را هم براي بهبود وضعيت انجام مي دهم.