وقتی کسی نان را به نرخ روز می‌خورد!

متن کامل حمایت احمد نجفی، (بازیگر) از میرحسین موسوی قبل از انتخابات که در سایت قلم منتشر شده بود را در پی می‌خوانید، چهره او را هم که در مراسم تنفیذ حکم دولت کودتا دیروز مشاهده کردید. اینک قضاوت با شماست!

احمد نجفی: به نظر من تجارب آقای موسوی و به خصوص در دوران نخست وزیری بسیار حائز اهمیت است.

احمد نجفی بازیگر که در خوزستان به سر می برد به خبرنگار قلم نیوزگفت: من با احترام قطعا در تمام جلسات سخنرانی مهندس موسوی که بتوانم حضور خواهم داشت و به مواضعشان گوش خواهم داد.

وی که مدعی است "به طور اتفاقی" در جلسه سخنرانی مهندس میرحسین موسوی حضور پیدا کرده گفت: تا پایان جلسه حضور داشتم و به کلیه نقطه نظرات ایشان را شنیدم.

نجفی تصریح کرد: به نظر من تجارب آقای موسوی و به خصوص در دوران نخست وزیری بسیار حائز اهمیت است.

بازیگر نقش کارآگاه علوی افزود:نقطه نظرات مهندس موسوی در زمینه خرمشهر و خوزستان برای ما اهمیت بسیاری دارد.

نجفی با بیان اینکه اگرچه در طول 4 سال اخیر در بخش هایی خوب عمل شده است افزود: تناقضات بسیاری در عملکرد دولت وجود داشته است . و در برخی از زمینه ها متاسفانه کاستی های زیادی وجود دارد و حرکتی به سمت جلو نشده است.

وی که خود از اهالی خونگرم جنوب کشور است از بی توجهی به مسائل فرهنگی و هنری این خطه انتقاد کردو گفت: خوزستان و به ویژه آبادان خرمشهربه لحاظ فرهنگی همچنان مورد بی توجهی هستند.

نجفی در پایان از همه کاندیداها خواست که صادقانه وارد عرصه انتخابات شوند.

بازی تنفیذ به هم ریخت، دولت کودتا حکومت نظامی برقرار کرد

از خیابان ولیعصر تهران در محدوده‌های مرکزی و شمالی شهر خبر می‌رسد که به‌رغم حضور پرتعداد نیروهای انتظامی و شبه نظامی که نوعی «حکومت نظامی» پدید آورده است، گروهی از معترضان با نیروهای حاضر در صحنه درگیر شده‌اند و به خصوص در حوالی میدان ونک درگیری‌ها بسیار شدید گزارش شده است.

به گزارش خبرنگاران «موج سبز آزادی» از سطح شهر تهران، امروز در دهها نقطه سراسر تهران از جمله میادین اصلی و تقاطع‌های پرترافیک شهر، به ویژه در محدوده چهارراه ولیعصر و میدان ولیعصر تا میدان فاطمی و از انتهای عباس‌آباد تا میدان ونک، نیروهای پلیس ضد شورش به همراه نیروهای بسیجی و لباس شخصی حضور بسیار پررنگی دارند؛ طوری که برخی شاهدان عینی تعداد آنها را در مواردی حتی بیشتر از روز 30 خرداد گزارش کرده‌اند.

همچنین شاهدان عینی از حضور چندین خودروی انتظامی و ضد شورش و دهها نیروی لباس شخصی جلوی وزارت کشور در خیابان فاطمی و همچنین صداوسیما در خیابان ولیعصر خبر داده‌اند. گزارش‌های رسمی نیز از حضور مهدی کروبی در جمع معترضان در انتهای خیابان عباس‌آباد و تقاطع ولیعصر خبر داده‌اند.

مجموعه گزارش‌های موجود حاکی است از حدود ساعت 5 بعدازظهر جمعیتی در حدود دو هزار نفر در میدان ونک با سکوت و بدون سر دادن هیچ شعاری تجمع کردند. حضور پرتعداد نیروهای انتظامی و شبه نظامی مانع از آن شد که از این جمعیت کاری بیشتر از قدم زدن برآید؛ تا آنکه در حدود ساعت 7 بعدازظهر که تعداد جمعیت حاضر در میدان ونک به بیش از پنج هزار نفر رسیده بود، نیروهای ضدشورش و بسیجی با باتوم شروع به حمله به مردم معترض کردند و جمعیت را به سمت خیابان ولیعصر به سمت جنوب، راندند.

بر اساس این گزارش‌ها، در این زمان چند هزار نفر با سر دادن شعار در خیابان ولیعصر از میدان ونک به سمت جنوب حرکت کردند و این در حالی بود که همزمان گروههایی از مردم نیز در میدان ولیعصر، میدان فاطمی و حوالی پاک ساعی تجمع کرده بودند. اما دقایقی بیشتر طول نکشید که موتورسوران بسیج و ضد شورش به سمت مردم معترض حمله کردند و همه حاضران در پیاده‌روها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

گزارش‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه در محدوده میدان ونک و نیز در حوالی میدان ولیعصر، معترضان نیز در مواردی با پلیس و بسیجیان درگیر شده‌اند و طرفین به سنگ‌پراکنی علیه یکدیگر پرداخته‌اند. از محدوده‌ی بزرگراه حقانی و چهارراه جهان کودک نیز گزارش‌هایی مبنی بر درگیری‌های شدید، وجود دارد. از میدان ولیعصر و تقاطع خیابان حافظ نیز گزارش‌های مشابهی وجود دارد.

گزارش‌های دیگری نیز رسیده که حاکی از شلیک گاز اشک آور در خیابان ولیعصر تهران در حوالی میدان ونک و آتش زدن سطل‌های پلاستیکی زباله توسط مردم برای خنثی کردن اثر گاز اشک‌آور است. همچنین گزارش شده که صدها موتورسوار ضد شورش و بسیجی در حال حرکت به سمت میدان ولیعصر و میدان ونک دیده شده‌اند. در حوالی میدان فاطمی تا ابتدای خیابان شهید مطهری نیز درگیری‌های شدیدی گزارش شده است.

از میدان آزادی نیز گزارش رسیده که گروهی به صورت خودجوش و بدون قرار قبلی تجمع کرده و به سمت میدان انقلاب حرکت کرده‌اند. در نقاط دیگری از مرکز و جنوب شهر از جمله خیابان جمهوری و فلکه نازی‌آباد نیز ناآرامی و وضعیت ملتهب گزارش شده است.

در همین حال خبر می‌رسد که در حدود ساعات 7 تا 9 عصر در بسیاری از شاهراه‌ها و تقاطع‌های کلیدی شهر تهران از جمله پارک‌وی، چهارراه ولیعصر، آزادی تقاطع نواب، بلوار کشاورز، خیابان شهید بهشتی، اتوبان حقانی، اتوبان ملاصدرا، بزرگراه چمران و ... ترافیک شدیدی وجود داشته است. در بسیاری از نقاط پرترافیک شهر نیز صدای بوق شدید خودروها که نوعی نماد اعتراضی است، به چشم می‌خورد.

گزارش‌ها همچنین نشان می‌دهد که همچون تظاهرات و اعتراضات یک ماه و نیم گذشته، دختران و زنان در شعارها حضور فعال داشته و پیشتاز بوده‌اند.

از جمله شعارهایی که امروز از سوی مردم معترض داده می‌شده، می‌توان به این موارد اشاره کرد:
دولت جنایت خجالت خجالت
تنفیذ تقلب مبارک مبارک
تقلب جنایت تنفیذتان مبارک
دیکتاتور حیاکن مملکتو رها کن
مرگ بر دیکتاتور
رهبر دیکتاتور خجالت خجالت
دولت کودتا استعفا استعفا
ایرانی می میرد ذلت نمی پذیرد
اعتراف شکنجه دیگر اثر ندارد


همچنین گزارش شده که مردم به خاطر حضور نیافتن هاشمی و خاتمی در مراسم نمایشی تنفیذ، شعارهایی در حمایت از این دو چهره سیاسی سرمی‌دادند؛ شعارهایی همچون:
هاشمی خاتمی تشکر تشکر
و: هاشمی هاشمی حمایتت می کنیم

فرمانده سپاه بالای مجلس، فرمانده ارتش پایین مجلس؛ آرایش جدید نیروهای نظامی پس از کودتا

عکس‌های جلسه نمایشی تنفیذ که در سایت رسمی رهبر منتشر شده، نشان می‌دهد که فرمانده سپاه در بالای مجلس و بین روحانیان نزدیک به رهبر نشسته است، اما فرمانده ارتش چندین متر آن‌طرف‌تر و در کنار عموم حاضران جا پیدا کرده است. با توجه به اینکه در فیلم‌ها مشخص است که دفتر رهبری حتی محل نشستن میهمانان مجلس را هم مشخص می کند، آیا باید تفاوت محل نشستن فرماندهان سپاه و ارتش را به معنای شرایط جدید در موقعیت نیروهای نظامی پس از وقوع کودتای انتخاباتی دانست؟



مجمع روحانیون مبارز: اجرای نمایشاتی اینچنین مبتذل به نام دادگاه، محکوم است

قدیمی‌ترین حزب اصلاح طلبان با صدور ششمین بیانیه‌ی خود پس از انتخابات، دادگاه روز شنبه را یک نمایش مبتذل توصیف کرد که هدف آن «منفعل کردن نیروهای سیاسی و افراد معترض به نتایج انتخابات» بوده است. این حزب روحانیون منتقد، هدف دیگر این دادگاه نمایشی را این‌گونه توصیف کرد که: «از زبان بازداشت شدگان مظلوم، اتهام تقلب در انتخابات را از پرونده صحنه گردانان آن پاک کند، غافل از آنکه میلیون ها انسان در سراسر کشور فریب این ترفندها را نخواهند خورد.»

متن کامل این بیانیه به نقل از سایت رسمی این حزب، به این شرح است :

بسم الله الرحمن الرحیم

«فاصبر انّ وعد الله حق و لا یستخفنک الذین لا یوقنون» ( سوره روم ایه 60)

خانواده عزیزان زندانی که بیش از چهل روز از بازداشت غیرقانونی و غیرشرعی آنان می گذرد و منتظر بودند تا درآستانه جشن ولادت منجی بشریت و احیاگرعدل و داد حضرت ولی عصر«عج» آزادی و بازگشت عزیزانشان را به کانون خانواده شاهد باشند لیکن متأسفانه پرده دیگری از سناریوی مفتضحانه و غیر اخلاقی اصحاب تخلف و تقلب به نمایش گذاشته شد و به بهانه جلسه نمایشی دادگاه، چهره خسته و افسرده فرزندان رشید ملت را در سیمای جمهوری اسلامی نشان دادند و بر زخم خانواده های آن عزیزان نمک پاشیدند و با این حرکت ناشیانه نه تنها تأثیری بر رفع تنش و ایجاد آرامش حاصل نگردید که خشم ملت هشیار و غیور ایران را برانگیخت.

اکنون در رابطه با این نمایش غم انگیز ذکر چند نکته را لازم و ضرور میدانیم:

1- نگهداری متهمین در بازداشتگاه بیش از 24 ساعت بدون تفهیم اتهام،طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ممنوع است و از سوی دیگر برخورداری متهم از حق داشتن وکیل و حضور وی در جلسات دادگاه و محاکمه از مصرحات نظام دادرسی وقضایی کشور است. کسانی که ادعای دیانت و قانونگرایی آنان گوش فلک را کر نموده است، با چه مجوزی بیش از چهل روز ودر شرایط بسیار ناگوار که اخبار تکاندهنده آن دهان به دهان می چرخد،عده کثیری از فرزندان متعهد و خدوم ملت را در بازداشت نگهداشته اند و سپس بدون اطلاع و حضور وکیل به محاکمه آنان می پردازند؟!

وقتی با چهره‌های خدوم و سرشناس که بیش از سه دهه در خدمت آرمانهای انقلاب و اهداف نظام اسلامی بوده اند و از هیچ تلاش و کوششی دریغ نورزیده اند اینگونه رفتار می شود و نسبت به حقوق مسلم آنان بی اعتنائی میگردد،روشن نیست که با شهروندان عادی و مردم بی نام نشان چه خواهد شد؟!

2- کیفر خواست متهمان که بی شباهت به مقالات روزنامه فاسد کیهان نبود،عاری از هر گونه مبانی حقوقی واستدلالهای محکمه پسند و با ادبیاتی سخیف،خود گواه روشنی بر سستی ادعاهای مطروحه بود و لطمه ای سخت بر اعتبار دستگاه قضائی کشور وارد کرد. نظام قضائی در هر جامعه ملجأ و پناهگاه مردم است و پاسدار مال ،جان و آبروی شهروندان. شکستن این جایگاه به معنای فرو ریختن امید و اعتماد کل جامعه است. متأ سفانه اینان برای سرکوب و نابود کردن مخالفان با روش های غیر شرعی و غیر قانونی خود،هر گونه تهمت و توهین و تحقیری را مجاز شمرده و هر کاری بدین منظور برای آنان قابل توجیه است.

3- ملت هوشمند و بیدار ایران به خوبی میداند که طبق آیات و روایات و صریح فتاوای فقها و بزرگان اسلام و نیز بر اساس مفاد همه نظامهای حقوقی جهان و همچنین صریح قانون اساسی کشورمان، هر گونه اعتراف و اقرار که در محیط حبس و زندان و در شرایط رعب و فشار و وحشت اخذ شده باشد از درجه اعتبار ساقط بوده و هیچگونه بار حقوقی و شرعی ندارد. داستان عمار یاسر که تحت تأثیر زور و ارعاب مشرکین مجبور به اظهار مطالبی بر خلاف میل باطنی شده بود ازجمله شواهد روشن در این زمینه است. (سوره نحل آیه 106)

4- صحنه نمایشی که به نام دادگاه و محاکمه عرضه شد بیشترین هدفش منفعل کردن نیروهای سیاسی وافراد معترض به نتایج انتخابات بود، تا از زبان بازداشت شدگان مظلوم اتهام تقلب در انتخابات را از پرونده صحنه گردانان آن پاک کند،غافل از ان که میلیون ها انسان در سراسر کشور فریب این ترفندها را نخواهند خورد و همچنان نتایج حاصل از این انتخابات را مشروع نمی دانند. و نیز هدف دیگر این صحنه نمایشی فضا سازی در جهت انحراف افکار جامعه وایجاد بی توجهی وغفلت از مسائل اساسی در عرصه سیاسی کشور بود.آنها می خواستند با طرح موضوع محاکمه متهمین و اعترافات برخی از آنها که از حساسیت بسیار در سطح افکار عمومی نیز برخوردار بود،ذهن و ضمیر مردم از کانون توجه به اعمال زشت و جنایات ضد انسانی انجام گرفته در برخی از بازداشتگاهها منصرف گردیده و محور توجه مردم به موضوع جدید محاکمات و اعترافات گردد. بی خبر ازآنکه احساسات جریحه دار شده میلیون ها انسان ازاین جنایات همچنان خواستار شناسائی عاملان این جنایات و محاکمه و مجازات آنان خواهد بود.

مجمع روحانیون مبارز اجرای نمایشاتی اینچنین مبتذل بنام دادگاه را محکوم می کند وتنها دادگاهی را قبول دارد که به طور کامل منطبق با موازین شرعی وقانونی زیر نظر قضاتی عادل و صالح برگزار گردد

مجمع روحانیون مبارز
1388/5/12

بروز برخی نا آرامی ها در تهران ساعاتی پس از مراسم تنفيذ احمدی نژاد،

ساعاتی پس از برگزاری مراسم تنفيذ محمود احمدی نژاد به عنوان رييس دولت دهم، گزارش شاهدان عينی از تهران حاکی است که برخی نا آرامی ها در مرکز پايتخت ايران به وقوع پيوسته است.

حکم رياست جمهوری آقای احمدی نژاد روز دوشنبه در غياب چهره های شاخص اصلاح طلب و برخی مقام های حکومتی مطرح نظير اکبر هاشمی رفسنجانی از سوی آيت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، تنفيذ و اجرايی شد.

شاهدان عينی به راديو فردا گفته اند که دهها نفر از معترضان به نتيجه انتخابات رياست جمهوری دهم در حد فاصل ميدان وليعصر و ونک تجمع کرده و شعار «مرگ بر ديکتاتور» و «الله اکبر» سر دادند.

پليس برای متفرق کردن معترضان اقدام به پرتاب گاز اشک آور کرده و به تعقيب آنها در کوچه های اين منطقه می پردازد.

خبرگزاری آلمان نيز از تهران گزارش داده است که شمار معترضان هزاران نفر است و نيروهای بسيج و موتورسواران تلاش می کنند که آنها را متفرق کنند.

اين گزارش می افزايد که حضور نيروهای ضد شورش و لباس شخصی ها در اين مسير بسيار پر رنگ است و خودروها نيز بوق های خود را به صدا در آورده اند.

خبرگزاری فارس که نزديک به سپاه پاسداران است نيز گفته است: در تجمع روز دوشنبه مهدی کروبی، نامزد معترض انتخابات رياست جمهوری، حضور داشته است.

در روزهای گذشته، مخالفان نتايج انتخابات رياست جمهوری فراخوان های گسترده ای را در سايت های اجتماعی برای تجمع و نشان دادن اعتراض خود به مراسم تنفيذ و تحليف محمود احمدی نژاد منتشر کردند.

احتمال می رود که مراسم تحليف رييس دولت نهم روز چهارشنبه در مجلس شورای اسلامی برگزار شود.

در مراسم تنفيذ آقای احمدی نژاد چهره هايی چون اکبر هاشمی رفسنجانی، رييس مجلس خبرگان، سيد حسن خمينی، نوه بنيانگذار جمهوری اسلامی، محمد خاتمی، رييس جمهور سابق، و مير حسين موسوی و مهدی کروبی، نامزدهای معترض انتخابات، حضور نداشتند.

