در پي نامه فاطمه شمس، همسر محمدرضا جلاييپور به دكتر رهنورد كه خواستار تداوم مسير جنبش سيز براي تحقق مطالبات تاريخي ملت ايران بود، همسر ميرحسين موسوي نيز به آن نامه پاسخ داد. به گزارش «سلام نیوز» متن نامه زهرا رهنورد در پاسخ به فاطمه شمس (همسر محمد رضا جلاييپور) بدين شرح است:
سلام بر بانوي انديشمند و جوان، خانم فاطمه شمس و سلام بر همه دلواپسان آزادي و حقيقت و همه شيرزناني كه سبزي انديشهشان، برآمده از سرخي خون دلهاي التيام نايافته و صلابتشان برخاسته از استقامت سنگ صبوريهاي تاريخي است و اين راه ،خط سيري است كه «هيچش كناره نيست» و البته فراز قله آن به فاطمه (س) و زينب كبري ميرسد اما گستره آن تا بينهايت، سلسلهاي از زنان بيدار دلي است كه هر يك استوانههاي تاريخند و من تبار آنها و شماعزيزان نورسته را، به خوبي ميشناسم.
نامه شما، فاطمه عزيزم، بيانيه حضور هدفمند و غيرتمندانه زن ايراني است در عرصه تعهد، آزادي و مقاومت
گفتههاي سرشار از خرد و دردمندي شما، نماد تولد مجدد زناني است كه در سرزمين ما، سلاله اي ابدي دارند و من سيودو سال پيش طلوع و تجلي او را در كتاب طلوع زن مسلمان پيشبيني كرده بودم.( اگرچه آن كتاب كه خارج از كشور (آمريكا) كنفرانس داده شد، هرگز در ايران پس از انقلاب، تجديد چاپ نشد.
زيرا جزمانديشان كهنهگرا و اشاعهدهندگان ديكتاتوري و مخالفان حقوق زن كه هميشه مرا دشمن تداوم تحجر و خودكامگي خود دانستهاند. بيشترين نقش را در محاق كشاندن آن كتاب ايفا نمودند). باحضور ميليوني سرشار از انرژي، حيات ،حريت و حق طلبي زنان رشيده مان،آن زن ترسيم شده و مكتوم درصفحات كتاب «طلوع زن مسلمان» را در سيماي زنان سلحشور امروز ميهنمان ميبينيم كه با فكر، گوشت و پوست و با حضور سبز خود، گوياي آنند كه سخن حق هرگز نميميرد.
امروز، و در شرايط مقابله جنبش سبز مردم ايران با ساختارشكنان، زنان كشور ما در بهت و نگراني به سر ميبرند، اما دو دسته از آنان رنج و دغدغهاي مضاعف را بر دوش ميكشند.
نخستين دسته، زنان اسير و زنداني هستند كه به جرم حقطلبي و آزاديخواهي اسير شدهاند و خدا ميداند كه در زندان با چه هتاكيها و رنجها روبرو هستند، كه همينجا آزادي بيقيد و شرط همه آنان را خواهانم.
دسته ديگر، زنان، دختران و مادران و همسران زندانياني هستند كه نگران حيات و پروندهسازي و شكنجه و هتاكي نسبت به فرزندان، دختران و شوهران، و مردان خود هستند و اغلب بيخبر از آنها در شديدترين شرايط نگراني به سر ميبرند. كيست كه نداند در وضعيتهاي سخت و بحراني، فشارهاي وارده بر زنان مضاعف است و نوگلاني پرپر شده چون، نداآقا سلطان، ترانه موسوي و زنان مقاوم ديگر، در عين حال زنان و خانوادههاي زنداني كه بر تارك جنبش سبز مردم ايران خواهنددرخشيد از اين نمونهاند.
چه قلمها كه بر سر حفظ ويرانههاي سياه خودكامگي شكسته شده و چه انديشه ها كه به محاق رانده شده است،اما حقيقتي كه از ساحت قلم ميتراود، فقط كلماتي مكتوب در سينه صفحات نيست. بلكه در سويداي كالبد واژگان،روح بلند مفاهيم به هزاران شكل شكفته ميشود و شاهدمثال آن، زن امروز ايرانياست كه شما، خانم فاطمه شمس( همسر آقاي محمدرضا جلاييپور زنداني) يكي از نمونههاي آن هستيد.
شما از روي تعهد و نه از روي ريا و تفاخر از فضايل همسرتان( محمدرضا )گفتيد و به حق گفتيد، و كيست كه نداند، اما به راستي كه جوانان ايراني همه با فضيلت و حقطلب و عدالت خواهند، و البته شايد از ديد ستم پيشگان، اين جرم بزرگي است كه جوانان بايد تاوان آن را با شكنجه شدنها و گلولهباران شدنها پس بدهند، و بيگناه پرپر شوند.
اما مباد كه به فاصله يكصد سال، يعني از انقلاب مشروطه، تاكنون همچنان سخن عارف شاعر دلسوخته،كه با سوگواري ميسرود؛
"از خون جوانان وطن لاله دميده،" باز هم تداوم يابد. لهذا، براي پايان دادن به اين مرثيه است كه اكنون، ما راه را، عليرغم سختيها و فراز و نشيبهايش ادامه ميدهيم و براي نيل به مقصد مطلوب، بر استواري و پايداري خود هم سوگند شدهايم. من هم قطره كوچكي هستم در كنار درياي خروشان همت مردم ايران و مادران عزيزان شهيدي، چون نداآقاسلطان، ترانه موسوي و سهراب اعرابي و محسن روحالاميني و كامرانيها و همسران چشمانتظار و صبوري چون شما، فاطمه عزيز و بسياري ديگر كه شايد در ميان ما هستند اما ناشناختهاند ليكن در سپهر حريت و حقيقت، درخشان و پرتوافكن و ماندگار خواهند بود،ملت ما راه خود را به خوبي شناخته و تحصيل آرمانهايش را منوط به عدم انحراف از آموزههاي امام وشهيدان و قانون اساسي و پيگيري رفتاري مدني ميداند و براي آن جانفشاني ميكند، در اين مسير جان و آبروي زهرا رهنورد، فديه ناقابلي براي تحقق چنين هدف متعالي است و بارها گفتهام كه حاضرم هزار بار تير باران شوم اما قطره خون بيگناهي، از ستم دژخيمان، بر زمين نريزد.
امروز همه ما با ايمان و دلاوري و سلحشوري راه سبزمان را ادامه ميدهيم.
ملت ما اطمينان دارد كه به قله رفيع مردمسالاري حقيقي خواهد رسيد و درفش آزادي معونيت، رفاه و عدالت را برفراز آن به اهتزار خواهد آورد و با اين اميد كه براي هميشه زندانهاي سياسي در سرزمين ما برچيده شود و زنداني سياسي نداشته باشيم از اين روي است كه يكديگر را خطاب ميكنيم :
"تو پاي به ره نه و هيچ مپرس خود راه بگويدت كه چون بايد رفت"
آري "ان موعدكم الصبح، اليس صبح بقريب"
وعده ما، صبحدم. آيا نزديك نيست
زهرا رهنورد
0 نظرات:
ارسال یک نظر