معترضان می گويند که در اين انتخابات تقلب های گسترده ای صورت گرفته و دولت جديد مشروعيت ندارد.

آيت الله علی خامنه ای در مراسم تنفيذ با تقدير از عملکرد چهار ساله آقای احمدی نژاد وی را مردی «شجاع» دانست و بدون نام بردن از مخالفان نتايج انتخابات گفت: «اين انتخابات برخی خواص را مردود کرد و برخی جوانان هم که با صداقت و سلامت وارد ميدان شده بودند در مواردی اشتباه کردند.»

وی تعداد علاقمندان رييس دولت نهم را «فراوان» دانست و گفت: «به موازات اين علاقمندان دو دسته ديگر هستند که بايد مورد توجه و محاسبه قرار گيرند. مخالفان عصبانی و زخم خورده که در چهار سال آينده به معارضه با دولت ادامه می دهند و منتقدانی که با نظام و رييس جمهور دشمنی ندارند و بايد ديدگاه ها و نظرات آنان را مورد توجه قرار داد.»

بر اساس اعلام وزارت کشور جمهوری اسلامی ايران، محمود احمدی نژاد با کسب ۲۴ ميليون و ۵۰۰ هزار رای برنده انتخابات شده است ولی اين نتيجه موجی از اعتراض های خيابانی را در شهرهای ايران طی دو ماه گذشته به دنبال آورده است.

در جريان اين اعتراض ها مرگ حداقل ۳۰ نفر به دست نيروهای امنيتی و بسيج تاييد شده است ولی معترضان گفته اند که شمار کشته شدگان بيش از اين رقم است.

صدها نفر نيز در جريان تجمع های خيابانی بازداشت شده اند که به گفته فعالان حقوق بشر، شمار نامعلومی از آنها به دليل ضرب و شتم و شکنجه جان خود را از دست داده اند.

رهبر جمهوری اسلامی ايران روز دوشنبه با اعلام اينکه بايد از آسيب ديدگان حمايت کرد، بدون اشاره به محاکمه عوامل سرکوب پس از انتخابات اظهار داشت: «بايد آسيب زنندگان را هر کسی باشند شناسايی کرد و مورد مواخذه قرار داد.»

اعتراضات مردم تهران به نقاط مختلف گسترش يافت،

در حال حاضر مردم تهران و جوانان دختر و پسر در نقاط مختلف تهران اعتراضات خود را ادامه ميدهند و دامنه اين اعتراضات به نقاط ديگر تهران کشيده شده است .اعتراضات در ميدان رضائيها(۷تير)،ميدان ولی عصر،ميدان ونک ،ميدان انقلاب و ميدان فاطمی ادامه دارد.

از لحظاتی پيش در ميدان رضائيها (۷ تير ) بسوی شريعتی گروههايی از مردم به هم پيوستند و اقدام به راه پيمائی کردند. آنها در حال دادن شعارهايی عليه خامنه ای و احمدی نژاد هستند .شعارهايی که داده می شود عبارتند از ؛خامنه ای قاتله،ولايتش باطله/مرگ بر خامنه ی/ مجتبی بميری رهبری را نبينی/ مرگ بر ديکتاتور/ دولت کودتا استعفا استعفا.

همچنين در حوالی پارک ساعی تعدادی از مردم اقدام به تجمع و دادن شعار نمودند .آنها شعارهايی مانند مرگ بر ديکتاتور/ دولت کودتا استعفا استعفا می دادند که با شليک گاز اشک آور نيروهای سرکوبگر علی خامنه ای مواجه شدند

مردم در ميدان ولی عصر به سوی زرتشت تجمع کرده اند و يکدست صدای مرگ بر ديکتاتور می دهند عليرغم يورش وحشيانه گله های موتور سوار لباس شخصی انها همچنان به اعتراضات خود ادامه ميدهند .

تا لحظه انتشار اين گزارش اعتراضات مردم بصورت گروهای چند ده نفره آغاز می شود تا آرايش نيروهای سرکوبگر را به هم بزنند و زمينه را بر ای اعتراضات گسترده آماه نمايند .اعتراضات اين گروها در نقاط مختلف ادامه دارد.

نيروهای سرکوبگر گارد ويژه، سپاه پاسداران ،بسيج ولباس شخصيها که بدستور علی خامنه ای وحشيانه به مردم يورش می برند و آنها را آماج باتون های خود قرار ميدهند. نيروهای لباس شخصی بصورت ۲ نفره سوار بر موتور و بصورت گله های ۱۰ الی ۱۵ موتوره با در دست داشتن باتون به سوی جمعيت يورش می برند و انها را بشدت مورد ضرب و جرح قرار ميدهند .حوالی ساعت۱۹:۴۵در اثر ضربات وحشيانه باتون که بر سر و صورت و گردن آنها فرود می آمد حداقل ۴ نفر زخمی بر جای گذاشته است.

يورش گارد ويژه به اعتراضات مردم و جوانان در ونک،

از ساعت ۱۵:۵۰ نيروهای سرکوبگر تحت امر ولی فقيه علی خامنه ای مانند يگان ويژه، سپاه پاسداران، بسيج و لباس شخصی ها در حالی که باتوم به دست دارند از ميدان انقلاب تا ولی عصر و از ولی عصر تا ونک و فاطمی به فاصله ۴ متر به ۴ متر مستقر شده اند.

افسران نيروی انتظامی هم دو نفر به دو نفر در حال گشت زنی در ميدان انقلاب تا ولی عصرهستند . در ميدان انقلاب و ميدان ولی عصر اتومبيل و ون های نيروی انتظامی مستقر شده اند .

در ونک و فاطمی نيز در سر چهارراه ها نيروی انتظامی و نيروهای يگان ويژه مستقر کرده اند .

در سر خيابان های فرعی دو نيروی بسيج (سپاه شخصی) همراه با موتور مستقر کرده اند. الآن بيشتر نيروها شامل بسيجی ها ونيروی انتظامی هستند.

***

يورش گارد ويژه به اعتراضات مردم و جوانان در ونک

مردم و جوانان تهران در نقاط مختلف مرکزی تهران در حال تجمع هستند. نقاطی که در آن مردم و جوانان در حال شکل گيری اعتراضات هستند ميدان انقلاب، ميدان ولی عصر، فاطمی، خيابان آزادی و ساير نقاط می باشد. در حال حاضر در ميدان انقلاب تعدادی زيادی از جوانان آماده آغاز اعتراضات خود می شوند و هر لحظه بر تعداد آن ها افزوده می شود.

لحظاتی پيش مردم و بخصوص جوانان در ونک اعتراضات خود را آغاز کردند و اقدام به دادن شعارهايی مانند مرگ بر ديکتاتور نمودند. همزمان با آغاز اعتراضات در ونک نيروهای سرکوبگر گارد ويژه لباس شخصی، سپاه پاسداران به آن ها يورش بردند.

نيروهای سرکوبگر گارد ويژه سپاه پاسداران، بسيج و لباس شخصی ها از ميدان آزادی تا ميدان انقلاب به صورت زيادی مستقر شده اند و آماده يورش به سوی مردم هستند.

یورش گارد ویژه به اعتراضات مردم و جوانان در ونک

تهران در آتش
بنابه گزارشات رسیده از تهران اعتراضات مردم لحظاتی پیش در میدان ونک آغاز شده است که با یورش وحشیانه گارد ویژه مواجه شد.
مردم و جوانان تهران در نقاط مختلف مرکزی تهران در حال تجمع هستند. نقاطی که در آن مردم و جوانان در حال شکل گیری اعتراضات هستند میدان انقلاب ، میدان ولی عصر،فاطمی ،خیابان آزادی و سایر نقاط می باشد. در حال حاضر در میدان انقلاب تعدادی زیادی از جوانان آماده آغاز اعتراضات خود می شوند و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده می شود.
لحظاتی پیش مردم و بخصوص جوانان در ونک اعتراضات خود را آغاز کردند و اقدام به دادن شعارهایی مانند مرگ بر دیکتاتور نمودند.همزمان با آغاز اعتراضات در ونک نیروهای سرکوبگر گارد ویژه لباس شخصی ،سپاه پاسدارن به آنها یورش بردند.
نیروهای سرکوبگرگارد ویژه سپاه پاسداران،بسیج و لباس شخصیها از میدان آزادی تا میدان انقلاب بصورت زیادی مستقر شده اند و آماده یورش بسوی مردم هستند.

مجمع مدرسین حوزه علمیه قم: بنایی برای مرهم گذاشتن بر زخم‌های مردم وجود ندارد

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم با صدور بیانیه‌ای، ضمن تایید دستگیری یک عضو خود «با وضعی اهانت‌آمیز»، دادگاه روز شنبه را «نمایشی» نامید و تصریح کرد: بنایی جهت آرام کردن جامعه و گذاردن مرهمی بر زخم های مردم وجود ندارد.

متن کامل بیانیه این تشکل روحانی اصلاح‌طلب را به نقل از سایت رسمی مجمع روحانیون مبارز، در ادامه می‌خوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

در شرایطی که جامعه ایران در وضعیتی بحرانی به سر برده، نیاز به تدابیری هوشیارانه داشته تا به جبران آثار ناگوار ناشی از عدم اقناع مردم معترض، بازداشت خارج از موازین قانونی فرزندان این مرز و بوم، کشته شدن عده ای در اعتراض های مردمی و عده ای دیگر در بازداشتگاه ها، حمله به کوی دانشگاه ،و ... بر آید، این نشد که مع الاسف سوگواری در چهلمین روز جانباختگان حوادث اخیر که سنت اسلامی و ملی ایران می باشد باز هم اجازه ندادند مردم به راحتی عزاداری کنند و با خشونت این مراسم را به هم زدند و عده ای را بازداشت کردند. از جمله این بازداشت شدگان محقق دانشمند و نویسنده توانا و استاد حوزه و دانشگاه، جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبد الرحیم سلیمانی بود که وی را با وضع اهانت آمیز دستگیر کرده و به مکان نامعلومی برده و تا کنون هیچ اطلاعی از سرنوشت ایشان به خانواده داده نشده است.

از سوی دیگر دادگاهی نمایشی را در روز شنبه 10/5/88 شاهد بودیم که نشان می داد بنایی جهت آرام کردن جامعه و گذاردن مرهمی بر زخم های مردم وجود ندارد.

مردم انتظار داشتند که پس از اعتراف به تندروی برخی ماموران در تعدی به اموال آنان، دستور به تعطیلی بازداشتگاه کهریزک که شکنجه و آزار به زندانیان در دستور کار بود و آگاهی از وضعیت کسانی که در زیر شکنجه ها جان دادند، اقدام مؤثری برای شناسایی و محاکمه متخلفان آشکار و آمران آن صورت گیرد؛ اما با کمال تعجب دادگاهی خارج از موازین قانونی و شرعی شکل گرفت که اصول دادرسی در این دادگاه رعایت نشد. هیات منصفه در این دادگاه حاضر نبود. خانواده متهمان از زمان دادگاه بی اطلاع بودند. به برخی از وکلای بازداشت شدگان جهت حضور در دادگاه اطلاع رسانی نشده بود . برخی از وکلای حاضر هم فرصت ملاقات با موکلان خود را پیدا نکرده، و پرونده آنان را بررسی نکردند. با وجود هشدار مراجع بزرگوار، علما و حقوق دانان کشور بر غیر شرعی و قانونی بودن پروژه اعتراف گیری، باز شاهد این ماجرا بوده، در کیفرخواست به این نوع اعترافات استناد می شد. بر این اساس، این دادگاه مطابق اصولی از قانون اساسی و مدنی فاقد وجاهت قانونی بوده و از درجه اعتبار ساقط است. متن کیفرخواست به یک بیانیه سیاسی و سرمقاله برخی روزنامه های تندرو شبیه بود. اتهام انقلاب مخملی مانند وصله ای نامناسب به کسانی زده شد که با آرمان های انقلاب شکوهمند اسلامی زندگی کرده، برای احیای مجدد آن و بازگشت به مسیر اصلی میراث امام راحل از طریق انتخابات و روش های قانونی اقدام کرده اند . حرکتی گسترده و مردمی را بدون هیچ دلیل موجهی منتسب به خارج نموده، به رشد و درک بالای سیاسی مردمی که در اعتراضات میلیونی شرکت نمودند، توهین کردند، تا شاید از دل این اتهامات توجیهی برای تخلفات بی شمار خود بیابند.

در این کیفرخواست به شخصيتي که در واقع یکی از بنیانگذاران و مؤثر و معتبر این نظام كه خدمات فراوانی به انقلاب و نظام نمودند، اهانت شد، گویی یکی از اهداف این به اصطلاح دادگاه، ترور سیاسی این خادمان ملت بود.

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم این حرکات را محکوم کرده و این تذکر را از سر خیرخواهانه لازم می داندکه مسئولان امر از اشتباهات مکرر خود دست برداشته، به نام دین، و انقلاب، بیش از این نظام را لکه دار نکرده، چهره انقلاب اسلامی را در نزد جهانیان مشوه جلوه ندهند .

إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم

1388/5/12

هشدار سازمان مجاهدین انقلاب: کشور در سراشیبی سقوط است

سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران با صدور اطلاعیه‌ای شدیداللحن در خصوص دادگاه نمایشی روز شنبه، ضمن تاكيد بر غيرقانوني بودن اين محاكمه، فرجام آن را قرار گرفتن کشور در سراشیبی سقوط كشور دانست.

متن کامل این اطلاعیه را به نقل از پايگاه اطلاع رساني سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران، در ادامه می‌خوانید:


بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف ایران

طی دو شب گذشته شاهد نمایشی تأسف بار به نام دادگاه متهمان کودتای مخملی بودیم. این نمایش که در آن از ساده ترین و ابتدایی ترین اصول دادرسی و حقوق قضا خبری نبود، به هر چیز جز دادگاه شباهت داشت. ادعانامه ای حاوی تناقضات عجیب و غریب و با شباهتی تام به مقالات و تحلیل های روزنامه کیهان، عدم حضور وکلای مدافع تعدادی از متهمان در دادگاه و بی خبری وکلای مدافع حاضر در جلسه از محتوای پرونده و تحقیقات مقدماتی، قرار دادن وکلای مدافع در جایگاهی که هیچگونه امکان گفت و گو با موکلان خود نداشته باشند، پخش جلسه به اصطلاح دادگاه از صدا و سیما قبل از آن که حکمی علیه متهمان صادر شود، تهمت و توهین و افتراء علیه احزاب و تشکل های سیاسی و شخصیت های برجسته و خوشنام غایب در دادگاه بدون این که امکان پاسخ داشته باشند،... تنها بخشی از ابعاد آشکار این نمایش تأسف بار بود.

این به اصطلاح ادعانامه تلاشی ناکام و در عین حال بهت آور برای تأیید ادعای آقای احمدی نژاد و همفکرانش مبنی بر انحراف 30 ساله از خط انقلاب بود. نویسندگان این ادعانامه کوشیده اند با گزینش راست و دروغ حوادث و تحولات سه دهه گذشته سناریوی موهوم انقلاب مخملی و یا به تعبیر خودشان کودتای مخملی را به اثبات برسانند. آنان در این تلاش نافرجام هر مطلب مغایر با دیدگاه های سیاسی خود را به عنوان توطئه و جریان براندازی به هم بافته اند و از هردری به کینه و خصومت سخنی رانده اند. در این ادعانامه از کدیور و سروش گرفته تا احزاب و تشکل های سیاسی، تا خاتمی و موسوی و هاشمی و تا نهادهای مدنی تا بنیاد راکفلر و شورای روابط خارجی آمریکا به عنوان نهادهای جدید التأسیس برای انقلاب مخملی!!! تا اتحادیه اروپا تا منافقین و سلطنت طلبان تا شبکه های تلویزیونی بیگانه تا اقدامات تروریستی و بمب گذاری ... سخن رفته است و تنها نام هایی که به تجاهل از آن صرفنظرکرده اند روسیه و چین است.

شتابزدگی آقایان در تنظیم این به اصطلاح ادعانامه و برگزاری نمایشی که علی الظاهر باید پیش از مراسم تنفیذ و تحلیف صورت می گرفت، موجب گرفتار آمده ایشان به تناقض گویی های عجیب و غریب شده است. ما بررسی و نقد این ادعانامه را به فرصتی دیگر وامی گذاریم و در تنها به ذکر یکی دو نکته در این خصوص می پر دازیم.

در این اصطلاح ادعانامه، از تردید معترضان در سلامت انتخابات و درخواست رسیدگی به شبهه تقلب به عنوان اصلی ترین دلیل برای اثبات پروژه کودتای مخملی یاد شده است، این درحالی است که تردید در سلامت انتخابات و اعتراض و درخواست رسیدگی به شبهه تقلب حق قانونی شهروندان است. چگونه آقایان که سوابق تخلفات و اقدامات غیر قانونی عدیده، نظیر عدم اعلام آراء تفکیکی حوزه انتخابیه تهران در جریان انتخابات دوم شوراهای شهر و روستا و لواحقی نظیر کارشکنی در جریان حضور ناظران کاندیداها در شعب اخذ رأی و ممانعت از حضور ایشان در سایت های تجمیع در دوره های انتخاباتی مجلس هشتم و ریاست جمهوری دهم و قطع خطوط تلفن ستاد انتخاباتی کاندیداهای رقیب و قطع سیستم پیامک تلفن های همراه از شب برگزاری انتخابات به بعد و مشارکت بیش از یکصد درصد واجدان شرایط در حدود 140 شهر در انتخابات اخیر و ... را در کارنامه خود دارند،می توانند مدعی سلامت انتخابات باشند و معترضان به انتخابات را متهم به دست داشتن در پروژه کودتای مخملی کنند؟ این روش برخورد با معترضان تنها از کسانی ساخته است که تخلفات و تقلبات گسترده ای را در انتخابات سامان داده و برای سرکوب اعتراض، معترضان را متهم به براندازی می کنند. به دیگر سخن محاکمه معترضان به تقلب در انتخابات خود بهترین دلیل بر عدم سلامت انتخابات است زیرا وقتی راه های منطقی و معقولی نظیر پیشنهادهای قانونی معترضان از جمله مطابقت کد ملی رأی دهندگان با شماره های ثبت شده در تعرفه های رأی به عنوان کدملی برای اثبات سلامت و یا عدم سلامت انتخابات وجود دارد، چه نیازی به اعمال خشونت و سرکوب و دستگیری و محاکمه و زندان و سناریوهای موهوم براندازی است؟

واهی بودن ادعای انقلاب مخملی در مورد حوادث پس از انتخابات را بیش از هرجا می توان در خود این به اصطلاح ادعانامه مشاهده کرد. این ادعا چنان سخیف و بیگانه با واقعیات جامعه ایران است که آقایان ناگزیر شده اند به جای واژه شناخته شده انقلاب مخملی از واژه جعلی و من درآوردی کودتای مخملی استفاده کنند. درحالی که کودتا را صاحبان زور و اسلحه انجام می دهند و انقلاب را مردم.

ذکر موارد ترور و بمب گذاری و انفجار و ... در ادعانامه علیه متهمان، بیش از هر چیز از خالی بودن دست تنظیم کنندگان این به اصطلاح ادعانامه حکایت دارد، وگرنه چه نسبتی میان ترور و بمب گذاری و انفجار با کودتای مخملی و براندازی نرم وجود دارد؟ آقایان در این به اصطلاح ادعانامه از یک سو کودتای مخملی را حرکتی درازمدت و خزنده با شیوه های به ظاهر مسالمت آمیز و قانونی تعریف می کنند و از سوی دیگر مواردی نظیر ترور و بمب گذاری را بخشی از پروژه کودتای مخملی ذکر می کنند. بدون شک اگر تنظیم کنندگان ادعانامه دلایل و مدارک محکمه پسندی علیه متهمان دراختیار داشتند، این گونه خود را ناگزیر از تناقض گویی و بافتن آسمان به ریسمان نمی دیدند.

ملت شریف ایران؛

آنچه را که شما طی دو شب گذشته شاهد بودید محاکمه و اهانت و افترا علیه صادق ترین، پاک ترین، شریف ترین و فرهیخته ترین شخصیت های این کشور و نشانه آشکار روند نامبارک استحاله آرمان های انقلاب اسلامی و مبانی نظام جمهوری اسلامی است. امروز عاملان و مرتکبان واقعی استحاله آرمان های انقلاب و براندازی نظام به بازجویی و محاکمه صادق ترین و دلسوزترین یاران نظام و انقلاب نشسته اند و باسابقه ترین چهره های مبارز و خدوم این انقلاب و نظام را آماج ناجوانمردانه ترین اهانت ها و افتراها قرار می دهند.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن محکوم کردن آن چه که دادگاه متهمان کودتای مخملی نامیده می شود، این نمایش را اقدامی غیر قانونی و مغایر با بدیهی ترین موازین قضایی می داند و آن را مقدمه برخورد بر احزاب مستقل و قانونی کشور به مثابه آخرین نشانه های وجود مردمسالاری در کشور ارزیابی می کند. برگزاری این به اصطلاح دادگاه مغایر با اصل صریح قانون اساسی مبنی بر ضرورت رسیدگی به جرائم سیاسی در دادگاه های صالحه و با حضور هیئت منصفه است.

سازمان همچنین اعترافات و اقاریر متهمان را که در شرایط نامعلوم و نگهداری در سلول های انفرادی و بی خبری مطلق متهمان از دنیای خارج و محرومیت آنان از اخبار و اطلاعات و داشتن وکیل و حتی ملاقات با خانواده بوده است، مصداق بارز اعتراف تحت فشار و شکنجه دانسته از اساس بی اعتبار می داند.

سازمان بار دیگر هشدار می دهد این روش و شیوه اداره کشور و چوب حراج زدن به سرمایه های عظیم ملی و حذف چهره های برجسته و بزرگی که هر یک تاریخ این انقلاب به شمار می روند، فرجامی جز از دست دادن اعتماد ملی و قرار دادن کشور در سراشیبی سقوط نخواهد داشت.


سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران

12/5/1388

نامه فاطمه امین‌زاده به پدرش

بعد از پخش نمایش مضحک دادگاه فرمایشی و پخش تصاویر عزیزان دربند از تلویزیون کودتاگران، فاطمه امین‌زاده طی نامه‌ای به پدرش می‌نویسد:"مرا چه صبري بايد كه مردي چون تو را در زندان ببينم. تو را كه اشكت را براي وطنت ديده‌ام و نگرانی‌ات را براي آینده کشورت لمس کرده‌ام."



به گزارش نوروز، متن کامل این نامه به شرح زیر می باشد:

به نام خدا
سلام پدر

این روزها برایت دلتنگم، چقدرهم دلتنگ. به اندازه همه نگراني‌هایت براي ايران و آينده ايران، برایت دلتنگم. اين روزها، روزهای تلخ و سختی‌اند.

راستش را بخواهي نه فقط چون دختر توام و تو در زندانی، كه به عنوان يك نسل سومي، یک متولد دهه شصت، یک متولد روزهای جنگ، این روزها غمم با حیرت آمیخته می‌شود و هزار پرسش بی‌پاسخ در ذهنم شکل می‌گیرد.

وقایع یک ماه اخیر آنچنان تلخ و رنج آور بوده‌اند که بیش از هر زمان آرزو کرده‌ام که باشی تا مثل همیشه با هم درباره‌شان صحبت کنیم. بی حضورت درک این روزها و تحمل این لحظه‌های دشواری که بر ایران می‌گذرد، بسیار سخت است.

پدر،

باور اينكه امروز تو و بسياري دیگر از هم فکرانت در زندانيد، ناممکن است.

شما، همان جوانان پرشور سال‌هاي انقلاب هستید كه با عشق به ايران و ایمان به اسلام حقیقی با استبداد و ديكتاتوري به مبارزه برخاستيد. شمایی كه با عشق به ميهن در ايام ناب جواني تان براي دفاع از تماميت ارضي كشور به جنگ رفتيد. شمایی که درتمامي این سال‌ها برای اصلاح امور مملکت، توسعه سیاسی و اقتصادی و حفظ عزت ایران تلاش کرده‌اید. شمایی كه تمام انگيزه‌تان دفاع از جمهوریت و اسلام سازگار با آزادی که همان اسلام حقیقی است، بوده و سلاحتان اندیشه و قلم.

و من امروز شاهدم شما را كه خود فرزندان انقلابيد و براي پاسداري از ارزش هاي حقيقي‌اش هزينه‌ها داده و پس از گذشت سي سال از استقرار جمهوري اسلامي، پرشورترين انتخابات را برای حفظ جمهوریتش شكل دادید، چنین ناجوانمردانه در زندان افكنده‌اند.

پدر،

برخی را چه مي‌شود كه امروز در برابر نگاه‌هاي خسته و پرسشگر نسل من، اينگونه هر آنچه را که از اخلاق و جمهوريت نظام باقي مانده به هيچ انگاشته‌اند و از این همه ويرانگري و حق کشی ابايي ندارند؟ وقتی شما را که خود فرزندان انقلاب هستید برنمی تابند، چگونه نسل مبهوت و ناباور مرا تحمل خواهند كرد؟

امروز نسل دردمند و پرسشگر مرا چه كسي پاسخ خواهد گفت؟

نسلی که تنها خواسته‌اش، ایرانی است که همه ایرانیان در آن آزاد و سربلند زندگی کنند. نسلی که از نفاق و تزویز بیزار است. از این رانده شدن، از این در وطن خویش غریب خوانده شدن خسته است. نسلی که از تروریست نامیده شدن نام ایرانی به ستوه آمده است. نسلی که عزت دوباره ایران را تشنه است.


چه کسی مسؤول اعتمادی است که بدینسان متزلزل و ویران می‌شود؟

آیا ما که به جریانات مصلح درون نظام امید بسته بودیم تا میراث یکصد ساله مبارزه برای جمهوریت را در این گذار تاریخی با کمترین هزینه ها به نسل پس از خود انتقال دهند، باید این امید را بر باد رفته ببینیم؟ آیا این تجربه نیز همانند هزاران امید بر باد رفته در گذرگاه‌های مهم تاریخی این مرز و بوم بی ثمر خواهد ماند؟

پدر

من همیشه به عنوان يك نسل سومي، جویای دلايل انقلاب و جنگ و هزار پديده شكل گرفته در طول سی سال عمرجمهوري اسلامي بوده‌ام و تو تندروي‌ها و يأس‌های گاه به گاه مرا با عشق و اميد به آينده پاسخ می‌گفتی و مرا از تندروی بر حذر می‌داشتی. اين جمله را بسيار برایم تکرار کرده‌اي: "جامعه ايران، جامعه‌ای بی ثبات است و هميشه اقشار مختلف مردم خواسته‌اند كه بناهاي موجود را ويران كنند تا بنایی از نو بسازند واين خود از عوامل عقب ماندگي تاریخی است. تنها راه پيشرفت و توسعه اجتماعی، بازسازي، اصلاح و ارتقاء بناهاي موجود است."
واین حاصل تلاش‌های شما بود كه از ماه‌ها پيش به روح خسته و نا اميد بسیاری از هم‌نسلان من که سال‌ها در انزوا فرو رفته بودند، شور و اميدي دوباره دميد تا به دور از نفاق، در كنار تمام تفاوت‌هاي فكري و ظاهری در خيابان‌ها زير پرچم سبز اميد براي ايراني آباد و آزاد به گرد هم آیند و به انتخاب رئيس جمهوري بیانديشيد كه عزت ایران و ایرانی را حفظ کند و به قانون اساسي جمهوري اسلامي، بجاي سليقه‌هاي فردي عمل کند.
مگر ما برای دفاع از جمهوریت و اصلاح و ارتقا این بنا رأی ندادیم؟ مگر نسل من راهی بهتر از شرکت در انتخابات هم داشت تا نشان دهد می خواهد بسازد، نمی‌خواهد ویران کند و شاهد ویرانی باشد؟ می‌خواهد استقلال کشورش حفظ شود و از دخالت بیگانگان مصون بماند. پس چه شد؟ چه بر سر آنهمه شور و امید آمد؟ چه شد که حامیان پرچم سبزهمدلی و فعالان روزهای انتخابات به یک شب برانداز، آشوبگر و غیرخودی نامیده شدند؟ چه شد که زندان‌ها پر شد از مصلحان و گورستان‌ها پر از هم نسلان بی گناه من.
پدر
مرا چه صبري بايد كه مردي چون تو را در زندان ببينم. تو را كه اشكت را براي وطنت ديده‌ام و نگرانی ات را براي آینده کشورت لمس کرده‌ام.
خوب می دانی که همیشه منتقدت بودم که چرا اندکی عافیت‌طلب نیستی. به خاطر عشق به وطنت و برای حفظ عزت و سربلندی آن در مسوولیت‌های مختلفی که بر عهده داشتی سخت می‌کوشیدی و از جان مایه می‌گذاشتی. اکثر اوقات خسته و فکر مشغول وقتت با ما می‌گذشت و من که همیشه نگرانت بودم و سهم بیشتری از زمانت می‌خواستم، به تو انتقاد می‌کردم و تو می‌گفتی: "يكي از دلايل ناكامي ايرانيان درحفظ مردمسالاري اين بوده است كه هميشه نواندیشان و نخبگان در برهه‌هاي مختلف تاريخ خسته شده‌اند، ره عافيت گزيده‌اند و از صحنه اجتماع و فعاليت اجتماعي به خلوت پناه برده‌اند."تو راه عافیت بر نگزیدی و هرگز از تلاش دست برنداشتی. همیشه می‌گفتی "تاريخ بر ما نخواهد بخشيد اگر خاموش بنشينيم و از آنچه امروز بر ايران مي‌رود ننويسيم و تنها درپی مصالح فردي باشيم. ما در برابر مردم و نسل آينده مسؤوليم."
و امروز تو در زندانی. تویی که ناب‌ترین لحظات عمرت، به مطالعه و تحقيق درباره گذشته ايران، حال و آينده‌اش گذشته است.
پدر
دلتنگم. برای تو و برای لحظه‌های ناب زندگی خودم که به آموختن از تو و گفتگو با تو درباره ايران، دين، سياست و اقتصاد گذشته است.
چه ناب بوده است لحظه‌های زندگی من در کنار پدری چون تو.
چه صبور بودی براي پاسخ گفتن به ترديدها و سؤالاتم و چه بزرگ براي پذيرفتن سليقه‌ام و اختلاف نظرهایمان. من پرسشگر و جسور بودم و تو صبور و بردبار. صبر و امید تو هرگز کم نشد اما صبر و اميد من در اين سال‌ها كمتر و كمتر شد. همیشه مرا به بردباری و پرهیز از تعصب فرا می‌خواندی.
این روزها نامه هایی را که در این سال‌ها برایم نوشته بودی مرور می‌کنم. در جایی برایم نوشته بودی:
"بردبار بودن نسبت به دیگری که مانند ما فکر نمی کند کار سختی است. گاهی عذاب آور است. اما نابردباری نسبت به دیگران انسان را درمسیری قرار می دهد که ممکن است رفتارهای شرم آوری در کارنامه اش ثبت شود. حاصل نابردباری های آنانی که قدرت داشته و یا دارند که نظراتشان را اعمال کنند، دنیایی مملو از جنایت، خشونت و تباهی است."
و در جای دیگر:
"من فکر می کنم اگر هرکدام از ما در زندگی با تجربه ای مواجه شدیم و واکنشمان نسبت به آن پدیده، به رفتارافراطی و نابردباری منتهی شد و بعد به غلط بودن آن پی بردیم باید از آن تجربه بیاموزیم و بازهم روی بردباری خودمان بیشتر کار کنیم. بیشتر باور کنیم که همه حق نزد ما نیست. ممکن است بخشی از آن نزد دیگری، حتی مخالف من باشد. چون با بردباری بیشتر، اشتباهات خیلی کمتری رخ می دهد. اشتباهات به شکل شرم آوری بزرگ نمی شوند و جبران آنها هم امکانپذیرتراست."
و امروز بردبار بودن چه سخت است پدر...
اين روزها دلتنگي ام و همه عشقم به وجودت را در جاي جاي تنهايي ام جمع مي كنم به اميد مجالي كه درچشمانت بنگرم وبگويم چه اندازه به وجودت افتخار مي كنم.
پدر
مي‌خواهم بداني بهترين پدرها بوده‌اي وصبورترين و با گذشت‌ترين دوست‌ها بوده‌اي.
شاید بحث‌ها و گفتگوهاي دوستانه مان مجال نداد كه بگويم چه اندازه به بزرگی‌ات افتخار می‌کنم. براي تو كه در ميان مردان سياست در يكي بودن حرف و عملت در خانه و بیرون از خانه كم مانندي. تويي كه در ايمان و تقوايت شك ندارم كه دينت دين تزوير، ريا و عوامفريبي نیست. تویی که همواره کرامت انسان را پاس داشته‌ای و هرگز نديدم حتی بر ما که فرزندانت هستيم انديشه‌ات را تحميل كني يا به سبب مناسبات سياسي، انتخاب‌هايمان و آزادی مان را مصلوب خواسته‌های پدرانه‌ات کنی. تو همراه با مادر آزاداندیشم، حرمت آزادی بیان و اندیشه را در خانواده‌مان به ما آموختي و از ما خواستي تا انسان هايي خردورز و به دور از تعصب و افراط باشيم و چه بسيار جاهايي که بر من بخاطر نقد متعصبانه دشمنانت خرده گرفتی.
دراين جامعه كه ظاهراً زن بودن خود جرمي ذاتي است، می‌دانم مرد سياست بودن و درعين حال پدر دو دختر بودن بسيار سخت‌تر است. اما به ياد نمي‌آورم به خاطر زن بودنمان چيزي را بر ما منع كرده باشي و استقلالمان را نادیده گرفته باشی. گرچه مي دانم اينچنين احترامي به سلايق ما گاهي برای تو دشوار بوده است.
پدر
كاش بداني براي ذره ذره آنچه به من آموخته اي چه اندازه ارزش قائلم. آنچه در وجود من است عشقي است به سرزمينم كه با آن هرگز اسير كينه و جهل دشمنان امروزمان نخواهم شد. كينه ميراث جاهلان است و تو هميشه مرا از ادبيات كينه و نفرت بر حذر داشته ای و هرگز از دشمنانت هم با نفرت سخن نگفته اي.
تاريخ به قضاوت خواهد نشست. بر تو نازنيني كه اينك براي عدالتخواهي و حق‌طلبي در زنداني و بر آنانكه چنين ناجوانمردانه نخبگان و انديشمندان را در حبس مي‌كنند و از مشاهده تزلزل عزت و اعتبار ایران و ایرانی کمترین هراسی به دل راه نمی‌دهند.
آری، تاريخ به قضاوت خواهد نشست.

خبرهایی از اوین-محمدرضا جلایی‌پور با خانواده‌اش ملاقات کرد

برخی اعضای خانواده محمدرضا جلایی‌پور، سخنگو و مسوول پویش موج سوم، بعد از ۴۸ روز امروز موفق به ملاقات وی در زندان اوین شدند.

به گزارش «موج سبز آزادی»‌، مادر، برادر و مادر همسر محمدرضا جلایی‌پور، امروز موفق شدند طی یک ملاقات حضوری عزیز دربندشان را پس از ۴۸ روز ببینند. به گفته همسر جلایی‌پور، روحیه محمدرضا و خانواده وی در این ملاقات به قدری خوب بوده که ماموری که آنان را در این دیدار همراهی می‌کرده، از روحیه خوب خانواده و این عزیز دربند بهت زده شده و متعجبانه پرسیده است: شما چرا گریه نمی‌کنید؟

جلایی‌پور در این دیدار گفته است در طول این مدت، عنایات خاص خداوند شامل حالش شده و توانایی‌های روحی قابل توجهی به دست آورده است. او گفته است که هر نمازش را یک جا می‌خواند، یکی را در طبقه دوم مسجدالحرام، دیگری را در مسجدالنبی یا مسجد کوفه. جلایی‌پور در این دیدار گفته است که طولانی‌ترین مدت را در انفرادی سپری کرده ولی با این حال مهارت‌های زیادی برای زندگی در انفرادی را برای خود و دوستانش کشف کرده که زندگی در تنهایی را برایشان راحت‌تر کرده است.
جلایی‌پور گفته که روزی ۱۰۰۰ بار در سلولش راه می‌رود و ورزش می‌کند و موفق به حفظ بخش‌های زیادی از قرآن شده است. او همچنین گفته که از دو روز پیش به بند عمومی منتقل شده است و به همراه ۴ نفر دیگر در یک سلول است. این افراد البته هیچ یک از فعالان سیاسی شناخته شده نیستند. در این دیدار که حدود نیم ساعت به طول انجامیده جلایی‌پور ابراز امیدواری کرده است که به زودی تکلیفش معلوم شود.

خبرهایی از اوین، انتقال سمیه توحیدلو به بند عمومی، ملاقات با شهاب طباطبایی

بر اساس آخرین اخبار رسیده به موج سبز آزادی، سمیه توحیدلو از بازداشت‌شدگان حوادث بعد از انتخابات، ضمن تماس تلفنی با مادر خود از انتقال خود به بند عمومی خبر داده است.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، همچنین شهاب‌الدین طباطبایی رئیس ستاد ملی جوانان حامی خاتمی و موسوی نیز در اوین با خانواده‌اش دیدار کرد.

خبرهایی از اوین، انتقال سمیه توحیدلو به بند عمومی، ملاقات با شهاب طباطبایی

بر اساس آخرین اخبار رسیده به موج سبز آزادی، سمیه توحیدلو از بازداشت‌شدگان حوادث بعد از انتخابات، ضمن تماس تلفنی با مادر خود از انتقال خود به بند عمومی خبر داده است.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، همچنین شهاب‌الدین طباطبایی رئیس ستاد ملی جوانان حامی خاتمی و موسوی نیز در اوین با خانواده‌اش دیدار کرد.

خبرگزاری فارس: حضور کروبی در تجمع امروز

خبرگزاری فارس دقایقی پیش در خبری اذعان کرد که کروبی در جمع معترضان به تنفیذ دولت کودتا حضور یافته است.

این خبرگزاری حامی کودتا نوشت: مهدي كروبي عصر امروز در تجمع غيرقانوني اغتشاشگران شركت كرد و با انجام حركات و ايراد سخناني به تحريك آنان پرداخت. به گزارش خبرنگار سياسي فارس، مهدي كروبي كانديداي ناكام انتخابات اخير رياست جمهوري، با حضور در تقاطع خيابان بهشتي و ولي عصر به تحريك شركت كنندگان در اين تجمع غيرقانوني پرداخت.

فارس همچنین ادعا کرد: دعوت به اين تجمع كه از هفته گذشته با هدايت شبكه هاي تلويزيوني بيگانه از جمله بي بي سي و شبكه منافقين و سلطنت طلبان صورت گرفته بود توانست حدود 100 نفر از اغتشاشگران را دور هم جمع كند كه ماموران نيروي انتظامي با متفرق كردن آشوبگران مانع از ايراد خسارت به اموال عمومي و خصوصي و ايجاد ترافيك توسط آنها شدند.

در تنفیذ امروز جای خالی ناطق نوری را عموپورنگ پر کرد!

خبرگزاری مهر از حضور داریوش فرضیایی (عموپورنگ) در مراسم نمایشی تنفیذ خبر داد. در این مراسم که قرار بود کارگزاران نظام و مسئولان کشوری و لشکری حضور پیدا کنند، بسیاری از سران در حد رئیس مجلس خبرگان (هاشمی) و رئیس دفتر بازرسی ویژه رهبری (ناطق نوری) حضور نداشتند، اما جای خالی آنها را افشین قطبی، حسین رضازاده و عمو پورنگ پر کردند.

خبرگزاری مهر در این باره نوشت: علاوه بر فرزندان برخی مقامات از جمله علیرضا و مهدی احمدی نژاد، حضور پررنگ جامعه هنری و ورزشی در این مراسم از دیگر موارد قابل توجه بود؛ محمد صالح علا، رضا پورحسین (مجری مناظره های انتخابات اخیر) احمد نجفی (کارگاه علوی)، فرج الله سلحشور (کارگردان سریال یوسف پیامبر)، مسعود ده نمکی ، دست اندرکاران و بازیگران سریال رستگاران، محمدرضا شریفی نیا، مجید مظفری، داریوش فرضیایی(عموپورنگ)، سیروس مقدم، حسین رضازاده، افشین قطبی، محمد مایلی کهن ، کفاشیان و تعدادی از ورزشکاران جانباز کشور از دیگر حاضران در این مراسم بودند.

تصویر: حضور چهره‌های جالب در مراسم تنفیذ

آقای صمصامی (رستگاران)

کارآگاه علوی (احمد نجفی)

حسين رضازاده؛ مدير تيم‌هاي ملي وزنه برداری

علي كفاشيان، رئيس فدراسيون فوتبال، مهدي تاج؛ نايب رئيس فدراسيون فوتبال، افشين قطبي؛ سرمربي تيم ملي فوتبال، محمد مايلي كهن؛ سرمربي تيم فوتبال سايپا، محمدرضا ساكت؛ مديرعامل باشگاه سپاهان؛وحید شمسایی قایم شده دقیقا جلوی ساکت

اقبال واحدي، مجري سابق صبح بخير ايران و کاشانی مدیر عامل سابق پرسپولیس


خبرگزاري فارس گزارش داد: در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوري هنرمنداني چون محمدرضا شريفي‌نيا، مجيد مظفري، احمد نجفي، محمد صالح‌علاء، فرج الله سلحشور، جمال شورجه، آرش مجيدي و تعدادي از بازيگران سريال «كلاه پهلوي» در اين مراسم حضور داشتند.
همچنین محمود خسروي وفا؛ رئيس فدراسيون جانبازان و معلولين و چند تن ديگر از مسئولان ورزش كشور حضور داشتند.
حاج منصور ارضي هم كه مدتي است به مراسمهاي عزاداري بيت رهبري دعوت نمي‌شود، در مراسم حاضر بود.
عبدالله جاسبي هم در بالاي اين مجلس نشسته بود.





تذکر وزارت ارشاد به روزنامه اعتماد ملي

معاونت امور مطبوعاتي و اطلاع‌رساني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از تذكر كتبي به مدير مسوول روزنامه اعتماد ملي خبر داد.
به گزارش ايسنا، روابط عمومي اين معاونت با ارسال نمابري اعلام كرد، در پي آنچه كه در اين اطلاعيه، درج مطالب خلاف واقع و يادداشت‌هاي متعدد مبني بر زير سوال بردن مستمر فرآيندهاي قانوني انتخابات دهم رياست جمهوري در روزنامه اعتماد ملي خوانده شده، مديركل مطبوعات و خبرگزاري‌هاي داخلي به مدير مسوول اين روزنامه تذكر كتبي داده است.
بنا بر اين اطلاعيه، «در تذكر ارسالي به مسوولان و گردانندگان روزنامه اعتماد ملي، ضرورت رعايت چارچوب‌هاي قانوني و ملاحظه مصالح كشور و نظام در تدوين و تنظيم مطالب گوشزد شده است».

اعترافات حجاریان هم از تلویزیون پخش می شود

فارس نیوز منتشر کرد : شبکه های دوم و سوم سیما، شب گذشته (یکشنبه‌شب) اقدام به پخش صحنه‌هایی کوتاه از اعترافات پخش نشده سعید حجاریان و عطریان‌فر نمود که تاکنون از صدا و سیما پخش نشده است.
در این تصاویر که در برنامه خبری ساعت 20 و 30 سیما و در قالب بررسی بازتاب‌های دادگاه اخیر اصلاح طلبان پخش شد، سعید حجاریان و محمد عطریانفر در کنار یکدیگر در سالنی نشسته و در مقابل دوربین به بیان مطالب مورد نظر خود می پردازند.
در این تصاویر حجاریان در اتاقی با پرده های آبی و در پشت یک میز مستطیلی شکل، در حال خنده رو به عطریانفر کرده و جملاتی را خطاب به وی بیان می‌کند.
تصاویر پخش شده از برنامه خبری 20 و 30 و 22 سیما به جلسه دادگاه روز شنبه ارتباطی نداشته و مربوط به اعترافات تلویزیونی است که از 7 نفر از اصلاح طلبان دستگیر شده ضبط و جهت پخش در اختیار صدا و سیما قرار گرفته است.
در ابتدا صدا و سیما از پخش این اعترافات خودداری نموده بود اما گفته می شود در پی اظهارات روز گذشته ابطحی و عطریان فر در جلسه دادگاه، این اعترافات در روزهای آینده از شبکه اول سیما پخش خواهد شد.

یکر پاک یک شهید دیگر پس از 50 روز تحویل خانواده اش شد

امید نامداری: تنش سخت مثل سنگ شده‌ نتيجه 50 روز حبس در سردخانه است (سردخانه همان زندان مردگان است؟). غسالها به سختي برش
مي‌گرداندند بدن يخ‌زده‌اش در گودي سنگ غسل جا نمي‌شود. بدنش باد كرده و متورم است، سرتاسر سينه زير گردن تا ناف، از اين شانه تا آن شانه، صليب‌وار شكافته شده انگار كالبد شكافي‌اش كرده‌‌‌اند شايد هم دنبال گلوله بوده‌اند. يك دايره كوچك روي سينه چپ، همان‌جا كه روزي قلبي مي‌تپيده جاي گلوله را نشان مي‌دهد. سوراخ روي سفيدي سينه، بد جور به چشم مي‌آيد برعكس آن سوراخ كوچك ديگر كه پشت بازوي راست جا خوش كرده و كسي نمي‌بيندش. بي‌دليل هم نيست وقتي جنازه را برمي‌گردانند آنقدر پشت خونين و پاره پاره‌اش چشم آدم را سوزن مي‌زند كه ديگر حواست به سوراخ كوچك پشت بازو نباشد. چند گلوله خورده؟ دو تا، شايد هم يكي، شايد دستش را هنگام تيراندازي سپر كرده اما گلوله از بازويش عبور كرده و به سينه نشسته اما جاي خروج گلوله از آن طرف بازو كجا است؟ نمي‌دانم.

غسالها، كماكان مي‌شورندش. معلوم است قبل از مرگ بيمارستان بوده، چسبها و سوزنها و چيزهاي ديگري كه اسمشان را نمي‌دانم اما در بيمارستان به تن و بدن آدم آويزان مي‌كنند هنوز بر پيكر سنگ شده‌اش آويزان است. غسال با دست همه را مي‌كند. در جوي پائين سنگ، خونابه چسبها و سوزنها و ... را با خود مي‌برد. پنبه‌هاي سفيد، پيكره پاره پاره‌اش را در برمي‌گيرند. كتان را مي‌برند و كفن مي‌كنند.

تعدادمان كم است. بيست سي ‌نفري مي‌شويم. گرماي ظهر مرداد آدم را داغ مي‌كند. اما خوبي‌اش اين است كه اشك را همان روي صورت بخار مي‌كند. مامان تقريبا از حال رفته، ناله‌هاي نامفهوم مي‌كند. خاله مثل هميشه در سكوت گريه مي‌كند. از شدت تكان شانه‌هايش مي‌توان شدت گريه را فهميد. خانواده پسردار خوبي‌اش اين است كه براي بر دست گرفت جنازه، آدم كم نمي‌آوري. من و دو برادرم، سه پسرخاله و سه پسردائي، گرداني هستيم بي خواهر. مي‌بريمش قطعه 208 خودش قبلا قبر كنار عزيز را براي خودش خريده بود. مي‌خواست كنار مادرش دفن شود. در قبر گذاشتيمش. ماشين پليس كنار ايستاده، مامورها فقط نگاه مي‌كنند، بدبختها بهانه ندارند ما كاري نمي‌كنيم گريه داغ مرداد و خاك گرم بهشت زهرا و جنازه زير خاك مگر مي‌گذارد؟

عجب! چه راحت مي‌‌نويسم، هيچ وقت فكر نمي‌كردم بتوانم به اين راحتي بنويسم دائي بهزاد را در قبر گذاشتيمش، دائي كوچك را، دائي شوخ و شاد را، مدتي بود نديده بودمش هم تنبلي من هم ... ديروز كه با مامان خانه‌اش رفتيم دنبال شناسنامه و سند قبرش، چه كشيديم. به تنهائي عادت كرده بود. خانه كوچك و تميزش، لباسهاي نوئي كه تازگيها خريده بود. دو دست كت شلوار آويزان در كمد، كاغذ كنار تلفن: قند، روغن سرخ كردني، آلو و ... گويا فهرست خريد بوده. بربري‌هاي با دقت تكه شده در يخچال، بادمجان سرخ شده در فريزر، ظرف‌هاي مرتب چيده شده در آب‌چكان، خانه كوچكش چقدر منظم و مرتب است. چه كسي مي‌گويد خانه بي زن، بي‌سامان است. مسواك جلوي آينه، عكس من و نسرين و عزيز كنار تلفن، جزئيات است كه آدم را آتش مي‌زند. هيچ وقت فكر مي‌كردي كسي با ديدن حوله و مسواكت آتش بگيرد؟ من و مامان گرفتيم.

حالا اين زندگي ساده كوچك معمولي و زيبا به زير خاك رفته، آخ ... چه ساده مي‌نويسم «زير خاك رفته»، دائي بهزاد را من، اشكان، سينا، ارسلان، علي، البرز و بابك دفنش كرديم (بهتر که رهام نبود از همه غصه خورتر است)، گذاشتيمش زير خاك، كنار عزيز، با تن سخت و پاره‌پاره‌اش، با جاي گلوله (گلوله‌ها؟)، با همه سختي و مشقتي كه در این چهل و هفت سال كشيده بود. او را راحت گذاشتيم زير خاك همان قبرستاني كه چهل سال پيش پدرش در قطعه 2 آن دفن شده‌بود. همان وقتي كه يتيمي و محروميت آغاز شده بود. گذاشتيمش زير خاك با همه سالهاي سختي و فقر، با تنهائي و كار، با سالهاي جنگ و جبهه، با آرزوهاي ساده يك آدم معمولي!

خاك را ريختيم. دائي! خداحافظ، خداحافظ همه جواني حسرت، همه شبهاي تنهائي، همه روزهاي آهن و عرق؛ تو ماندي و خاك، ما رفتيم و خشم.

پ.ن: تمام تلخي و خون و نفرت مجسمي كه در اين پست موج مي‌زند تقديم به ديكتاتور و جوجه جلادانش! به نظرتان مقام معظم مي‌فهمد منظورم كيست؟







بیانیه شاخه جوانان جبهه مشارکت به مناسبت روز ملی جوان

نوروز:به مناسبت روز ملی جوان، شاخه جوانان جبهه مشارکت با صدور بیانیه ای ضمن گرامیداشت روز تولد حضرت علی اکبر فرزند رشید حضرت امام حسین (ع)، خود را دانش آموزانی در چارچوب سیستم آموزشی و فرهنگی نظام برآمده از انقلابی که اسلام و واقعه عاشورا را سرلوحه خود دانسته و بر ادامه راه ظلم ستیزی و مبارزه با حق نمایان ناحق تاکید کردند.

به گزارش نوروز متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
به نام خداوند عدل و داد
روز جوان امسال با سال های گذشته تفاوتی اساسی دارد. اگر تا سال پیش، در رسانه ها و مطبوعات و مقالات و جشنواره ها و سخنرانی ها، در مدح و ستایش جوان و جوانی و لزوم حفظ و تقویت این ظرفیت عظیم اجتماعی و یا حتی تحمل پذیری اعتراض راحت و صادقانه جوانان و دانشجویان به سیاست های رایج در کشور می دیدیم و می شنیدیم و می خواندیم، اما امروز باید در فراق یارانمان و در سوگ هم نسلان شهیدمان روز جوان را به گونه ای متفاوت تر از پیش پاس داریم.

امسال روز جوان را در ستایش ایستادگی، پایداری، رشادت و مقاومت جوانان جنبش سبز ایران و در پاسداشت خون های به ناحق ریخته شده آنهایی که تنها جرم شان تلاش در جهت مشارکت حداکثری مردم در آنچه که تا پیش از این نام انتخابات بر خود داشت و تنها خواستشان باز پس گیری حق از دست رفته شان در اعتراضاتی کاملا آرام و مدنی بود، گرامی بداریم.

امروز روز جوان است، زادروز جوان دلاور و رشید دشت کربلا، زادروز فرزند سید الشهدا، زادروز نماد ایستادگی در برابر جائران و ستمگرانی که خود را حق می دانستند و تیغ از نیام برکشیدند تا با زور سرنیزه و شمشیر، این حقِ ناحق را به فرزند پیامبر اسلام(ص) و خاندان و یارانش تحمیل کنند.

اگر قرار است که امروز را به عنوان روز جوان بپذیریم و نماد جوان در ایران کنونی را علی اکبر(ع) بدانیم، پس باید آنچه که در این سال ها و در چارچوب سیستم آموزشی و فرهنگی نظام برآمده از انقلابی که اسلام و واقعه عاشورا را سرلوحه خود قرار داده بود، به عنوان درس کربلا به ما آموخته اند را در عمل باز پس دهیم تا به آموزگاران سی سال گذشته خویش نشان دهیم که دانش آموزان خوبی برای آنها بوده ایم و مشی علی اکبر (ع) را در پی خواهیم گرفت. در برابر ظلم و ستم و سرکوبِ حق نمایان ناحق ایستادگی می کنیم و با گرامی داشت یاد دوستان دربندمان و نیز به پاسداشت خون سبز شهیدان جوان نهضت سبز، اعلام می داریم که با تمام توان راهشان را ادامه خواهیم داد و با محکوم نمودن برخوردهای قهری، شکنجه و فشار بر زندانیان و فعالان سیاسی در جهت اقرار و اعتراف بر آنچه که حکومت خواهان شنیدن آن است و هیچ انطباقی با واقعیات موجود ندارد، بر خواست های پیشین خویش به ویژه آزادی بی قید و شرط و هر چه سریعتر جوانان دربند و رعایت حقوق اسلامی، انسانی و شهروندی همه زندانیان رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری که به صراحت در قوانین موضوعه کشور و در راس آن قانون اساسی جمهوری اسلامی بدان ها اشاره شده است، تاکیدی مضاعف داریم.

گمان مبر که به پایان رسید کار مغان
هزار باده ناخورده در رگ تاک است

شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی
12 مرداد ماه 88- روز جوان

نامه 86 عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به هاشمی شاهرودی:

دهها تن از اعضای هیئت علمی پردیس دانشکده‌های فنی دانشگاه تهران با امضای نامه‌ای خطاب به رئیس قوه قضاییه، خواستار آزادی مهندس خدایاری، از زندانیان سیاسی، شدند و نسبت به بازداشت‌ها و روندهای پس از انتخابات ابراز نگرانی کردند.

به گزارشنوروز، به نقل از موج آزادی متن کامل این نامه بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَكُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ

رئیس محترم قوه قضائیه
حضرت آیت الله شاهرودی

با سلام، به استحضار می رساند که بیش از یک ماه است آقای مهندس اصغر خدایاری از اعضای هیئت علمی پردیس دانشکده های فنی دانشگاه تهران و از همکاران امضاء کنندگان این نامه به دلایل نامعلوم دستگیر و در بازداشت موقت به سر می برد. مهندس خدایاری از ابتدا از اعضای فعال، صدیق، دلسوز و مسئول در دانشگاه تهران بوده و مدتی را هم به عنوان معاونت دانشگاه تهران و سپس دانشکده معدن به جامعه علمی و دانشگاهی این کشور خدمت نموده است.

همه کسانی که مهندس خدایاری را می شناسند جملگی بر این امر معتقدند که نامبرده از ایام دانشجوئی در مسیر اسلام و انقلاب و امام و نظام جمهوری اسلامی تمام توان و همت خود را بکار گرفته و همواره در همه صحنه ها از جمله خدمتگزاران متعهد و پرتلاش بوده است. به ویژه در دوران کنونی که ایشان در کسوت عضویت هیئت علمی دانشکده فنی حضور چشمگیری در دانشگاه داشته و یک عنصر فرهنگی و علمی ارزشمند برای دانشگاه تهران محسوب می شوند.

برای ما همکاران وی و دانشجویان ایشان شگفت آور و باورنکردنی است که ایشان را که به شهادت همگان بعلت گرفتاریهای خاص خانوادگی در ماههای اخیر، قادر به مشارکت موثر در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی نبوده است بدون هیچ اتهام و جرم مشخصی دستگیر و برای مدت طولانی بازداشت نمایند. در این مدت خانواده ایشان و همچنین همکاران و دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران در نگرانی ، انتظار و بی خبری آزار دهنده ای به سر می برند و این امر به ملتهب نگهداشتن فضای دانشکده فنی که پس از وقایع 24 و 25 خردادماه کوی دانشگاه به شدت جریحه دار شده است منجر شده است.

متاسفانه رخدادهای پس از انتخابات دل همه دلسوزان نظام جمهوری اسلامی را به درد آورده است. روند های غیر متعارف بازداشت ها، روش های غیر انسانی و غیر قانونی بازجویی ها ، برخورد نامناسب و ضد اسلامی با معترضین و ...، همه حکایت از طی مسیری ناصواب دارد که کشور و نظام را به مخاطره انداخته است. بازگشت از این مسیر و اصلاح امور و قبول نصایح بزرگان و خیرخواهان نظام هر چه زودتر انجام شود، از زیان های بعدی جلوگیری خواهد شد. ما اعضای هیئت علمی پردیس دانشکده های فنی دانشگاه تهران خواهان آرامش، قانون مداری و احترام به حقوق شهروندی هستیم.

از حضرتعالی بعنوان یکی از مسؤلان تراز اول کشور عزیزمان ایران انتظار می رود که پیشگام و پرچمدار قانون مداری و اجرای اصول قانون اساسی باشید و گامهای بلندتر و مؤثرتری را برای جلوگیری از ورود ضرر و زیان بیشتر بر کشور و ملت بردارید .

ما امضاء کنندگان ذیل با سلایق مختلف سیاسی و انگیزه دفاع از کیان کشور از جنابعالی مصرانه می خواهیم که ایشان و تمام عزیزان در بندی که در جریانات اخیر به ناحق و بر خلاف مصالح نظام بازداشت شده اند هر چه سریعتر آزاد شده تا همچون همیشه استوار در راه خدمت به دانشگاه و کشور عزیزمان جمهوری اسلامی ایران گام بردارند.

نامه فاطمه شمس به چریک پیر اصلاحات

نوروز: فاطمه شمس عضو هسته مرکزی پویش موج سوم و همسر محمدرضا جلایی پور مسئول و سخنگوی کمپین حمایت از موسوی و خاتمی که این روزها ناجوانمردانه در زندان است در نامه ای به بهزاد نبوی و با اشاره به انتشار خاطرات چریک پیر اصلاحات و شکنجه هایی که بر او در زندان های ساواک رفته است او را نمادی برای مقاومت نسل امروز دانسته است.

آقای نبوی سلام

راستش را بخواهید، درست نمی‌دانم چه باید بنویسم و اصلا نمی‌دانم چه می‌خواهم بنویسم. فقط می دانم در مقابل آنچه دیروز و دیشب خواندم و شاهد بودم نمی‌توانم سکوت کنم. دیروز بخشی از خاطراتتان در زندان ساواک که در سایت‌ها منتشر شده بود را خواندم. فهم و تجسم خط به خط و کلمه‌به ‌کلمه‌اش برای منی که یک روز از آن روزها را تجربه نکرده‌ام بسیار دشوار و باورنکردنی بود. داستان سیانور خوردن شما در زندان برای اینکه مجبور به اعتراف نشوید و اینکه ساعت‌ها با پای برهنه در سلولتان راه می‌رفتید تا کف پایتان پینه ببندد و تحمل شلاق‌های شکنجه‌گران برایتان راحت‌تر شود، برایم بسی غریب بود. به قصه‌ای می‌مانست. اما قصه نبود. حقیقت داشت. اتفاق افتاده بود. آن هم نه برای کسی که من نمی‌شناسم.

از دیروز که خاطراتتان را خوانده‌ام از خودم بارها پرسیده‌ام آرمانتان مگر چقدر مقدس و مهم بود که حاضر بودید به خاطر تحقق یافتنش از جان خود هم بگذرید و سیانور بخورید؟ از خودم پرسیدم چند نفر از مدعیان بی‌شمار امروز، آن روزها مثل شما آن‌چنان جان بر کف و فداکار، حاضر بودند جانشان را فدای آرمانشان کنند؟ راستش را بخواهید جواب روشنی برای سوالاتم نیافتم. جواب دیگران هم یا سکوت بود و یا سکوت!!

آقای نبوی عزیز

من عمرم کفاف به یاد آوردن روزهای شکنجه و اسارت شما در زندان ساواک را نمی‌دهد. یادم هم نمی آید حتی وقتی که انقلابی که شما حاضر بودید برای به وقوع پیوستنش از جانتان بگذرید، چگونه رخ داد. در این باره آموزگاری جز تاریخ، چه مکتوب و چه شفاهی نداشته‌ام..

اما آنچه دیشب با چشمان خودم دیدم، واقعی بود. نه کتاب بود و نه نقل سینه به سینه از بزرگتر‌ها بود و نه هنوز به تایخ پیوسته است. من با چشمان خودم، نگاه هوشیار و مضطرب و چهره نجیب شما را در بیدادگاهی که به دست سست عنصران و با چینشی چندش‌اور برپا شده بود دیدم. من با چشمان خودم دیدم که شما دستتان را زیر چانه‌ زده بودید و با حسرت و اندوهی عمیق گویی لحظه‌لحظه شکنجه‌های زندان ساواک را به یاد می‌آوردید و آن آرمانی که سال‌ها به خاطرش استقامت کرده بودید را بر باد رفته می‌دیدید. قطعا هم‌سنگران شما که در آن دادگاه حضور داشتند، بنا به تجربه زیسته مشترکی که با شما دارند، دردهای دلتان را از من جوان بهترمی‌فهمند. اما آقای نبوی! باور کنید برای من هم سخت بود که مردان بزرگ و نیک‌سرشت سرزمینم را در لباس مجرمین ببینم، در سکوتی غمگین، خیره شده به وقاحتی که پرده‌‌ها را مدت‌هاست دریده و بی‌افسار در حال تاختن است. نمی‌شد چهره معصوم و نجیب و نگاه نگرانتان را دید و ساکت نشست. نمی‌شد شما را آنچنان آرام و اندوهگین دید و نپرسید به کجا رسیده‌اند این مدعیان عدالت‌گستری و مهرورزی که مجرمان دادگاهشان عده‌ای انسان پاک و شریفند؟ به راستی چطور رویشان شد شما را در آن لباس بنشانند و با وقاحت تمام تصویرتان را به عنوان سردسته اغتشاشات پخش کنند؟ درمانده‌ام از این همه دریدگی و پرده‌دری.

آگاهی برای احساس سنگینی بار بعضی لحظات، لازم نیست که عمری بر آدم بگذرد یا در وضعیتی مشابه قرار گرفته باشد. گاهی تنها یک نگاه یا یک جمله کفایت می‌کند که درد تا مغز استخوان آدم را بسوزاند. نگاه آرام، خسته، نگران و هوشیار شما در دادگاه دیشب از آن دست نگاه‌ها بود که آتش به دل می‌زد و حرف‌ها داشت و آن اعتراف دلنشین‌تان هم از آن جمله‌های تاریخ‌ساز، وقتی به جای اعتراف گفتید: «من به موسوی خیانت نمی‌کنم»! چه می‌توان گفت یا نوشت در برابر این جمله، جز اینکه انسان در برابر گوینده‌ دلیرش کلاه از سر بردارد؟ در کلاس درس شما هنوز که هنوز است نسل ما باید الفبای جسارت و شجاعت را بیاموزد مرد بزرگوار!

آقای نبوی مهربان و نجیب
می‌دانم چقدر سخت بود برایتان که آرام بنشینید و به آن صحنه‌پردازی مضحک بنگرید و دم بر نیاورید. این را هم خوب می‌دانم که بر دل همسر مهربان و صبورتان چه رفت وقتی پاره تنش را بعد از ۵۰ روز درمقابل دوربین‌های دادگاه دروغ دید. شرح عاشقانگی‌های پاک و مقدس شما و همسر عزیزتان و دیدن آن صحنه‌ها و تجسم اینکه چه بر دل آن زن بزرگوار رفت، حتی نفس کشیدن را هم برایم سخت می‌کند. شاید چون به درد مشابهی دچارم و در برابر این همه دریدگی و بی‌شرمی افسارگسیخته‌ای که گریبان نیک‌سیرتان کشورم را گرفته مستاصل و اندوهگینم. تجربه‌ام و آبدیدگی‌ام به قدر شما و همسر بزرگوارتان نیست. اما از خود شما و منش‌تان یاد گرفته‌ام که ناامیدی معصیت است. باور کنید گاهی پیدا کردن نقطه‌ای روشن در این روزها سخت می‌شود. دوستانم یا به زندان افتاده‌اند، یا مخفی‌اند و یا فرار کرده‌اند. دیگر انگار هیچ نقطه ثباتی نیست. در این همه تاریکی پی نور امیدی می‌گشتم که کمی از بار جدایی‌ها و دوری‌ها و درد این وقاحت‌ها کم کند. گفتگوی تلفنی‌ با همسر عزیزتان و پاسخ شنیدنی ایشان را دوباره خواندم و پاسخ همسرتان شد تنها نقطه امید در دلم. جمله ای که مخاطبش تک‌تک چهره‌های خسته دادگاه دیروز و دادگاه‌های مشابه روزهای آینده‌اند، چه آنان که اعتراف کردند، چه آنان که نکردند و فقط نظاره‌گر بودند: عزیزان!‌ ما هیچ جا بدون شما نمی‌رویم! همین پشت در اوین بهترین جاست! منتظرتان می‌مانیم تا بیایید.

حکومت نظامی در تهران؛ ایرنا: شهر در امن و امان است!

در حالی که گزارش‌های غیررسمی از وجود تجمعات گسترده در چند میدان شهر تهران خبر می‌دهند، خبرگزاری رسمی دولت (ایرنا) از استقرار وضعیتی شبه حکومت نظامی در تهران خبر داد و اعلام کرد که نیروهای پلیس ضد شورش در تمام میادین و خیابان‌های اصلی شهر مستقر شده‌اند.

به گزارش «موج سبز آزادی» اولین گزارش‌های دریافتی حاکی از حضور گسترده مردم در خیابان ولیعصر حدفاصل میدان ولیعصر تا پارک ساعی و میدان ونک تا چهارراه پارک‌وی تهران است.

همچنین گزارش‌های تایید نشده‌ی دیگری مبنی بر ناآرامی در میادین آزادی، انقلاب و هفت‌حوض (نارمک) نیز دریافت شده است.

در این حال، خبرگزاری ایرنا نیز گزارش داد: «نيروهاي ضد شورش نيروي انتظامي در ميادين اصلي شهر مستقر شده‌اند و امنيت در تمامي نقاط شهر برقرار است. به گزارش روز دوشنبه خبرنگار ايرنا، تمامي ميادين و خيابان‌هاي اصلي تهران تحت كنترل نيروهاي امنيتي بوده و هيچ گونه تحركي مبني بر برهم زدن آرامش در شهر وجود ندارد. از ساعاتي پيش نيروهاي ضد شورش فرماندهي تهران بزرگ با استقرار در ميادين و خيابان‌هاي اصلي از وقوع هر گونه ناآرامي جلوگيري كرده اند.»

فتوای جدید آیت‌الله بیات: شکنجه‌گران باید محاکمه شوند

آیت‌الله اسدالله بیات زنجانی فتوا داد که محروم کردن زندانیان سیاسی و یا غیر سیاسی از حق انتخاب وکیل، علاوه بر اینکه خلاف قانون است، جرم بوده و حرام است و شکنجه کردن جسمی یا روحی آنان، علاوه بر اینکه گناه کبیره است، شکنجه کننده مجرم بوده و باید محاکمه شود و هر نوع اعترافی که از این طریق گرفته شود، فاقد وجاهت شرعی و قانونی است.

به گزارش «موج سبز آزادی» به نقل از سایت اینترنتی دفتر آیت‌الله بیات زنجانی، متن کامل این استفتا و پاسخ آن به شرح زیر است:

با سلام و تقدیم احترام به محضر مرجع عالیقدر شیعیان جهان حضرت آیت‌ا... العظمی بیات زنجانی احتراماً، خواهشمند است نظر ارزشمند خود را درباره‌ی سوالات زیر بفرمایید نخست: آیا محروم کردن زندانیان سیاسی یا غیر سیاسی از حق داشتن وکیل و دیدار با اعضای خانواده و همچنین شکنجه‌ی روحی و روانی آنان جایز است؟ دیدگاه دین مبین اسلام و مکتب اصولی شیعه در این زمینه چیست؟ دوم: آیا بازداشت افراد به جرم داشتن عقیده‌یی خاص و سپس تلاش برای جمع‌آوری مدارک و مستندات بر علیه آنان جایز است؟ سوم: نظر شما درباره‌ی نادیده گرفتن اصل برائت و قاعده‌ی البینه علی المدعی و الیمین علی من انکر از طریق وادارسازی متهم به اقرار علیه خود چیست؟ با سپاس و تشکر فراوان ج - 12/05/1388

پاسخ: در فرض سئوال اول باید عرض شود که محروم کردن زندانیان سیاسی و یا غیر سیاسی از حق انتخاب وکیل، علاوه بر اینکه خلاف قانون است، جرم بوده و حرام است و شکنجه کردن جسمی یا روحی آنان، علاوه بر اینکه گناه کبیره است، شکنجه کننده مجرم بوده و باید محاکمه شود و هر نوع اعترافی که از این طریق گرفته شود، فاقد وجاهت شرعی و قانونی است. فرض سئوال دوم نیز قطعاً جایز نیست؛ پرونده سازی یکی از جرایم نابخشودنی است و مرتکبان این عمل، باید از مکر خدا بترسند. در مورد سئوال سوم نیز قابل تاکید است که در اسلام و بویژه مکتب تشیع، اصل بر برائت است نه بر مجرمیت؛ متاسفانه زمانیکه قاضی، مجتهد عادل نشد و هر فردی به صرف یک حکم عنوا ن قاضی به خود گرفت، یقیناً این مشکلات آغاز می شود در حالیکه فردی که اجتهاد و عدالت را در کنار یکدیگر ندارد، بر اساس فرهنگ شیعی متخذ از نصوص معتبره وارده از اهل بیت(ع) حق قضاوت نیز نخواهد داشت.

ایرنا: تابش و کواکبیان در جلسه تنفیذ حضور داشتند!!

خبرگزاری ایرنا از قول یک نماینده مجلس ادعا کرد که دو نماینده شاخص اقلیت مجلس به نامهای محمدرضا تابش (رئیس فراکسیون) و مصطفی کواکبیان (دبیرکل حزب مردمسالاری) در جلسه تنفیذ که در در روز نکبت برگزار شد، حضور داشته‌اند. جا دارد این دو نماینده، هرچه سریع‌تر خبر ایرنا را تکذیب کنند. متن خبر ایرنا:

يكي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي گفت كه برخي از نمايندگان اصلاح طلب مجلس در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوري محمود احمدي نژاد حضور داشتند.

حجت‌الاسلام حسن نوروزي در گفت و گو با خبرنگار سياسي ايرنا، اظهار داشت:
برخي نمايندگان اصلاح طلب مجلس نظير مصطفي كواكبيان و محمدرضا تابش مراتب احترام خود را به رهبر انقلاب اسلامي نشان داده و در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوري احمدي نژاد شركت كردند.

اين نماينده اصولگراي مجلس تاكيد كرد: با توجه به حضور اين دسته از نمايندگان در مراسم روز تنفيذ، به نظر مي‌رسد كه انتشار برخي اخبار مبني بر عدم حضور آنان در مراسم روز تحليف رييس جمهور در مجلس با هدف اختلاف افكني منتشر مي‌شود.

نماينده مردم رباط كريم در مجلس انتشار چنين اخباري را تبليغ كاذب از سوي معترضان به نتيجه انتخابات رياست جمهوري عنوان كرد.

خبرگزاری فارس: شریفی‌نیا، مجید مظفری و صالح علا هم بودند

خبرگزاری فارس ادعا کرد که علاوه بر هنرمندان حامی کودتا نظیر جمال شورجه و فرج‌الله سلحشور، آقایان محمدرضا شریفی‌نیا، مجید مظفری و صالح علا هم در جلسه تنفیذ که در روز نکبت برگزار شد، حضور داشته‌اند. باید دید این ادعا به زودی تکذیب خواهد شد یا واقعیت دارد. متن خبر خبرگزاری فارس:

تعدادي از هنرمندان در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوري حضور داشتند.

به گزارش خبرگزاري فارس، در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوري توسط رهبر معظم انقلاب اسلامي كه صبح امروز در حسينيه امام خميني (ره) برگزار شد، علاوه بر سران قوا، كارگزاران نظام و مقامات لشكري و كشوري، سفراي كشورهاي مختلف، اهالي ورزش و ... تني چند از اهالي فرهنگ و هنر نيز به نمايندگي از هنرمندان حضور داشتند.
به گزارش فارس، هنرمنداني چون محمدرضا شريفي‌نيا، مجيد مظفري، احمد نجفي، محمد صالح‌علاء، فرج الله سلحشور، جمال شورجه و تعدادي از بازيگران در اين مراسم حضور داشتند.

اعتراض نشریات دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به بازداشت و متهم کردن دانشجویان

اعضای هفت نشریه دانشجویی که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران منتشر می‌شوند، با صدور بیانیه‌ای از گروگان گرفتن دانشجویان و اتهام‌زنی به ایشان به شدت انتقاد و بر ایستادگی خود تاکید کردند.

به گزارش «موج سبز آزادی» متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

گویی دشمنی تاریخی استبداد و تحجر را با دانش، دانشجو و دانشگاه پایانی نیست و او همواره در کمین نشسته تا در هر بزنگاهی از دانشگاه انتقام بگیرد و این چراغ میهن را به سنگ ستم بشکند تا خدمتی دوباره به سلطه نادانی کرده باشد. اینان که هنوز از فضای عصبیت‌ها و سبعیت‌های جاهلیت خارج نشده‌اند و ندای پیامبران و مصلحان و ناصحان در گوش ایشان اندک اثری نکرده است، نمی توانند خصومت خود را نسبت به مدنیت و نمادهای آن از جمله دانشگاه پنهان کنند. چونان اقوام بدوی به محل تحصیل و زندگی دانشجویان یورش می‌برند و تا در توان دارند می‌زنند و می‌شکنند و به آتش می‌کشند و تلاش می‌کنند با بازداشت و در واقع به گروگان گرفتن دانشجویان، دانشگاه را از اعتراض به خیانت صورت گرفته و فضای نظامی و خفقان ایجاد شده باز دارند، غافل از اینکه این بار سرکنگبین صفرا خواهد فزود و فارغ از این حقیقت که طوفان درو خواهد کرد، آن کس که باد بکارد.

از میان هموطنان و دانشجویان قهرمان بازداشت شده، نگرانی و اندوه سه هم‌دانشکده‌ای عزیزمان یعنی حسام سلامت، سمیه توحیدلو و محمدرضا جلائی پور، بیش از همه آزارمان می‌دهد و آراممان نمی‌گذارد.

در این میان، از همه رسواتر و تاسف بارتر، پروژه انتساب اتهامات کذب و ساختگی نظیر تلاش برای انجام انقلاب مخملی و ارتباط با اعضای گروهک منافقین به برخی دانشجویان دربند است. روی آوردن به ایراد این قبیل اتهامات ساختگی و کذب به دانشجویان بی شک نشانی آشکار و روشن از خالی بودن دست سرکوب گران از هرگونه اتهام واقعی است.

به عنوان دانشجویان علوم اجتماعی که بحث پیرامون چند و چون انقلاب های مخملی در حوزه تخصصی آموزشی آنها می گنجد، نمی توانیم حیرت خود را از طرح این گونه اتهامات به نیروهای سیاسی و اجتماعی کشورمان با زمینه های تاریخی و اجتماعی خاص خود، پنهان نماییم. چاره ای نداریم جز اینکه به مانند همیشه با لبخندی بر لب و البته تاثری در دل از اینکه چنین توهمات و افکار پریشانی در دستگاه قضایی کشور تسری یافته، با طرح موضوع انقلاب مخملی در کشور برخورد نماییم.

از سوی دیگر، دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی با شناختی که از سوابق و جایگاه دوستان در بند خود دارند، شهادت می دهند که اتهام ارتباط با اعضای گروهک منافقین به دانشجویان از اساس کذب و باطل بوده و ایرادکنندگان چنین اتهامات کذبی را نیک خواهانه تحذیر می کنند که بیش از این با نسبت دادن این قبیل مسائل به دانشجویان، مایه وهن و بی اعتباری بیشتر نظام جمهوری اسلامی و قوه قضاییه آن را که باید مامنی برای عدالت ورزی باشد، فراهم نیاورید.

گرچه امروز، آنچه ننگ‌آور است، نه بند که آزادی است زیرا که دربند سرکوبگرانی این چنین بودن خود نشانی است پر قیمت از شرف و آزادگی و شجاعت، اما زندانبان این زندان بزرگ نباید حتی لحظه ای تصور کند که با دربند نگاه داشتن همکلاسی هایمان می‌تواند فضای انفعال و سرخوردگی را به دانشگاه تزریق کند.

هرگز. ما ایستاده‌ایم و گروگان بودن دوستانمان نه تنها ما را در خویش فرو نخواهد برد بلکه خشم مقدس مان را مضاعف خواهد کرد و بر استواری گام‌هایمان خواهد افزود. ما را با این شب تار سخنی از سر لابه و زاری نیست. او باید بداند که یا همکلاسی‌های‌مان محمدرضا جلائی پور، سمیه توحیدلو و حسام سلامت را به سرعت آزاد خواهد کرد و یا پاسخی درخور و شایسته از دانشجویان دریافت خواهد کرد.

به راستی که یاری خدا نزدیک است.

نشریات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران:

نشریه دانشجویی پگاه
نشریه دانشجویی خستو
نشریه دانشجویی شب
نشریه دانشجویی صبح
نشریه دانشجویی نوروز
نشریه دانشجویی نیمه تاریک
نشریه دانشجویی واحه

آنها که به تنفیذ کودتا رفتند و آنها که نرفتند

مراسم تنفیذ دولت کودتا برای اولین بار در 12 سال گذشته، پخش مستقیم نداشت. اما در تصاویری که از این مراسم منتشر شده، بخش‌هایی از حاشیه‌های این نمایش مشخص شده است؛ هرچند این حاشیه‌نویسی مهم نیاز به تکمیل و تصحیح دارد.

- احمدی‌نژاد این دفعه دست رهبر را نبوسید، عبای روی شانه‌اش را بوسید.

- چهره‌های اکثر شرکت کنندگان، مایوس، افسرده و عصبانی به نظر می‌رسید؛ طوری که خبر از اتفاقات مهمی در پشت صحنه‌ی نمایش تنفیذ و شاید قبل از آغاز رسمی آن می‌داد.

- همه عکسهای این مراسم توسط دفتر رهبری گرفته شده‌اند و ظاهرا هیچ عکس یا خبرنگار مستقلی در مراسم تنفیذ حضور نداشته است.

- غایبان بزرگ نمایش تنفیذ: هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی، سید حسن خمینی

- هیچکس از خانواده‌ی امام هم در این مراسم حضور نداشت.

- هیچ‌یک از نمایندگان اقلیت مجلس نیز در این مراسم دیده نشدند

- اعضای سرشناس مجلس خبرگان که ظاهرا در جلسه تنفیذ حاضر نبودند: ابراهیم امینی، جوادی آملی، واعظ طبسی، رضا استادی، هاشم‌زاده هریسی، حسن روحانی، دری نجف‌آبادی، دستغیب، علی رازینی، طاهری خرم‌آبادی

- چهره‌های سیاسی و اجتماعی که در تصاویر صداوسیما دیده نشدند: عارف، مسجدجامعی، باهنر، احمد توکلی، افروغ، علی مطهری، صفار هرندی، پورمحمدی

- آنها که می‌توانستند نروند و رفتند: هاشمی شاهرودی، علی لاریجانی، محسن رضایی، عبدالله جاسبی، دانش جعفری، نهاوندیان (اتاق بازرگانی)

- از جمله شخصیت‌های لشکری و کشوری حاضر در مراسم تنفیذ: افشین قطبی، واحدی (مجری صبح بخیر ایران)، احمد نجفی (بازیگر)، محمد مایلی کهن، حسین رضازاده

رهبر معظم انقلاب حكم رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد را تنفيذ كردند

فارس نیوز منتشر کرد : در اين مراسم كه صبح دوازدهم مردادماه 1388 در حسينيه امام خميني (ره) برگزار شد، علاوه بر سران قوا، مقامات لشكري و كشوري نيز حضور داشتند.
در ابتداي اين مراسم صادق محصولي وزير كشور گزارشي از روند برگزاري انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري ارائه داد.
سپس حكم تنفيذ احمدي نژاد از سوي محمدي گلپايگاني رئيس دفتر مقام معظم رهبري قرائت شد.
پس از قرائت متن حكم تنفيذ رياست‌جمهوري محمود احمدي‌نژاد، اين حكم از سوي رهبر معظم انقلاب به وي اهدا شد و بدين ترتيب احمدي‌نژاد در دومين دوره رياست‌جمهوري خود، در دولت دهم فعاليت رسمي خود را آغاز كرد.
در ادامه اين مراسم محمود احمدي‌نژاد رئيس جمهوري اسلامي ايران به بيان ديدگاههاي خود در زمينه فعاليتهاي دولت آينده پرداخت.
در بخش انتهايي اين برنامه نيز حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب بيانات مبسوطي ايراد فرمودند.
ايشان همچنين توصيه‌هاي مختلفي را در زمينه رويكردهاي دولت آينده ارائه فرمودند.
گزارش مشروح اين مراسم متعاقباً ارسال مي‌گردد.

تأخیر در آغاز تنفیذ یا خودداری از پخش زنده؟

در حالی که صبح امروز حبیب الله عسگر اولادی میهمان برنامه صبح عالی بخیر شبکه اول سیما در پاسخ به مجری که ساعت شروع مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری را پرسیده بود، ساعت 10 صبح را آغاز این مراسم اعلام کرده بود تا کنون شبکه خبر سیما و خبرگزاری فارس خبری در این باره منتشر نکرده‌اند.
به گزارش آینده، معمولاً مراسم‌های رسمی نظام و سخنرانی‌های رهبر معظم انقلاب ساعت 10 صبح آغاز می‌شود. طبق اخبار رسیده برخی شخصیت‌های نظام، از پیش از ساعت 10 در حسینیه امام خمینی(ره) حضور پیدا کرده‌اند.
با این حال در حالی که مسئولان صداوسیما اعلام کرده بودند این مراسم به صورت زنده از تلویزیون پخش می‌شود، مشخص نیست در آغاز مراسم تنفیذ تأخیری رخ داده یا آن‌که پخش زنده این مراسم و انتشار زنده اخبار آن منتفی شده است. به ویژه که تا ساعت 12 ظهر هم هیچ خبری در این باره منتشر نشده است.
طبق گزارش‌های رسیده آیت‌ا.. هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان، سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق و سید حسن خمینی نوه بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، در این مراسم شرکت نمی‌کنند اما گفته می‌شود محسن رضایی ضمن تأکید بر تداوم اعتراضات خود به روند انتخابات در حسینیه امام خمینی(ره) حضور یافته است. این در حالی است که طبعاً مهدی کروبی و میرحسین موسوی در این مراسم حاضر نمی‌شوند.

به گزارش پارلمان‌نیوز، این در حالی است که از ساعات اولیه صبح امروز حضور پررنگ نیروهای انتظامی و امنیتی در خیابان‌های منتهی به حسینیه امام خمینی(ره) به چشم می‌آمد.

یادداشت فوق العاده فرزند شهید مطهری

روزنامه اعتماد ملی:به جرات مي‌توان گفت که قاطبه افراد غيرمغرضي که در 30 سال گذشته با انقلاب قهر کرده‌اند، به دليل يک واژه سه حرفي بوده است: «ظلم». اين افراد يا ظلمي بر خودشان رفته و فريادرسي نديده‌اند و يا ظلمي آشکار در حق يک فرد ـ مانند آنچه در جريان بازجويي وحشتناک بر همسر سعيد امامي رفت ـ شاهد بوده‌اند، ولي هر چه به انتظار نشسته‌اند آب از آب تکان نخورده است. درد و سخن در اين زمينه بسيار است؛ تنها به ذکر چند نکته بسنده مي‌کنم.

1 - دفاع از يک نظام اسلامي با توسل به شيوه‌هاي غيراسلامي و بلکه غيرانساني، همان قدر موفقيت‌آميز است که کسي بخواهد با شرابخواري از سنت نبوي پاسداري کند. برخي رفتارها مخصوصا با بازداشت شدگان وقايع اخير و خانواده‌هايشان گواهي مي‌دهد که گروهي پرنفوذ ـ که حفظ آبروي‌شان تضمين شده است ـ براي اينکه به خيال خودشان چشم فتنه را در بياورند مجاز به هر نوع ظلمي هستند حتي اگر چيزي از آبروي انقلاب و امام باقي نگذارند.

2 - به نظر مي‌رسد که در کشور ما همه مسائل، جز يک مساله، قابل چشم‌پوشي و يا اهمال است حتي آنجا که پاي يک حکم اسلامي و يا روحانيت در ميان باشد. آن استثنا آنجاست که مساله، نام «امنيتي» به خود بگيرد، به طوري که تقاضاي اجراي عدالت در مورد يک مساله امنيتي از سوي هر کس، مساوي است با همسو خوانده شدن با اسرائيل. به همين دليل است که براي آزرده نشدن برادران اروپايي حکم قطع دست سارق (در شرايط خاص) که در قرآن هم آمده اجرا نمي‌شود و حتي در مورد اعدام شروران متجاوز به عنف به کودکان و نواميس مردم به خاطر اعتراض کشورهاي غربي کوتاهي صورت مي‌گيرد (چون اين مسائل «امنيتي» نيست و بنابراين مي‌توان کوتاه آمد)، اما در مورد مرگ افرادي چون زهرا بني‌يعقوب در زندان اگر تمام آبروي اسلام و نظام و انقلاب هم فدا شود مساله‌اي نيست چون پاي دردانه‌هاي امنيتي در ميان است. باز از همين رو است که فيلم «مارمولک» با اينکه شائبه به ملعبه درآمدن روحانيت را داشت از سوي کارشناسان امنيتي بي‌اشکال اعلام شد اما فيلم «به رنگ ارغوان» که در مورد يک مأمور امنيتي است به خاطر ممانعت آنان جواز نمايش نمي‌گيرد.

3 - هنوز پس از 30 سال معلوم نيست که وظيفه نخبگان و مردم در قبال ظلم‌هاي مشهود در نظام اسلامي چيست؟ من نمي‌دانم که چرا بايد درباره رابطه ميان جمهوريت و اسلاميت صدها کتاب و مقاله نوشته شود اما موضوع مهمي مانند وظيفه مسوولان، علما و مردم در قبال ظلم‌ها در يک نظام اسلامي، مورد توجه قرار نگيرد؟ حضرت امام (ره) در وصيتنامه خويش در مورد ترويج فساد چنين هشدار دادند که «مردم به دستگاه‌هاي مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهي نمودند، خودشان مکلف به جلوگيري هستند». البته به مخيله امام هم خطور نمي‌کرد که بتوان برخي افراد بازداشتي در جمهوري اسلامي را به بهانه شرايط امنيتي، بدون محاکمه مستقيما از اتاق بازجويي روانه قبرستان کرد و الا چه‌بسا امام در وصيتنامه خود راه‌حل‌هايي در اين مورد ارائه مي‌داد.

4 - افراد بازداشت شده حتي اگر مرتد و منافق و محارب هم بودند نبايد با خانواده‌هايشان چنين رفتار مي‌شد. اين ديگر چه صيغه‌اي است که وقتي کسي بازداشت مي‌شود افراد خانواده‌اش بايد گاهي تا چند هفته سراسيمه در بيمارستان‌ها و پزشکي قانوني سرگردان باشند و يا در اطراف زندان‌ها تنها براي گرفتن کوچک‌ترين اطلاعي از محل نگهداري آنان ضجه زده و التماس کنند و کسي پاسخگو نباشد و نهايتا منتظر تماس يک فرد ناشناس بمانند؟ (مگر آنکه قصدي در تکثير مخالفان نظام در ميان باشد.) در مقابل، وقتي گروهي از نمايندگان مجلس، در سايت خود از خانواده‌هاي بازداشت‌شدگان مي‌خواهند به آنان مراجعه کرده شايد بتوانند آنها را در پيداکردن عزيزانشان ياري کنند، بلافاصله آن سايت فيلتر مي‌شود! آيا اين همان «آزادي تقريبا مطلق» در ايران است که چندي پيش رئيس‌جمهور در جواب خبرنگار خارجي از آن سخن مي‌گفت؟ داستان مکرر چگونگي رفتار با خانواده‌هاي جان‌باختگان و تعهدات اجباري هنگام تحويل جنازه از جمله اينکه «هيچ شکايتي نداريم»، خود حکايت جانسوز ديگري است.

5 - عمل به قانون هم مثل خيلي چيزهاي ديگر جناحي شده است. خلاف قانون، فقط اين نيست که کانديدايي به حکم شوراي نگهبان تمکين نکند. نمي‌شود در اين مورد فرياد را به عرش رساند اما در قبال هرگونه رفتار غيرقانوني با مردم معترض ـ که با اندک محبتي مي‌توانستند قاطبه آنان را جذب کنند‌ ـ سکوت کرد. چنانکه پيش از اين نيز گفته‌ام اگر نظام ما با برخي از آنچه تحت لواي «حفظ نظام» صورت مي‌گيرد سقوط نکند بسيار بعيد است که با عامل ديگري، حتي حمله نظامي از پا درآيد.

6 - ميان «جمع کردن» يک بحران با «حل کردن» آن تفاوت بسيار است. اولي از کساني برمي آيد که به هر مساله تنها به ديد امنيتي مي‌نگرند و دومي کار افراد بصير و دلسوزي است که ديدي جامع به مسائل داشته و راه‌حل‌هاي امنيتي را آن‌هم بدون وقوع هيچ ظلمي آخرين گزينه مي‌دانند نه اولين گزينه. با ظلم مي‌توان يک مساله را جمع کرد اما نمي‌توان آن را حل کرد. در يک نظام مردمي هميشه راه حل غير امنيتي مقدم و بسيار کارساز است. روشن نيست افرادي که خود را «دشمن‌شناس» مي‌دانند چگونه درباره اين کارخانه‌هاي بزرگ ضد انقلاب سازي که حتي از به کام مرگ فرستادن فرزند يک مقام مسوول در بازداشتگاه هم ابايي ندارند از رد پاي دشمن در بازداشتگاه‌ها سخن به ميان نمي‌آورند؟ به راستي کساني که با فرزند يک مقام مسوول اين مي‌کنند با جوانان بي‌نام و نشان چه مي‌کنند؟ اين را هم بايد اضافه کرد که ما امروز «دشمن شناس» خودخوانده زياد داريم. عده‌اي توجه ندارند که به ويژه در هنگام بحران‌ها، دشمن‌شناسي تنها از معدود افراد بصير، عالم و متقي بر مي‌آيد و نبايد اجازه داد يکي با دسترسي به شنود، ديگري با خواندن چند بولتن محرمانه، سومي براي تسويه‌حساب‌هاي شخصي، چهارمي با تفسيرهاي سودجويانه تحليل‌هاي بيگانگان و پنجمي براي خودشيريني يا شهوت پست و مقام، خود را «دشمن شناس» جا بزنند. اين به اصطلاح دشمن شناسان، که اخيرا آيت‌الله استادي گروهي از آنان را به نقد کشيد، به دليل قضاوت بر اساس جناح بازي ـ که به عقيده من نوعي شرک است ـ عملا بسياري از طرفداران واقعي انقلاب اسلامي، از مردم عادي گرفته تا ديگران را نه تنها از انقلاب که گاهي از اسلام هم بيزار کرده و مي‌کنند و در عمل ولو با نيت خير، خيانتي را انجام مي‌دهند که از هيچ دشمني بر نمي‌آيد.

7 - کسي نمي‌تواند خود را پيرو ولايت فقيه بداند و در عين حال در مورد ظلم‌هايي که نهايتا کل نظام اسلامي را به نابودي خواهد کشاند بي‌تفاوت بماند، مگر آنکه پيامبر(ص) را ـ نعوذ بالله ـ دروغگو بپندارد. به فرموده پيامبر (ص)، ظلم يک حکومت را نابود مي‌کند و حتي کفر چنين اثري ندارد. بنابراين هر کس نسبت به رهبر انقلاب ارادت بيشتري دارد بايد نسبت به ظلم به مردم که در واقع، خطري است که رهبري و کل نظام را تهديد مي‌کند بيشتر فرياد بزند. کسي که در شرايط فعلي تنها دم از اطاعت از رهبري مي‌زند و در عين حال بر اين ظلم‌ها چشم مي‌بندد چاپلوس است نه مطيع و مريد رهبري. چه اتفاقي بايد بيفتد که قاطبه علما که خود نيز براي استقرار و دوام نظام زحمت‌ها کشيده‌اند فارغ از جناح‌بندي‌ها و دعواهاي انتخاباتي در مقابل اين ظلم‌ها واکنش جدي نشان دهند؟ آيا براي مردم قابل قبول است که براي فوت يک عالم دست چندم ـ که البته تکريمشان واجب است ـ چندين اطلاعيه از سوي علما در کمتر از 24 ساعت صادر شود ولي براي مرگ چند جوان در بازداشتگاه‌هايي که هيچ کس مسووليت آن را نمي‌پذيرد سکوت پيشه شود؟ نقش روحانيت در نظام اسلامي تملق‌گويي نسبت به نظام نيست، بلکه همان‌طور که شهيد مطهري تاکيد داشت ـ و البته تا حد زيادي مغفول ماند ـ رويکردي نظارتي و منتقدانه با تکيه بر عدالت است. در اينجا ذکر دو مطلب لازم است. اول آنکه آنچه گفته شد، نه به معناي ناديده گرفتن خدمات قاطبه دست‌اندرکاران امنيت کشور است که بدون توسل به ظلم، خدمات زيادي براي مردم انجام داده و مي‌دهند و نه به معناي عدم لزوم مجازات سنگين براي آشوبگران واقعي که بسيار هم اندک بوده‌اند. ديگر آنکه راه‌حل‌هايي از قبيل تشکيل چند کميته رسيدگي ـ که متاسفانه تا قبل از کشته شدن فرزند يکي از مسوولان صورت نگرفت ـ اگر قرار است نهايتا به تهيه چند گزارش «خيلي محرمانه» و ارسال آن براي مسوولان بينجامد، هيچ کمکي به باور مردم به مقابله جدي با اين فجايع نخواهد کرد و شايد تشکيل ندادنش مفيدتر باشد زيرا براي مردم اميد واهي ايجاد مي‌کند. روشن است که مرحوم محسن روح‌الاميني تنها مقتول مظلوم نبود گرچه اکثر صداها تنها پس از مرگ او درآمد. ما به جز چند نام ديگر مانند سهراب و اشکان نشنيده‌ايم اما آنچه مسلم است هرکس به ظلم کشته شده باشد در قيامت کبري با کفن خونين راه را بر مسببان و نيز سکوت‌کنندگاني مانند نويسنده خواهد بست. به سبب سياست خبري موجود، کسي نمي‌داند آيا مثلا آنچه در مورد افراد بي‌کسي كه دهان به دهان مي‌گردد راست است؟ خانواده ايشان به کجا بايد مراجعه کنند؟ متاسفانه سياست خبري رسانه ملي هر خبري را باورپذير کرده است. آيا رسانه ملي در مورد آنچه گذشته است خبر موثقي خواهد داد و در صورت اثبات جرم، مجرمان را معرفي خواهد کرد؟ اگر چنين باشد اميدي به عدم تکرار اينگونه فجايع هست اما به نظر مي‌رسد اين رسانه، فعلا موظف به رصد کردن ظلم در جهان به جز ايران است آنهم در مورد کشورهايي که با ايران مشکل سياسي دارند. «شربيني» که توسط يک «شهروند» آلماني در يک کشور سکولار کشته شد و در بيش از 200 بخش خبري در کشورمان از او ياد شد بسيار مظلوم بود اما آيا يک جوان ايراني که در يک اعتراض آرام خياباني دستگير شده و بعد جنازه‌اش در سانسور کامل خبري ـ آن هم در کشوري که خود را پرچمدار استقرار عدالت در جهان مي‌داند ـ از بازداشتگاه بيرون مي‌آيد صدها بار مظلومتر از شربيني نيست؟ اينکه بيگانگان در حوادث اخير دست داشتند يا نداشتند، نقشه قبلي يا انقلاب مخملي در کار بود يا نبود، نظام در خطر بود يا نبود، مسبب اوليه و ثانويه اين بود يا آن، اينها بر فرض صحت، هيچ‌کدام مجوز سر سوزني ظلم به کسي نمي‌شود. در اسلام رعايت عدالت نسبت به قاتل اميرالمومنين (ع) هم واجب است.
محمد مطهری
فرزند شهيد مرتضي مطهری

در آستانه تنفیذ، مراجع قم تحت فشارند

در حالی که دامنه اعتراضات به کودتای انتخاباتی در قم در حال گسترده شدن است، برخی منابع خبری از افزایش فشار بر علما و مراجع خبر می‌دهند.

به گزارش سایت کرمان نما بر اساس اظهارات برخی منابع مطلع در قم، علما و مراجع قم پس از انتخابات اخیر تحت فشار فراوانی برای ارسال پیام تبریک به محمود احمدی‌نژاد بوده‌اند، اما آنها از ارسال چنین پیامی اجتناب کرده‌اند.

هم چنین در پی عدم صدور پیام تبریک از سوی آیت الله مکارم شیرازی، برخی مسئولان اعلام کرده‌اند که برنامه‌های تلویزیونی ایشان که بیشتر در ماه رمضان پخش می شود، از جدول برنامه‌های سیما حذف شده است.

از دیگر سو شنیده شده پس از اعمال فشار یکی از اعضای تندرو مجلس خبرگان به یکی از مراجع برای صدور پیام تبریک برای احمدی‌نژاد،این مرجع تقلید رفتار احمدی‌نژاد را احمقانه توصیف کرده و با تندی با این عضو مجلس خبرگان رهبری برخورد کرده است.

منابع آگاه بر این عقیده‌اند که خطبه‌های آیت‌الله هاشمی رفسنجانی باعث خرسندی بسیاری از علما و مراجع تقلید شده است.

گفته می‌شود بسیاری از مراجع از رفتار غیر انسانی با مردم در جریان اعتراضات اخیر به شدت خشمگین هستند.

نامه 86 عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به هاشمی شاهرودی: خدایاری را آزاد کنید

دهها تن از اعضای هیئت علمی پردیس دانشکده‌های فنی دانشگاه تهران با امضای نامه‌ای خطاب به رئیس قوه قضاییه، خواستار آزادی مهندس خدایاری، از زندانیان سیاسی، شدند و نسبت به بازداشت‌ها و روندهای پس از انتخابات ابراز نگرانی کردند.

به گزارش «موج سبز آزادی» متن کامل این نامه بدین شرح است:


بسم الله الرحمن الرحیم


أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَكُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ

رئیس محترم قوه قضائیه
حضرت آیت الله شاهرودی

با سلام، به استحضار می رساند که بیش از یک ماه است آقای مهندس اصغر خدایاری از اعضای هیئت علمی پردیس دانشکده های فنی دانشگاه تهران و از همکاران امضاء کنندگان این نامه به دلایل نامعلوم دستگیر و در بازداشت موقت به سر می برد. مهندس خدایاری از ابتدا از اعضای فعال، صدیق، دلسوز و مسئول در دانشگاه تهران بوده و مدتی را هم به عنوان معاونت دانشگاه تهران و سپس دانشکده معدن به جامعه علمی و دانشگاهی این کشور خدمت نموده است.

همه کسانی که مهندس خدایاری را می شناسند جملگی بر این امر معتقدند که نامبرده از ایام دانشجوئی در مسیر اسلام و انقلاب و امام و نظام جمهوری اسلامی تمام توان و همت خود را بکار گرفته و همواره در همه صحنه ها از جمله خدمتگزاران متعهد و پرتلاش بوده است. به ویژه در دوران کنونی که ایشان در کسوت عضویت هیئت علمی دانشکده فنی حضور چشمگیری در دانشگاه داشته و یک عنصر فرهنگی و علمی ارزشمند برای دانشگاه تهران محسوب می شوند.

برای ما همکاران وی و دانشجویان ایشان شگفت آور و باورنکردنی است که ایشان را که به شهادت همگان بعلت گرفتاریهای خاص خانوادگی در ماههای اخیر، قادر به مشارکت موثر در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی نبوده است بدون هیچ اتهام و جرم مشخصی دستگیر و برای مدت طولانی بازداشت نمایند. در این مدت خانواده ایشان و همچنین همکاران و دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران در نگرانی ، انتظار و بی خبری آزار دهنده ای به سر می برند و این امر به ملتهب نگهداشتن فضای دانشکده فنی که پس از وقایع 24 و 25 خردادماه کوی دانشگاه به شدت جریحه دار شده است منجر شده است.

متاسفانه رخدادهای پس از انتخابات دل همه دلسوزان نظام جمهوری اسلامی را به درد آورده است. روند های غیر متعارف بازداشت ها، روش های غیر انسانی و غیر قانونی بازجویی ها ، برخورد نامناسب و ضد اسلامی با معترضین و ...، همه حکایت از طی مسیری ناصواب دارد که کشور و نظام را به مخاطره انداخته است. بازگشت از این مسیر و اصلاح امور و قبول نصایح بزرگان و خیرخواهان نظام هر چه زودتر انجام شود، از زیان های بعدی جلوگیری خواهد شد. ما اعضای هیئت علمی پردیس دانشکده های فنی دانشگاه تهران خواهان آرامش، قانون مداری و احترام به حقوق شهروندی هستیم.

از حضرتعالی بعنوان یکی از مسؤلان تراز اول کشور عزیزمان ایران انتظار می رود که پیشگام و پرچمدار قانون مداری و اجرای اصول قانون اساسی باشید و گامهای بلندتر و مؤثرتری را برای جلوگیری از ورود ضرر و زیان بیشتر بر کشور و ملت بردارید .

ما امضاء کنندگان ذیل با سلایق مختلف سیاسی و انگیزه دفاع از کیان کشور از جنابعالی مصرانه می خواهیم که ایشان و تمام عزیزان در بندی که در جریانات اخیر به ناحق و بر خلاف مصالح نظام بازداشت شده اند هر چه سریعتر آزاد شده تا همچون همیشه استوار در راه خدمت به دانشگاه و کشور عزیزمان جمهوری اسلامی ایران گام بردارند.

یکی از مادران شهدای سبز بازداشت شد

"مادران عزادار" اعلام کرده‌اند که مادر یکی از کشته‌شدگان اخیر در کرمانشاه بازداشت شده و هیچ اطلاعی از سرنوشت وی در دست نیست.

بنا بر این گزارش که در سایت تغییر برای برابری منتشر شده است، زهرا(بهجت) نوذری، مادر پویا مقصودبیگی دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه که برای اعتراض و دادخواهی به کشته شدن فرزندش بدن خود را گل گرفته و در مقابل اداره اطلاعات کرمانشاه به تنهایی تحصن کرده بود، در ساعت 10 شب اولین روز تحصن خود دستگیر شده است.
پویا مقصود بیگی در تاریخ 30 خرداد88 توسط نیروهای امنیتی کرمانشاه دستگیر و تحت شکنجه های وحشتناک در زندان کرمانشاه قرار می‌گیرد و پس از آزادی فوت می‌کند.
زهرا نوذری در جوانی همسر خود را از دست داده و دو فرزند خردسال‌اش را با کار طاقت‌فرسای خیاطی اداره کرده و در آستانه فارغ التحصیلی فرزند ارشدش او را به طرز فاجعه‌آمیزی از دست داده است .
اقوام و آشنایان زهرا به شدت تحت فشار هستند و سکوت اختیار کرده‌اند .
مادران عزادار اعلام کرده‌اند که خواهان آزادی فوری این مادر داغدار و عزادار و مجازات عاملان و آمران فجایع پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری هستند .

کروبی: اعترافات فاقد ارزش است

مهدی کروبی با اشاره به دادگاه اصلاح‌طلبان و پخش اظهارات انان تاکید کرد که اظهارات اصلاح‌طلبانی که آنان را در جایگاه متهم نشانده‌اند فاقد ارزش است.

به گزارش سحام نیوز او به مسئولان پیشنهاد کرد که به جای تکیه بر تدارک چنین نمایش‌هایی در اندیشه حل بحرانی که کشور را در برگرفته است باشند. چنین بود که کروبی دیروز پیشنهادی داشت که این را تنها راهکار خروج از این شرایط دانست. او پیشنهاد کرد تا نمایندگانی از سوی کروبی، موسوی، رضایی و احمدی‌نژاد در مقابل دوربین صداوسیما به صورت شفاف و علنی به بیان دلایل خود از تقلب و یا عدم تقلب در انتخابات بپردازنند و آن‌گاه مردم به عنوان هیات منصفه خود به داوری برخیزنند.
مهدی کروبی چنین گفت:"جریانی که معتقد است ما در انتخابات شکست خورده‌ایم می‌گوید که مردم به ما رای نداده‌اند و بنابراین است که ما چنین انتقاد و اعتراض می‌کنیم به جای اینکه اینگونه حرف بزنند و به چنین رفتارهایی روی بیاورند به دنبال راه حلی برای خروج از بحران باشند.
این گونه حرف زدن و بازداشت‌های گسترده و ایجاد رعب و وحشت میان مردم راه حل مناسبی برای خروج از بحران نیست بلکه به ان دامن زده می‌شود. کروبی تاکید کرد :"اگر واقعا صداقت و صراحت دارید و مطمئن هستید که تقلبی صورت نگرفته و از بیان حقایق نمی ترسید نماینده‌ای از میان ناظران و مجریان انتخابات تعیین کنید و با نماینده داوطلبان در تلویزیون به بحث بنشینید و ان گاه یک نظر سنجی از مردم انجام دهید تا حقیقت اشکار شود."مهدی کروبی دیروز این پیشنهادش را در پاسخ به پرسش خبرنگار اعتمادملی مطرح کرد که تحلیل او را درباره دادگاهی که روز شنبه برگزار شد پرسید. کروبی در پاسخ به این پرسش به اظهارات اصلاح‌طلبان در دادگاه اشاره کرد و با تاکید بر اینکه این اظهارات مشخص نیست در چه شرایط و با چه ملاحظاتی مطرح شده است گفت:"من هم دیروز از آغاز دادگاه اخباری که در این باره منتشر می‌شد را خواندم و البته متن کامل کیفر خواست را نیز دقیقا مطالعه کردم.
پس از انکه در جریان اخبار قرار گرفتم اول به این فکر کردم که چرا باید این طور شتاب زده و با سرعت چنین کیفرخواست ضعیفی علیه همه چهره های نام ونشان دار تهیه شود و ان را در تلویزیون مطرح کنند و دادگاهی را به این صورت و بدون انکه خانواده‌ها و وکلای انها در جریان باشند برگزار کنند و در پاسخ به این سوال ذهنیم بود که احساس کردم که این عجله بنابر این است که این هفته تنفیذ و تحلیف را پیش رو داریم و از سوی دیگر حوادثی در مراسم چهلم شهدای 30 خرداد در بهشت زهرا و برخی شهرهای روی داد که باید بدان واکنش نشان داده می‌شد. "کروبی با اشاره به متن کیفر خواستی که در دادگاه ارائه شد گفت:"در این کیفر خواست دو نکته وجود دارد یکی اینکه در این انتخاباتی که پشت سر گذاشتیم هیچ گونه تقلبی روی نداده است و بازداشت شدگان نیز به ان اقرار کرده‌اند و انها تاکید داشته اند که نظارت و اجرا بسیار خوب بوده است و در واقع تحرکات انها و اعتراضاتشان نیز با هدف سیاسی صورت گرفته است.
از سوی یگر درهمین کیفر خواست اشاره شده که این افراد به دنبال اجرای انقلاب مخملی و براندازی بوده‌اند . من درباره این بخش دوم یعنی اتهامی که درباره انقلاب مخملی مطرح شده است صحبتی نمی‌کنم چرا که قصد ندارم وارد این بحث شوم. هر فردی و گروهی مسئول رفتار خودش است و هر کسی هرکاری کرده و هر موضعی داشته باید خودش از آن دفاع کند. ولی این را هم می‌گویم که در هر کشوری ممکن است که منافقینی یا گروهی باشند که حتی اسحله وارد کشور کنند ولی این مسائل باید به صورت مستقل پیگیری و مسببان انان محاکمه شوند.
ولی من می‌خواهم که درباره اصل این دادگاه نمایشی که برگزار شد صحبت کنم." کروبی افزود:"مواضع من همیشه صریح و شفاف بوده است و من همواره وفادار به امام و نظام جمهوری اسلامی و آرمان امام بوده‌ام و همیشه دغدغه دفاع از منافع ملی کشورم را داشته‌ام و هیچ‌گاه اصول را زیر پا نگذاشته‌ام و هم نسبت به تحجرگرایی اعتراض کرده و به عدم رعایت حقوق شهروندی معترض بوده‌ام و از سوی دیگر به ساختارشکنی‌ها نیز هشدار داده‌ام.
ولی انچه که اکنون می‌خواهم بدان اشاه کنم این است که این اعترافات تا چه اندازه دارای ارزش است آن هم در شرایطی که کشور در حالت عادی نیست و بازداشت‌های گسترده صورت گرفته و بسیاری نیز جان باخته‌اند. "وی با طرح این پرسش که آیا مردم این اعترافات را باور می‌کنند گفت:"من بارها گفته‌ام هنگامی که ما صادقانه با مردم برخورد نکنیم باید انتظار داشته باشیم که مردم حرف‌های درست و شفاف و بدون ابهام ما را نیز باور نکنند چه برسد به اینکه حرف‌های نادرست و صیحیح ما را بخواهند باور کنند.
وقتی در یک جامعه‌ای مردم شاهد ان هستند که با انها برخودهای خشن می شود و ان گاه گفته می شود که این کار از سوی لباس‌شخصی‌ها و نیروی بسیج صورت نگرفته است و اراذل و اوباش این کار را کرده‌اند، در جامعه‌ای که به خوابگاه دانشجویان حمله می‌شود و مردم نیز شاهد حمله به انجا بوده‌اند ولی می‌گویند که این از سوی نیروهای ما نبوده است در جامعه‌ای که جنازه عزیزی را تحویل خانواده اش می دهند و ان گاه می گویند که ما نمی دانیم مسئول جان باختن وی چه کسی بوده است آیا مردم این را باور می کنند که افرادی را با لباس های زندان و تحت الحفظ بیاورند و انها اعتراف کنند که تقلبی در انتخابات صورت نگرفته است ؟ " کروبی با تاکید بر مواضع گذشته خود که معتقد است تقلبی سازمان یافته در انتخابات صورت گرفته است گفت:"من می‌گویم که در این انتخابات تقلب سازمان یافته روی داده است و البته شرایط به گونه ای است که اگر ما هم بگوییم تقلبی نشده است مردم خودشان به عنوان صاحبان رای وارد میدان شده‌اند و از سرنوشت رای خود می‌پرسند. البته همه کسانی که به خیابان ها امده اند به انقلاب و اصل نظام جمهوری اسلامی وفادار هستند و این افراد به دنبال انقلاب مخملی نیستند. مردمی که رای دادند و تکبیر می‌گویند به دنبال سرنوشت رای خود هستند و خواست و مطالبه‌ای قانونی دارند."
کروبی تاکید کرد:"در سالهای اخیر در انتخابات‌های گذشته نیز تقلباتی صورت گرفته است در انتخابات ریاست جمهوری نهم تقلبی آشکار صورت گرفت و حق کشی شد و یا اینکه در انتخابات مجلس هشتم تقلبات بسیار گسترده بود ولی دفعات گذشته تقلبات آنچنان آشکار نبود که مردم این چنین عکس العمل نشان دهند. ولی همواره گفته شده که خداوند به انسان‌ها برای تخلفاتی که انجام می دهند امان می دهد ولی جای می رسد که مچ آنها را می‌گیرد . پس این بار حاکمیت فکر نمی کرد که مردم مچ گیری کنند و فکر می‌کرد که به مانند دفعات گذشته مردم سکوت خواهند کرد واز کنار ماجرا می‌گذرند."وی افزود: " به نظر من این تخلف انجام شده ولی این تحرکاتی این چنین و این نمایش های خودساخته ای که برگزار می شود تنها اعتبار نظام را زیر سوال می‌برد و خود موجب افزایش اختلاف و بدبینی می‌شود و مردم نیز بیشتر تحریک می‌شوند. " کروبی با اشاره به اظهارات اصلاح طلبان در دادگاه گفت : " آخر چطور می شود فردی که معتقد است که در انتخابات تقلبی روی داده است و البته در متن کیفر خواست نیز به این اعتقاد انان اشاره شده است پس از این مدت بازداشت می‌آید و در مقابل دادگاه می‌گوید که تقلبی صورت نگرفته است.
یعنی این افراد در زندان تنبیه شده و فکر و اعتقاد خود را تغییر داده اند! یا اینکه آن زندان بان دارای نفس مسیحایی بوده و موجب شده که این افراد تحت تاثیر قرار بگیرند! " وی با اشاره به ماجرای سعید سیرجانی در جریان قتل‌های زنجیره‌ای گفت :"زمانی سعید سیرجانی نویسنده معروف که در قتل‌های زنجیره‌ای در زندان جان باخت نوشته‌هایی داشت که در ان اهانت به جبهه و دفاع مقدس صورت می‌گرفت و بنابر همین او را بازداشت کردند ولی وقتی که او به زندان رفت در داخل زندان مطالبی می نوشت که در ان به تجلیل از عظمت جبهه می‌پرداخت و این یعنی اینکه زندان با او کاری کرده بود که اندیشه‌اش تغییر کند . در همان زمان یادم هست که یکی از مسئولان که همراه او بوده و جز بازجوزان وی بوده نوشته که او همانند حر توبه کرده و دگرگون شده است چرا که او به خوزستان رفته و سنگر و بیان ها و خاکریزها را دیده و چنین تغییر فکر داده است.
من در همان زمان خنده‌ام گرفت و از معاونین وزارت اطلاعات درخواست کردم که این مسائل را به این صورت مطرح نکنند که موجب تمسخر شود . چطور است که این فرد فداکاری بچه ها را در جبهه ها می دید ولی بدان اعتراض می کرد و موضع گیری بد و زننده ای داشت و تحت تاثیر قرار نگرفت ولی خاک های بیان را دید منقلب شد و حر شد "
وی تاکید کرد :" این نوع کارهایی که انجام می شود اثر مثبتی ندارد بلکه آثار منفی به همراه دارد که موجب بی اعتبار کردن نظام می شود و خدشه‌ای به جمهوری اسلامی وارد می‌شود."

اقرار و اعتراف از نظر فقهي و حقوقي

رسول منتجب‌نیا

موضوعي که همواره مورد بحث و اختلاف نظر بوده و پس از پيروزي انقلاب اسلامي، بارها مطرح شده و صاحب‌نظران درباره آن اظهارنظر کرده‌اند و در مواردي، به عنوان دليل اثبات جرم قلمداد شده است، اعتراف و اقرار متهم و يا متهمان عليه خويش است. در ماه‌هاي اخير که جمع زيادي به اتهام شرکت يا تسبيب در حرکت اعتراض‌آميز مردمي ايران نسبت به انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري‌ بازداشت شده‌اند، از چندي قبل برخي از مسوولان و وابستگان دولت، پيشاپيش خبر از اعتراف گرفتن از بازداشت‌شدگان دادند. کار به جايي رسيد که خطيب نماز جمعه، از آن تريبون مقدس، به دوستان و همفکران خود، اين مژده و بشارت را داد. ازاين رو، ما برآن شديم که جايگاه «اعتراف و اقرار» را در فقه اسلامي، ‌شيعي و در حقوق اسلامي، تبيين نماييم.
قاعده اقرار: يکي از قواعد فقهي، اين قاعده است و به عنوان قاعده از روايت نبوي (ص) استنباط شده است که «اقرار العقلاء علي انفسهم جائز» يعني چنانچه انسان عاقل و خردمندي عليه خود اقرار و اعتراف کند، اين عمل نافذ و موثر بوده و آثار مربوط به امري که به آن اقرار کرده است مترتب خواهد شد؛ مانند اقرار به دين يا نسبت يا جرم و جنايتي خاص. فقهاي بزرگوار چون صاحب جواهر در مباحث مختلف فقهي، به آن پرداخته‌اند و برخي از بزرگان چون مرحوم آيت‌الله سيدميرزاحسن موسوي بجنوردي در کتاب القواعد الفقهيه جلد سوم، به تفضيل درباره اين قاعده، بحث و بررسي کرده‌اند. ما در اين يادداشت، درصدد ارائه بحث طولاني و فني نيستيم، بلکه به منظور يادآوري مسوولان قضايي و امنيتي و روشنگري افکار عمومي جامعه به نکاتي از مباحث مطروحه در کتب فقهي و حقوقي مي‌پردازيم:

اول: اقرار و اعتراف، صرفا در مورد خود اقرارکننده نافذ و موثر است (علي‌النفسهم) آن هم اگر عليه خود باشد و نه له و به نفع خويش، بنابراين هرگونه اعتراف، عليه ديگران، اعتبار و حجيت نخواهد داشت.
دوم: اقرار عقلا‌ عليه خود، اماريت و طريقيت دارد براي اثبات «مقربه» و داراي موضوعيت نيست، بنابراين اعتبار آن، تا زماني است که خلاف آن ثابت نشود.
سوم: اقرار عقلا در صورتي نافذ است که در محکمه صالحه و در دادگاه اسلامي باشد، بنابراين، هرگونه اقرار و اعتراف در خارج از دادگاه اعتبار ندارد، مگر آنکه در حضور دو شاهد عادل باشد و آنها به عنوان شاهد و بينه شرعي، نزد قاضي شهادت دهند و بديهي است که بايد تمامي شرايط لازم شهادت و ادعا و انکار در قضيه، موجود باشد تا بتوان آن اقرا را منشا اثر دانست.

چهارم: اقرار کننده بايد هم داراي کمال عقلي و سني باشد و هم کمال اختيار، بنابراين هرگونه اقرار از مجانين و نابالغ‌ها، پذيرفته نيست. چنانچه اقراري که از روي «اجبار و سلب اراده» يا اکراه «تهديد و وادار کردن» باشد، فاقد اعتبار است.
پنجم: اقرار و اعتراف در زمان حبس و در زندان و بازداشتگاه، معتبر نيست بلکه بايد در حال آزادي باشد، در اينجا عبارتي را از جواهرالکلام جلد 41 صفحه 279، با ترجمه مي‌آورم: اما اقرار در آن، شرط است بالغ بودن و کمال عقلي اقرارکننده، پس اعتباري به اقرار صبي و مجنون نيست و نيز شرط آن وجود اختيار در اقرار کننده است، پس اگر شخصي را وادار کنند ( اکراه ) بر اقرار و اعتراف، اين اعتراف، صحيح نيست اجماعا و شبهه‌اي در آن نيست و در روايتي از اميرمومنان علي (ع)‌ آمده است که: «هرکس در حال برهنگي يا در زندان ‌يا در حالي که او را بترسانند و تهديد کنند، اقرار کند، حد براو جاري نمي‌گردد (يعني آثار اين اقرار، هرچند به جرم و جنايتي باشد که حد دارد، بر آن مترتب نمي‌شود) همچنين اقرار مست، خواب و سهو کننده و درحال غفلت و فراموشي و امثال آن، اعتبار ندارد.» و در اصل 38 قانون اساسي جمهوري اسلامي آمده است: «هرگونه شکنجه براي گرفتن اقرار يا کسب اطلاع، ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار يا سوگند، مجاز نيست و چنين شهادت و اقرار و سوگندي فاقد ارزش و اعتبار است، متخلف از اين اصل، طبق قانون، مجازات مي‌شود.» در قانون مدني جمهوري اسلامي ماده 1262 «اقرار کننده بايد بالغ و عاقل و قاصد و مختار باشد،بنابراين اقرار صغير و مجنون در حال ديوانگي و غيرقاصد و مکره، موثر نيست.» و در ماده 1279: «اقرار شفاهي واقع در خارج از محکمه را در صورتي مي‌توان شهادت شهود اثبات کرد که اصل دعوي به شهادت شهود قابل اثبات باشد يا ادله و قرائني بر وقوع اقرار موجود باشد.» و در ماده 1280: «اقرار کتبي در حکم اقرار شفاهي است.»
توضيح المسائل: مساله 3254 «اقرار کننده بايد بالغ و عاقل و داراي قصد و اختيار باشد، بنابراين اقرار کودک ديوانه، مست يا کسي که به وسيله هيپنوتيزم در خواب بدون قصد و اختيار اقرار کرده يا کسي که در حال تهديد يا زير فشار جسمي يا روحي اقرار نموده، اعتبار ندارد....
موضوع ديگري که بايد در جاي خود مورد بحث و بررسي قرار گيرد، اين است که به فرض اينکه متهم يا متهماني، در محضر دادگاه صالح، نه در زندان يا محل‌هاي ديگر از روي اختيار و بدون اجبار، اکراه و تهديد، اقرار و اعتراف کرد، آيا شرعا و قانونا جايز است، از طريق رسانه ملي يا سايت‌ها، خبرگزاري‌ها و روزنامه‌ها، اعترافات او را اعلام و پخش نمود يا نه؟ و تنها در صورتي جايز است که مصلحت بسيار مهم و لازمي در کار باشد که بر مفسده و گناه هتک حيثيت و آبروي افراد مسلمان و حتي انسان غيرمسلمان، ترجيح داشته باشد؟ وآيا مصلحت را چه فرد يا نهادي بايد تشخيص دهد؟ دادگاه صالح، رئيس قوه قضائيه، شوراي امنيت ملي، مجلس شوراي اسلامي، مجمع تشخيص مصلحت نظام و يا شخص مقام رهبري؟ در قوانين موجود، نسبت به آن تصريح نشده است و در فتاواي فقهاي عظام، چنين استثنائي يافت نمي‌شود، بلکه از قوانين موجود مي‌توان ممنوعيت و عدم جواز آن را استفاده کرد: اصل 39 قانون اساسي: «هتک حرمت و حيثيت کسي که به حکم قانون دستگير، بازداشت، زنداني يا تبعيد شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.» آري در خصوص محاکمه متهمان در دادگاه صالح، که پس از اعلام جرم و تقاضاي مجازات، توسط دادستان متهم حق دارد از خود دفاع کند و به ادعاهاي دادستاني پاسخ دهد محاکمه به صورت علني خواهد بود مگر دادگاه آن را به صلاح فرد يا جامعه نداند. اصل 165: محاکمات، علني انجام مي‌شود و حضور افراد بلامانع است، مگر آنکه به تشخيص دادگاه علني بودن آن، منافي عفت عمومي يا نظم عمومي باشد يا در دعاوي خصوصي، طرفين دعوي تقاضا کنند که محاکمه علني نباشد و پر واضح است که پخش اعترافات و اقارير خارج از دادگاه و تحت شرايط خاص، با پخش محاکمه و گفت‌وگوي دادستان، متهم و رئيس دادگاه، کاملا متفاوت است.

منبع: اعتمادملی